سال‌های سکوت


همانند مادری پا به ماه که نمی‌زاید.

درد می‌کشد

درد می‌کشد

درد می‌کشد.

سال‌های سکوت.

مثل چشمه‌ای در تابستان که هنوز یخ زده مانده است.

مثل قلبی پر از راز،که لال باشد و دهانی برای گفتن نداشته باشد

حرف بسیار است اما سکوت کرده‌ام.

سکوت کرده‌ام. صدای شهر، صدای خیابان‌ها، صدای شوم تندبادها از صدای قلب کوچکم بلندتر می‌نماید.

سکوت کرده‌ام. بغضی در گلویم فرو خفته است.

بغضی به قدمت چند قرن...

به قدمت همان بغضی که نخستین بار میان گلوی حوّا پیچید وقتی که به سوگ هابیل‌ش نشست.

سکوت کرده‌ام،

همانند مادری پا به ماه که نمی‌زاید

مانند مادری که نوزادش، مرده به دنیا می‌آید...


#سارا نوشت