می نویسم تا شاید از میان نوشته هایم خودم را پیدا کنم...
کتابهایی که در فصل بهار خوندم
چند روزیست که کتاب جدیدی برای خوندن ندارم و این برای منی که در این سالهای اخیر دست به دامن کتابها شده ام چیز خوبی نیست. همچون معتادی که جنسش تَه کشیده دچار استخوان درد شده ام و امروز بالاخره چند تایی کتاب رو از یکی از سایتهای فروشِ کتاب سفارش دادم.
به قول سیلون تسون:
وقتی در وجودمان خلأی احساس می کنیم، باید دست به دامان کتاب های خوب شویم.
گاهی انتخاب لیستی از کتابهایی که به نحوی بتوانند این خلاء رو پر کنند هم سخت میشه؛ مخصوصا زمانی که لیست قبلی کتابهای خونده شده هم چنگی به دل نزده اند و حسابی از دست آخرین کتابهایی که خوندی شاکی هستی. کتابهایی که قرار بود مثلا خلأی رو پُر کنند خودشون ایجاد کننده خلأ شدند. واس همین هم وسواس در انتخاب کتابها بیشتر و بیشتر میشه و همش این حس رو داری که نکنه کتابی که داری انتخاب میکنی اون چیزهایی رو که از یه کتاب انتظار داری برآورده نکنه.
در فصل بهار کتابهای زیر رو خوندم که از بعضی هاشون خوشم امد و از بعضی ها نه.
1- دفترچه ها/ آلبر کامو/ نشر به سخن: باید اعتراف کنم یکی از مزخرفترین کتابهایی که خوندم و نتونستم تمومش کنم همین کتاب بود. این کتاب متاسفانه مشکل ترجمه داره و میتونم با اطمینان بگم که مترجمش با تایپ متن در گوگل ترنسلیت و کپی پِست همزمان، این کتاب رو خلق کرده و برایم تجربه ای شد که کتابی رو بدون خوندن نظرات دیگران و روی هوا سفارش ندهم.
2- استامبولی/منصور ضابطیان/نشر مون: مثل دیگر کتاب های جناب منصور ضابطیان این کتاب هم که ماحصل سفر ایشان به شهر استانبول هستش، عالی و بی نقص بود و از خوندنش واقعا لذت بردم. یه سفرنامه ی زیبا با قلم ساده و بی شیله پیله و در عین سادگی جذاب و خواندنی.
3- چراغ سبزها/متیو مک کانهی/نشر میلکان: کتاب چراغ سبزها سرگذشت یه بازیگر هالیوودیست، از زمانی که به بازیگری علاقه مند بوده و بازیگری رو شروع میکنه و تا زمانی که شهرتی رو در سینما برای خودش دست و پا میکنه. این کتاب حاصل دست نوشته های خودِ مک کانهی هستش و شاید یه اشکالی که داره اینه که قرار نیست یک بازیگر مطرحِ سینما نویسنده ی توانایی هم باشه و همین باعث شده که کتاب روند جذاب و گیرایی رو نداشته باشه و شاید یجاهایی باعث کژتابی در گرفتنِ مطالب توسط خواننده بشه. البته شاید اگر مخاطب این کتاب یه فردِ دوستدارِ سینما و یا بازیگری باشه این کتاب براش مفیدتره و بهتر میتونه با حرفهای نویسنده ی کتاب ارتباط برقرار کنه. برای من کتابِ جالبی نبود و زیاد نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم.
4- در راه/جک کروآک/نشر چشمه/: این کتاب شرح سفرهای نویسنده ی کتاب در کشور آمریکاست که حال و هوای آمریکای دهه ی 40 رو به خواننده القا میکنه. جک کرواک در این کتاب از سفرهایی که با دوستانش در آمریکای شمالی رفته میگه و از شور و شوقش نسبت به موسیقی غالبِ اون دهه در آمریکا. قلم نویسنده ساده و روان و یجورایی لحن کوچه خیابونی داره و مترجم هم به خوبی تونسته این لحن رو توی ترجمه کتاب لحاظ کنه. برای من که از سفرنامه ها و داستانهای ماجراجویانه لذت میبرم کتاب قشنگی هستش ولی ممکن هست برای افرادی که علاقه ای به این موضوع نداشته باشند ریتم کندِ کتاب کمی براشون اذیت کننده باشه. ولی در کل کتاب قشنگی بود.
5- اعتراف به زندگی/پابلو نرودا/نشر چشمه: قبلا کمی با شعرهای پابلو نرودا آشنایی داشتم و توقع داشتم یه زندگی نامه ی جذاب رو از این نویسنده بخونم ولی روندِ کتاب بر خلاف اون چیزی بود که من انتظار داشتم. پابلو نرودا شاعر پرآوازه و یکی از برندگان جایزه نوبل و یکی از سیاسیون کشور شیلی بوده و سفرها و تجارب بسیاری در گوشه و کنار دنیا داشته؛ و توقع من این بود کتابی که تحت عنوان زندگی نامه ی این شاعرِ توانا شناخته شده کتابی جذاب و پر از ماجراهای جالب و قشنگ باشه که اصلن این گونه نبود. باید صریح بگم که "اعتراف به زندگی" کتاب جالبی نبود و با خوندن کتاب چیزی به من اضافه نشد به جز یکسری دیدارهای سیاسیِ نرودا در کشورهای مختلف و نظر در مورد نویسنده و شاعرهایی که نرودا باهاشون سر و کار داشته و همین و بس.
6- نه حوا نه آدم/آملی نوتوم/نشر ستاک: این کتاب سرگذشت دختریست که عاشق کشور ژاپن هستش و برای ماجراجویی و کشف رمز و راز این کشور راهی سرزمین سامورایی ها میشه و اونجا با آقا پسری آشنا میشه و بعدشم داستانهایی که بین اون و پسره پیش میاد! این کتاب رو امسال در نمایشگاه کتاب از غرفه ی نشر ستاک و به پیشنهاد فروشنده ی انتشارات خریدم و دلیل اینکه جنابِ فروشنده این کتاب رو بم پیشنهاد داد این بود که کلی از کتاب وحشی نوشته ی شرل استرید که از کارهای پر فروشِ نشر هست تعریف و تمجید کردم؛ ولی باید بگم که این کتاب کجا و اون کجا! برای وقت پُر کردنی در حد دو سه روز شاید کتاب بدی نباشه ولی چیزی به آدم اضافه نمیکنه و به قول یه بنده خدایی کتاب باید بعد از خوندنش آدم رو به تفکر وادار کنه که این کتاب این خاصیت رو نداره بنظرم.
7- خرس های رقصان/ویتولد شابوفسکی/نشر گمان: موضوع این کتاب تحقیق درباره ی یک عادتِ غلط میان بومیان کشور بلغارستان هستش که خرس ها رو اهلی می کردند و از نمایش کارهای خاصِ اونها (مثل رقصیدن) پول در میاوردند. طی سالیان دراز این عادت و اهلی کردن خرس ها طبیعت این حیوانها را کاملا دستخوش تغییر میکرده و جوری بوده که حیات این حیوان در منطقه در خطر میفته که گروهی دوستدار محیط زیست با روشهای گوناگون این خرس ها رو از دست صاحبانشون نجات میدن و اون ها رو در محیطی خاص نگهداری میکنند و یکسری نتایجی رو از این کار منتشر میکنند؛ نویسنده این کتاب بعد از اتمام قضیه خرسها میره سراغ داستان و سرگذشت کشورهای رهایی یافته از دوران کمونیسم و ارتباطی عجیب رو میان رفتار مربی های خرس های مذکور با این کشورها ذکر میکنه که من ازش سر در نیوردم و شاید بخاطر کمبود اطلاعات تاریخی سیاسیم بوده. در هر صورت خودم هم نتونستم کشف کنم که چرا این کتاب رو از نمایشگاه کتابِ امسال خریدم!
8- خاطرات محرمانه یک پزشک تازه کار/آدام کی/نشر ستاک: خاطرات، سرگذشت نامه، ماجراهای واقعی و...، چیزهایی هستند که من رو برای خوندن یک کتاب ترغیب میکنند. ولی نمیدونم چرا هیچ علاقه ای به خوندن سرگذشتِ یه پزشک اون هم در موقعیت های اورژانسی در داخل بیمارستان ندارم. کتاب از لحاظ نگارش و قلم و لحن نوشتاری کتاب خوبیست و چند تا جایزه برده ولی از لحاظ موضوعی، برای من جذابیتی نداشت. این کتاب رو هم از نمایشگاه کتاب خریدم و بدون تحقیق قبلی؛ و این تحقیق نکردن در موردِ کتابی که قرار هست بخریم بنظرم در آخر کارِ خوبی از آب در نمیاد.
9- از قیطریه تا اورنج کانتی/حمیدرضا صدر/نشر چشمه: کتاب فوق العاده زیباییست؛ و مگر می شود به قلمِ مردِ خوش صحبت و دانا و محبوب ایرادی هم گرفت. کتاب سرگذشتیست تلخ. سرگذشت تشخیص بیماری جناب صدر و اتفاقاتی که بعد از این موضوع برای جناب صدر پیش آمده. و چقدر زیبا این کتاب رو نوشته. ولی باید بگم اصلن از خوندن این کتاب لذت نبردم. شاید اولین بار بود که کتابی با قلمی بینظیر رو میخوندم ولی ازش لذت نمیبردم. هر زمان که داشتم کتاب رو میخوندم یادِ روزهایی میافتادم که جناب صدر در تلویزیون مشغول تفسیر فوتبال بودند و چقدر این آدم با اطلاعاتِ جذابش و تاریخچه ای از مسابقات فوتبال ارائه میدادند آدم رو به فوتبالی که قرار بود اون شب پخش بشه علاقه مند میکرد. روحشون شاد و یادشون گرامی.
10- یک عاشقانه ی آرام/نادر ابراهیمی/نشر روزبهان: کتاب جناب نادر ابراهیمی، کتابیست که نیاز به معرفی نداره و شاید لازم باشه هر کسی که کمی خودش رو کتابخون میدونه این کتاب رو مطالعه کنه و در تک تک جملاتش غرق در تفکر بشه. باید بگم اگر این کتاب رو که آخرین کتابی هم بود که در فصل بهار خوندم نمیخوندم یعنی هیچ کتابی رو انگار نخوندم. کتابِ زیباییست و جملات عاشقانه ی نادر ابراهیمی آرامش خاصی رو به آدم هدیه میده.
مطلبی دیگر از این انتشارات
خوشبختی
مطلبی دیگر از این انتشارات
ایرانم!...
مطلبی دیگر از این انتشارات
پیرمرد کجاست؟