فریلند؛ سرزمین آزادکارهای پردغدغه

یا اگه بخوام بهتر بگم، فریلند چرا فریلند شد؟



اینکه 1500 نفر به خاطر رویدادی در حوزه‌ی فریلنسینگ توی شهر بندرانزلی دورهم جمع شدن، اتفاق معمولی نیست که به سادگی از کنارش رد بشیم. فکر می‌کنم بهتره صفر تا صد این رویداد رو مطالعه کنیم و ازش یاد بگیریم و تا جایی که می‌تونیم کمک کنیم تا رشد کنه. فریلند اتفاقی نیست که یک شبه افتاده باشه و کاری نیست که یکی دو نفر با هم انجامش داده باشن، بدون شک فقط یک کار تیمی خیلی قوی و یک پروسه‌ی چند ماهه‌ی منسجم می‌تونه همچین رویداد لذت‌بخش و محبوبی رو رقم بزنه. توی این یادداشت سعی می‌کنم هرچیزی که از روند پیدایش و رشد فریلند می‌دونم رو بنویسم، بدون شک این نوشته‌ها از تفکرات و تحلیل‌های شخصی من نشات گرفته و به همین دلیل با آغوش باز استقبال می‌کنم از اطلاعات کامل‌تر یا صحیح‌تر شما برای اصلاح این متن.


قصه از کجا شروع شد؟

اپونیشا به عنوان اولین وب‌سایت جامع و کاملی که شرایط کار آنلاین برای فری‌لنسرها را محیا کرده، بدون شک این نیاز رو هم احساس کرده که باید به اجتماع فری‌لنسرها دسترسی داشته باشه و بتونه در مرحله‌ی اول فریلنسرهای فعال در پونیشا رو حرفه‌ای‌تر و متخصص‌تر بار بیاره (از نظر فعالیت فریلنسینگ) و در مرحله‌ی دوم به لیدر این اجتماع تبدیل بشه. برای رسیدن به این اهداف رویدادهای مختلفی از سمت پونیشا ترتیب داده‌شد. دورهمی‌های فریلنسرهای پونیشا در آبان، آذر و بهمن ماه سال 95 در رشت، شیراز و تهران برگزار شد. اسفند همون سال دوره آموزش فریلنسینگ برای توان‌یابان در تهران و در فضای کار اشتراکی زاویه برگزار شد. اگه اشتباه نکنم پونیشا سال 96 رو بدون رویداد گذروند تا سال 97 که اولین همایش اصول فریلنسینگ رو در شهریور ماه و بندرانزلی برگزار کرد. رویدادی که از بیش از 500 شرکت‌کننده از شهرهای مختلف ایران (به خصوص تهران) در اون شرکت‌کننده کردن. بعد از این همایش و در مهر، آبان و دی ماه 97 کارگاه‌های آموزش فریلنسینگ در رشت، اصفهان و بندرانزلی برگزار شد و سال 97 با اولین رویداد فریلنسر برتر به اتمام رسید. اسفند ماه این سال فریلنسرهای فعال در سایت پونیشا، در تهران و فضای کار اشتراکی زاویه دور هم جمع شدن تا در رابطه با مشکلات و چالش‌های این پلتفرم گفتگو کنن و درنهایت پونیشا از فریلنسرهای برتر پلتفرمش در سال 97 تقدیر کرد.

این مسیر رویدادها و ساخت اجتماع فریلنسرها در پونیشا، به فریلند 98 رسید. دومین همایش اصول فریلنسینگ در بندرانزلی با پیش‌بینی 1500 نفر شرکت‌کننده.

https://www.namasha.com/v/ElmyOhGl


1500 نفر؟ شوخی می‌کنی؟

به احتمال خیلی زیاد این جمله رو همه‌مون در مواجهه با هدف‌گذاری فریلند 98 به کار بردیم. من خودم که بی‌تعارف باور نمی‌کردم 1500 نفر برای فریلند ثبت‌نام کنن و از افراد زیادی هم شنیدم این جمله رو. اما بصورت ناباورانه‌ای این اتفاق رخ داد و 1500 نفر به بهانه‌ی این رویداد در منطقه آزاد بندرانزلی دورهم جمع شدن. بدون شک این یه موفقیت خیلی بزرگ برای پونیشا به حساب میاد و معلوم میشه که به خوبی تونسته این اجتماع رو اطراف خودش بسازه. برگزاری دومین دوره‌ی فریلند با این عظمت ناباورانه بود، ولی معجزه نبود. تمام این اتفاقات بدون شک سه دلیل اصلی داره؛ بلندپروازی و پیگیری نیما نورمحمدی، مدیریت اجرایی مهران عباسی و امین فرهنگ، و دلسوزی و پشتکار تمام تیم اجرایی. فریلند به یکی از رویدادهای با ارزش، محبوب و مهم اکوسیستم استارت‌آپی تبدیل شده، چون با فکر، انرژی و دلسوزی ساخته شده. اما اگه بخوایم جزئیات رو هم بررسی کنیم، چند عامل موفقیت مهم هست که نمیشه نادیده‌شون گرفت.


ماهی رو هرچی زودتر از آب بگیری، بهتره.

کسایی که تجربه‌ی برگزاری رویداد دارن کاملا متوجه هستن که لانچ کردن رویداد و شروع بلیت‌فروشی و ثبت‌نام یکی از پرچالش‌ترین کارهاست. همه دوست داریم سایت‌مون بی‌نقص و کامل باشه، کنداکتور برنامه و تمام سخنران‌ها مشخص باشن، محل برگزاری و زمان بطور دقیق مشخص شده باشه، و استراتژی فعالیت رسانه‌ای‌مون به طور دقیق تدوین شده باشه. همین موضوعات کنار هم بعضا جوری برگزارکننده‌های رویداد رو دچار وسواس می‌کنه و کمال‌گرایی افراد به قدری تحت سلطه قرار میده که ددلاین پشت ددلاین شکسته میشه و انتشار رویداد به قدری به تاخیر میوفته که فروش بلیت به یه چالش بزرگ تبدیل شده و اهداف بلندپروازانه کاملا فراموش میشه و به حداقل‌ها رضایت میدن. از زبان افراد دیگه حرف نمی‌زنم، من خودم بارها و بارها با این مشکل مواجه شدم و به همین خاطر به نظرم یکی از عوامل موفقیت فریلند این بود که 2-3 ماه قبل از رویداد، بلیت‌فروشی شروع شد و به اندازه کافی فرصت وجود داشت که این رویداد به تجربه‌ای تبدیل بشه که نمیشه نادیده گرفت.

حالا اینکه تیم فریلند تمام کارها رو قبل از شروع بلیت‌فروشی تمام و کمال انجام دادن یا به حس کمال‌گرایی خودشون حین شروع بلیت‌فروشی غلبه کردن فرقی نمی‌کنه، در هر دو حالت کارشون قابل تقدیره.


محتوا پادشاه است!

شک ندارم یکی دیگه از عوامل موفقیت فریلند، محتوای پیوسته و منظمی بود که پیرامون این رویداد منتشر میشد. محتواهای متنی و ویدئویی کوتاه و با کیفیت با موضوعاتی مثل معرفی سخنرانان، معرفی موضوعات سخنرانی‌ها، معرفی بخش‌های مختلف رویداد و معرفی شهر انزلی از جنبه‌های مختلف. هر روز محتواهای جدیدی از طریق اکانت توییتر فریلند منتشر میشد و این باعث شد حتی اگه کسی اون اکانت رو فالو نکرده بود، با فیو زدن یا ریتوییت کردن دیگران، به تایم‌لاینش راه باز کنه و کار به جایی رسید که توی ناخودآگاه‌مون فریلند به یه رویداد محبوب تبدیل بشه که اگه شرکت نکنیم، یه چیزی رو از دست خواهیم داد.

البته که حجم زیاد محتوا همیشه این نتیجه رو نمیده و باید به کیفیت و نظم انتشار اون هم دقت کنیم.


چالش یا فرصت؛ مساله اینست.

یکی از مهم‌ترین چالش‌های رسانه‌ای فریلند از یه توییت شروع شد که محتوای اون اعتراض به برگزارکنندگان رویداد بود، مبنی براینکه چرا در تنها پنل فریلند با موضوع "انقلاب پادکست فارسی" هیچ پادکستر زنی حضور نداره. دغدغه‌ای که مدت‌هاست در رابطه با رویدادهای مختلف مطرح میشه و در اکثر موارد (تَکرار میکنم؛ اکثر موارد و نه همیشه) دغدغه‌ای کاملا درسته و بیان مداومش باعث میشه برگزارکنندگان رویداد این موضوع رو هرگز فراموش نکنن. هرچند در رابطه با فریلند، ترکیب سخنران‌ها جوری بود که این انتقاد اصلا به کل رویداد وارد نبود و فقط با درنظر گرفتن ترکیب اولیه‌ی پنل فریلند، میشد راجع بهش صحبت کرد.

در هر صورت، این توییت زده شد و واکنش‌های متفاوتی رو از طرف افراد مختلف به همراه آورد که مجموعه‌ی این واکنش‌ها باعث شد به یه ژانر توییتری جذاب تبدیل بشه. افراد مختلف راجع به این موضوع صحبت کردن و حتی در روزنامه‌ی شرق یادداشتی انتقادی نسبت به فریلند از مهدی نوریان (پادکست فلانور) منتشر شد.

درنهایت تیم فریلند در رابطه اجرای این پنل تجدیدنظر کرد و با تشکیل دو پنل با موضوع پادکست فارسی و دعوت از چند پادکستر زن، این ژانر رو به پایان رسوند. چیزی که نمیشه انکارش کرد اینه که برنده‌ی این بحث و گفتگوها، هر دو طرف میدان بودن. هم کسانی که طرفدار دغدغه‌ی مطرح شده بودن، تونستن به نتیجه‌ی مدنظرشون برسن و هم فریلند تونست در حاشیه‌ی این ژانر، خبر برگزاری رویداد رو به گوش افراد خیلی بیشتری برسونه.

کجا بمونیم؟ کجا بریم؟ چی بخوریم؟ چی بخریم؟

اینکه رویداد در هر دو روز بین ساعت 2 الی 3 تموم میشد، یه اتفاق خیلی خوب بود. هم برگزارکنندگان تعهدی نسبت به تامین پذیرایی وعده‌ی ناهار نداشتن، و هم شرکت‌کنندگان می‌تونستن نصف روزشون رو توی رویداد بگذرونن و نصف دیگه‌ی روز رو به گشت و گذار بپردازن. تجربه‌ی امسال نشون داد که همه راضی بودن از این شرایط و درکنار استفاده از سخنرانی‌ها، پنل‌ها و نقد اون‌ها، و درکنار شبکه‌سازی‌هاشون، تونستن با کمک غذاهای لذیذ شمالی و مکان‌های دیدنی انزلی و رشت، دلی از عزا دربیارن.

تیم فریلند با کمپین "بعد از فریلند..." و محتواهای خیلی کاملی که برای این کمپین تهیه کرده بودن، ذهن همه رو آماده کرده بودن که قرار نیست فقط به سخنرانی‌ها گوش کنن و باید خودشون رو به یه گردش کامل تو سطح شهر آماده کنن. و انصافا هم معرفی‌هاشون کامل و کارساز بود.

بدین شکل ^_^
بدین شکل ^_^


هوا را از من نگیر!

یکی دیگه از دلایل موفقیت فریلند، کمپینی بود که آب‌وهوا برای این رویداد لانچ کرده بود. احتمالا هم تو آسمون‌ها اسمش رو گذاشته بودن "آخر هفته‌ی آرام و زیبای گیلان". تا جایی که خبرها به دستمون می‌رسید تا چند روز قبل از رویداد هوا به طرز عجیبی بارانی بود و افرادی که بعد از فریلند مونده بودن رشت هم خبر دادن که باران امان‌شون رو بریده. یعنی قشنگ چهارشنبه تا جمعه هوا به افتخار فریلند رفت یه گوشه نشست و ماستش رو خورد.


#ماگتو_بیار

کمپین ماگتو بیار یه اتفاق خیلی خیلی خوب و تاثیرگذار بود که موازی با فریلند راه افتاد و تاثیر مستقیمی توی مصرف پلاستیک توی این رویداد داشت. قبلا توی رویدادهای دیگه هم کمپین‌های مشابهی اجرا شده بود اما به نظر #ماگتو_بیار با توجه به پرتعداد بودن شرکت‌کنندگان و وسیع بودن فعالیت رسانه‌ای فریلند، بهتر تونست وارد اکوسیستم استارت‌آپی بشه و امیدواریم برگزارکنندگان خیلی از رویدادها از این کمپین حمایت کنن. بدون شک این کمپین از جهت مصرف پایین لیوان پلاستیکی به نفع خود برگزارکنندگان هم خواهد بود.

البته ممکنه این انتقاد رو داشته باشین که با یه رویداد و چند تا ماگ اتفاقی نمیوفته، اما واقعا این‌طور نیست و بازخورد رسانه‌ای همچین کمپین‌هایی می‌تونه تاثیر خیلی زیاد و بلند مدتی داشته باشه و حتی مطرح شدن همچین موضوعاتی باعث میشه در تمام بخش‌های زندگی‌مون به موضوع محیط زیست توجه کنیم.

فریلند 98
فریلند 98


کارمندان عزیز؛ بفرمایید بیرون!

بیاین دو تا از بزرگ‌ترین انتقاداتی که به فریلند 98 مطرح شد رو با هم مرور می‌کنیم:

- چرا اکثر سخنران‌ها کارمند هستن؟

- چرا اکثر شرکت‌کننده‌ها کارمند هستن؟

انتقاد اول رو میشه با مرور روند انتخاب سخنرانان هر رویداد پاسخ داد. وقتی محتوای رویدادی در حال آماده‌سازی هست، تیم برگزاری اولین کاری که می‌کنه نیازها و ترندها رو بررسی می‌کنه. این‌که جامعه‌ی مخاطبین موردنظر چه نیازهایی دارن و چه موضوعاتی می‌تونه براشون مفید و جذاب باشه. در مرحله‌ی دوم با توجه به نیازها و ترندهای با اولویت بالا، موضوعات کلی سخنرانی‌ها و پنل‌ها مشخص میشن. در مرحله‌ی سوم گزینه‌های مناسب برای هر موضوع رو لیست می‌کنن و از بین گزینه‌ها بهترین فرد انتخاب میشه. در انتخاب این افراد باید به چند نکته‌ دقت بشه:

- اون فرد تجربه‌ و تخصص کافی در رابطه با موضوع مورد نظر رو داشته باشه.

- وقت کافی و دغدغه‌ی لازم برای کار روی این موضوع و تبدیلش به یک روایت و ارائه رو داشته باشه.

- توانایی انتقال موضوع رو داشته باشه و بتونه توی 20 دقیقه با کلامی رسا و تاثیرگذار در رابطه با موضوع صحبت کنه.

- فردی محبوب و مقبول توی اکوسیستم باشه.

- و درنهایت مجموعه افرادی که انتخاب شدن کنار هم تیمی قوی و هیجان‌انگیز بسازن و نسبت جنسیت افراد عجیب نباشه و توازن جنسی توی این تیم رعایت بشه.

با رعایت این موارد احتمالا توی رویدادمون یه تیم سخنرانی قوی خواهیم داشت و تمام شرکت‌کنندگان می‌تونن از بخش بزرگی از محتواهای مطرح شده استفاده کنن. پس انتقادی که به کارمند یا فریلنسر بودن سخنرانان مطرح میشه، انتقاد درست و به جایی نیست.

ترکیب سخنرانان روز اول فریلند 98
ترکیب سخنرانان روز اول فریلند 98


ترکیب سخنرانان روز دوم فریلند
ترکیب سخنرانان روز دوم فریلند


اما در رابطه با انتقاد دوم، بدون شک هر رویدادی گروه مخاطبان خاصی رو هدف می‌گیره و بخش‌های مختلف رویداد رو با توجه به نیازهای اون افراد برنامه‌ریزی می‌کنه. اینکه علاوه بر اون افراد، افراد دیگری هم توی این رویداد شرکت می‌کنند علاوه بر اینکه نقطه‌ی ضعف رویداد نیست، بلکه نقطه قوت اون هم به حساب میاد. اینکه افراد مختلفی رو با توجه به رویدادی که ترتیب میده به سمت خودش بکشونه و احتمالا بتونه جامعه‌ی مخاطبان و مشتریانش رو افزایش بده، یک حرکت خیلی هوشمندانه است.

ما توی اکوسیستم استارت‌آپی هر ماه چندین رویداد کوچک و بزرگ و با موضوعات مختلف داریم و افراد قدرت انتخاب نسبتا بالایی دارن که توی چه رویدادی شرکت کنن و چه رویدادهایی رو نادیده بگیرن. نمی‌تونیم انکار کنیم که این هنر و قدرت تیم فریلند بود که تونست با تکیه بر المان‌هایی مختلف که به خیلی از اون‌ها توی این یادداشت اشاره کردم، 1500 نفر رو توی شهری خارج از تهران دور هم جمع کنه. 1500 نفری که با توجه به توییت‌های بعد از رویداد، به نظر نمیاد از سفر دو روزه به بندر انزلی و شرکت توی فریلند ناراضی بوده باشن.

به نظرم خیلی مناسب میاد که این بخش رو با یه رشته توییت کوتاه از میلاد اسلامی‌زاد تموم کنم، چون در این مورد کاملا باهاش موافقم.


کیفیتی که فدای کمیت شد؟

این‌که تیم فریلند امسال روی افزایش تعداد شرکت‌کنندگان تمرکز کرده بود و به همین دلیل کیفیت ارائه‌ها نسبت به فریلند97 خیلی افت کرده، جمله‌ای بود که بارها بصورت حضوری از افراد مختلف شنیدم. با توجه به نوع همکاری که با تیم فریلند داشتم، شاهد بودم که حساسیت خیلی زیادی روی محتوای ارائه‌ها و نحوه بیان سخنرانان داشتن و نمی‌تونیم ادعا کنیم که براشون بی‌اهمیت بود. اما جواب این سوال که آیا واقعا از نظر شرکت‌کنندگان سطح کیفیت سخنرانی‌ها نسبت به سال گذشته پایین اومده، احتمالا بعد از انتشار نتایج نظرسنجی‌ای که به تازگی از طرف تیم فریلند منتشر شده، مشخص خواهد شد. پس بهتره چیزی نگیم تا داده‌ها حقیقت رو مشخص کنن.

اگه وقتی دارین این نوشته رو می‌خونین هنوز زمان شرکت توی نظرسنجی تموم نشده بود، می‌تونین با مراجعه به اینجا شما هم نظرتون رو ثبت کنین.


عدد بده!

تحلیل توییت‌های #فریلند واقعا هیجان‌انگیز بود و نشون میده که تیم فریلند چقدر موفق بودن توی کارشون. 7098 توییت توسط 1253 کاربر با #فریلند نوشته شده بود. هشتگی که 2666002 بار بازدید شده. این عددها برای هر رویدادی واقعا یه موفقیت خیلی بزرگ محسوب میشه. تو این لینک می‌تونین جزئیات این تحلیل‌ها رو بخونین.


نمیشه راه بی پیچ و خم!

کسایی که تجربه‌ی برگزاری رویدادهای چند روزه رو دارن کاملا می‌دونن که نیمه‌ی دوم روز آخر رویداد یکی از بدترین و خسته‌کننده‌ترین قسمت‌هاس، دقیقا تا لحظه‌ای که رویداد تموم میشه و با شرکت‌کننده‌ها خداحافظی می‌کنی. تمام خستگی‌های چند ماهه به اوج خودش میرسه و هر لحظه منتظری تا رویداد تموم بشه و یه لبخند بزرگ بشینه رو پهنای صورتت. تو این مدت زمان کوتاه اتفاقات خیلی عجیبی می‌تونه بیوفته، چون ذهن خسته‌اس و ممکنه تصمیمی بگیره که اشتباهه. توی اینجور شرایط فقط دبیران اجرایی می‌تونن بحران رو مدیریت کنن و اجازه ندن برندی که برای رویداد ساخته شده و برند شخصی و تیمی‌شون با واکنش‌های لحظه‌ای دچار مشکل بشه و در بلند مدت صدمه بخورن.

فریلند98 هم شاهد همچین اتفاق عجیبی بود و در ساعات آخر رویداد مشکلاتی داخلی بین تیم فریلند به وجود اومد. از نظر شخص من اون لحظات این بحران به خوبی مدیریت نشد و حتی پای این مشکلات به توییتر هم کشیده شد. به نظرم نادیده گرفتن این اتفاقات و بی‌توجهی بهشون از طرف ما هیچ فایده‌ و نتیجه‌ای نداره. و صدالبته صحبت کردن راجع به جزئیات رخدادهایی که ازشون کامل اطلاع نداریم هم فقط باعث وخیم‌تر شدن ماجرا میشه. به نظرم بهترین کار اینه که فقط به روی خودمون بیاریم که ما هم متوجه مشکلات شدیم و به عنوان کسانی که بهترین لحظه‌ها رو به واسطه‌ی فریلند تجربه کردیم، امیدواریم و انتظار داریم تیم فریلند مشکلات‌شون رو منطقی و از ریشه حل کنن، چرا که هم نگران فریلند 99 هستیم و هم اینکه اگر فریلند برای ما خاطره‌ی خوب ساخته باشه و برای تیم فریلند خاطره‌ی بد، عذاب وجدان و خواب ناآرام گریبان‌گیر ما خواهدبود (:دی).

تیم دوست‌داشتنی فریلند
تیم دوست‌داشتنی فریلند


فریلند 99؛ کجا؟ چند روز؟ چند نفر؟

فریلند98 بدون شک یکی از بهترین رویدادهای اکوسیستم استارت‌آپی امسال بود و همون‌طور که اول یادداشتم گفتم بدون پیگیری‌ها و بلندپروازی‌های نیما نورمحمدی و مدیریت اجرایی مهران عباسی و امین فرهنگ و تلاش و جون دل گذاشتن تک‌تک 45 نفر تیم اجرایی، هرگز نتیجه نمی‌داد.

اگه تیم فریلند همین فرمون رو ادامه بده، شک نکنین که سال آینده یه رویداد خیلی بزرگ‌تر، خیلی کامل‌تر، خیلی آموزنده‌تر و خیلی هیجان‌انگیزتر در انتظارمونه. شاید یه رویداد چند روزه‌ی 3000 نفره!


https://youtu.be/nmBUtrItYy8