نمیدونم
دکه روزمره فروشی
نمیدونم کسی پیدا میشه که روزمره های منو بخره یا نه ولی داشتم کتابی میخوندم که پیشنهاد کرده بود برای اینکه زندگی پربار تری داشته باشید روزی ۵۰۰ کلمه بنویسید پس من اینجام تا ۵۰۰ کلمه ناقابل بنویسم
خب راستش نمیدونم چطور شروع کنم اول از همه سلام به روی ماهتون به چشمون سیاهتون و عرض خسته نباشید در این غروب جمعه برای شما عزیزان توی خونه عارضم به خدمتتون که در حال حاضر روی صندلی نشستم و سعی میکنم با یک دست تایپ کنم و با دست دیگه بستنیم رو بخورم و همزمان به سوال های فیزیک که هنوز حلشون نکردم فکر میکنم و فقط چند دقیقه از تماس تلفنی مشاور عزیزم میگذره درست نمیدونم برنامم برای آینده چیه و دارم با خودم کلنجار میرم که باید ماه بعد مشاور و تمدید کنم یا به کل بیخیال سخت گرفتن به خودم در مورد کنکور بشم و راهی رو برم که میدونم توش موفق ترم از ی طرف هم بخشی از مغزم بعد دیدن خبر اعلام نتایج کنکور نگران دوستمه که چند ساله داره کنکور میده و امیدوارم امسال نتیجه دلخواهش رو گرفته باشه نمیدونم باید ازش بپرسم و بهش بگم اگر نشده فدای سرت یا صبر کنم و بهش فضای خصوصی بدم تا خودش تصمیم بگیره میخواد بهم بگه یا نه واقعا این کنکور عجب داستانی شده حتی توی ساده ترین مکالمه ها هم حداقل یکبار کلمه کنکور رو میشنوی بگذریم نه نگذریم بزارین همینجا ی غر کوچیک هم در مورد دبیر ریاضی عزیزمون بزنم درسته که ریاضی درس مهمیه و لازمه که زیاد تمرین بشه ولی دلیل نمیشه شما با بزرگواری تمام زنگ نگارش و کارافرینیمون رو هم اشغال کنی و منو از دبیر نگارش که خیلی هم دوسش داشتم محروم کنی اونم نه یک هفته یا دو هفته بلکه برای کل سال لطفا حیا کن نگارش و رها کن !
خب دیگه واقعا حرف زدن در مورد درس و مدرسه بسه . امروز که داشتم دنبال خلاصه و نوشته های خودم در مورد کتاب وقتی نیچه گریست میگشتم متوجه شدم نیست که نیست و احتمالا یک نفر اون فایل گران بها که زمان زیادی رو صرف نوشتنش کرده بودم حذف کرده و اون شخص به احتمال زیاد خودم بودم و حالا حس میکنم که باید دوباره بخونمش ولی زمان زیادی از دفعه دومی که خوندمش نمیگذره دلم میخواد سرمو انقد بکوبم به دیوار تا حافظم پاک بشه و وقتی دوباره میخونمش با هیجان کامل دوباره در موردش بنویسم
در حال حاضر دارم مامان و معنای زندگی رو میخونم و به معنای واقعی کلمه عجیبهههههههه ولی هنوز کلی راه داره تا کاملا بتونم مطالب ناگفته ش رو هم درک کنم میخوام انرژی زیادی روش بزارم
پ.ن : راستش احساس میکنم که بیش از حد علائم نگارشی رو رعایت نمیکنم پس اگر که متنی مقاله ای در مورد بهتر نوشتن در دسترستون هست ممنون میشم که بهم معرفی کنین
پ. ن ۲ : اگر کسی کتاب خوبی در زمینه روانشناسی خونده خوشحال میشم بهم معرفی کنه
پ.ن ۳: من حالا حرفی ندارم باشه برای بعدا
مطلبی دیگر از این انتشارات
تو ز خون ناله خای خود پری
مطلبی دیگر از این انتشارات
یک موقعیت، دو زمان
مطلبی دیگر از این انتشارات
هستم اگر میروم، گر نروم نیستم