جنگ تصویری ?

سلام امتحاناتمان تمام شد ??

می خوام براتون از جنگ تصویری بگم!!! ?

وقتی دوستان تو پرسشنامه می نویسن کراشت کیه :

وقتی بلند می شی میری سر میز نهار/شام میگی غذا نمی خورم :

همون لحظه مامانت : خوب نخور اتفاقا همه چیزم گرون شده باید بهروی کنیم ? بچه بهت افتخار می کنم تو در صرفه جویی خودت رو فدای خانواده کردی ????

حالا دیگه برو بخواب آفرین ??

بقیه : خواهر برادرات ?

مامانت :

و تو از اون ور در نه مامان غلط کردم نههههههه??

وقتی خواهر و برادرت میان و تو رو می بینن

هی اصغر چرا ادا در اوردی ?

تو : ادا کجا بوده ??✋ من خودم رو فدا کردم ?

خواهر و برادران :

تو در حالی که می خوای به عصابت مسلط باشی :

خلاصه می گذرد عصر / شب می شود همه خوابن و تو :

میای آروم و آروم خیلیییی آروم از مسیر به طرف آشپزخونه حرکت کنی :

شانس میاری کسی بیدار نشد ?

و حالا تو هستی و غذا ? (البته مسلماً شب ها شام تموم میشه و تو یخچال نون پنیر پیدا میشه نه مرغ درسته ?)

(باید گربه می بود ?? معذرت دیگه ...?✋) و میای نگاهی به اطراف می ندازی که یک هو ....

برادران و خواهران همیشگی تو :

و همان لحظه تو :

غذا را ربوده و خود را گم و گور کرده ....?

و یک دفعه پدر تو را می بیند :

تو : سلام بابا سلام بابای نمونه

خواهران و برادران پیدایت می کنند و ممنوع و الخروج می شوی :

و تو با کلمه ای جادویی جوابشان را می دهی :

خواهران و برادران آب می گَردَند : و راه را برایت باز می کنند

و باز تو مثل همان موقع که گفتی غذا نمی خورم ??

که ناگهان مادر در راهت سبز می شود و غذا را از دستت می گیرد و می گوید استغفرلا

غذا نصیبت نمی شود ?? ها ها ها : برادران و خواهران

و مادر ناز نازی می کند و می رود ? :

و در گوشه ای غصه می خوری که پدر می آید ? :

می گذارد و می رود : ?

و تو چشم خواهران و برادان را نمی بینی و صدایش را هم در نمی آوری ??

داستانی از من با کمی تغییر ??✋✌

پست هایی که در همین باب (جنگ تصویری) نوشته ام :

: اولین جنگ تصویری که نوشتم

اگر خوشتون امد برای دوستاتون هم بفرستین تا اونها هم با خوندنش بخندن ?

ممنون از لایک ها و کامنت های خوبتون و نظر های عالیتون یک دنیااااااا ممنون ............

ما در حال اینکه ببینیم آیا شهریور دامن ما را می گیرد یا چی ?✌:

فعلاااا: