برایت شمع روشن می کنم

جسارت کردی ولی مردونگی نه
جسارت کردی ولی مردونگی نه


https://www.aparat.com/v/x3160yc


شب که می شود آن خلاء همیشگی جایش را درونم پیدا می کند

شب که می شود تنهاتر از همه می شوم

آن دم که همه در خوابند

من به یاد پیام های شب بخیرت می افتم

من به یاد آن حرف های زیبایت می افتم

من به یاد آن شب هایی می افتم که ملامتم می کردی

سرزنشم می کردی

سرکوبم می کردی

حس کافی نبودن را به من القا می کردی

و اما من با گول زدن خود دوست داشتنت را ادامه می دادم

سخت است

تا مدت ها شنیدن آهنگ ها من را به یادت می اندازند

به یاد رویاهایی که کنارت در ذهنم ساختم و کنون ویران شده است

فکر نمیکنم دگر به هیچکس بتوانم اعتماد کنم

هر شب در سکوت گریه می کنم که مبادا مادرم بفهمد در قلبم را برای اولین بار به روی کسی باز کردم که هیچ وقت من را نشناخت

می دانی

هنوز که هنوز است برای رفتنت سوگواری نکرده ام

شاید چون بخشی از وجودم حس رهایی داشت

رهایی از درد درک نشدن

رهایی از رنج عشق

می خواهم امشب شمع هایم را برایت روشن کنم

و قطره اشکی دگر روانه ی قلب ویرانه ام کنم .....

~•°stargirl°•~