دست به قلم شو؛ شاید روزی عاشقانه هایت را خواند! :)...
دیوونه ی خنده هاتم:)

تلفن را کمی از جلوی دهانم دور کرده و خندیدم.
با صدای زمزمه واری که از پشت خط آمد، تلفن را بیشتر به گوشم چسباندم و پرسیدم:
- چی گفتی؟ نشنیدم.
صدایش کمی رسا تر شد و پاسخ داد:
- گفتم نخند!
متعجب، سوال کردم:
-چرا؟ ناراحت باشم خوبه؟
با مهارت خاصی که در دلبری کردن داشت، جواب داد:
- نه. خب وقتی می خندی آدم دیوونه میشه:))❤
لعیا ترحمی (سیمرغ)
مطلبی دیگر از این انتشارات
این یه تَوَهُمه؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
گالری عکاسی من (2)
مطلبی دیگر از این انتشارات
من آفتاب هستم که بیدریغ بتابم