بزرگ شدیم یا چی؟! :)

داشتم عکسای آلبوم رو نگا میکردم و عکسای بچگی خدم که بیشتر با داداشم دوتایی ازمون گرفته شده رو جدا میکردم :)

چون من و اون کودکیمونو با هم گذروندیم همینطور که ابجی ۱ و ابجی۲ با هم بزرگ شدن .. برای اینانا افسوس میخورم ک کسیو ندارع ک تو خونه همبازیش باشه و مجبوره با دخترعموها بازی کنه .. اون دو روز پیش ۶ سالش شد واقعن انگار دیروز بود ب دنیا اومد :)

راستش وقتی عکسای خدمو میبینم اصن باورم نمیشه ک همون دختر کوچولوعم :)) نه شایدم باورم نمیشه ک دارم بزرگ میشم یا شدم! عاره برام سخته باور کنم داره ۱۹ سالم میشه و بعد ۲۰ سالم و بعدش و بعدشش ..

این منم با ی پفک بزرگتر از خدم😂.سلام! پفکه سنگین بود یادمهه:/😂
این منم با ی پفک بزرگتر از خدم😂.سلام! پفکه سنگین بود یادمهه:/😂



خیلی زود بزرگ شدماا 😅 .. اصن غیرمنتظره بود هم برا من و هم برای اطرافیانم ؛) ..

اونروز عموم که خودش۲۷سالشه پرسید کانی چن سالته؟! منم گفتم ۱۴😂.. اونم گف اها ! یهو گفتم عمو من ۱۸ سالمه .. خشکش زد :/ گف برو باباااا اخه توی کوشولو کی ۱۸ سالت شدد🥺😂

اینم منم 🥺😎😂
اینم منم 🥺😎😂


اون یکی عموم ک بزرگه هم همش میگف داری شوخی میکنی ک از داداش و پسرعموت بزرگتری (آخه هر دو شبیه شتر شدن از بس بلندن🤦🏻‍♀️😂)

یه عکس گرفتم با هر دوشون ک وسطشون وایساده بودم.. گذاشتم کنار اون یکی عکسمون ک وقتی منو پسرعموم هردو تقریبن ۶ سالمون بود و داداشمم تقریبن ۴ سالش بود وسطشون وایساده بودم ، اونموقع من از هر دوشون بلندقدتر بودم ولی تو این عکس آخری کنار هردو شبیه بچشون بودم🤦🏻‍♀️😂😂 ..

گذر زمان واقعن قابل درک نیس میدونی ؟! :)

مثلن دخترعمم که تنها همبازی بچگیم بود الان ازدواج کرده و همسایه‌مونه :) و بعضی وقتا فق بهم سلام میدیم چون طی اتفاقاتی از چشمم افتاد و دیگ هیچ وقت باهاش مث قبل نشدم :))

یا مثلن همین آبجی۱ ام که دارع نامزد میکنه .. احساس میکنم همین دیروز بود ک جواب کنکورش اومدو رف دانشگا ولی تا ب خدمون اومدیم دیدیم سال اخره دانشگاشه :)

یا داداشم که بزرگ شده و دیگ حکم ی داداش بزرگو برا من یکی دارع :) ایناهاشو دوس دارم مثلن چون تیپش بزرگه میتونم از گردنش آویزون شم یا بپرم بغلش از رو مبل 😂😂

وقتی اینکارو میکنم همش میگ تو روانی هستی 😂 .. یا تو حیاط وقتی میبینم داره میاد میدوم بغلش بلندم میکنه میچرخونه (خیلیی حال میدهه حاجیی😁) با اینکه میدونم بعده اینکه بزارتم زمین بخاطر تیشرت پوشیدنم تشر میزنه ک کو لباستتت؟! این چیهه پوشیدیی؟! همسایه میبینههه!!! (مثلن بزرگ شده دیگه!)

ولی کو گوش شنوا😏😎😂

تنها خواهرش منم انگار چون تنها کسی ک از این اداها دارع منم بقیه ابجیا اصن دیوونه بازی حالیشون نیس باووو🤦🏻‍♀️😑

اهوم خلاصه بزرگ شدیم .. بزرگ شدمم :)

پیشی:)
پیشی:)


شاید این آخرین بعدظهرهایی باشه که من و ابجی۲ هر روز داریم بدمينتون بازی میکنیم تو حیاط ..

شاید این آخرین شب بیداری و آخرین فیلم دیدنا باشه با ابجیام و داداشم چهارنفری یا بعضا پنج نفری ..

شاید امسال رفتم دانشگاه و مجبور شدم مستقل بودنو یاد بگیرم دیگ اون دختر مامانی ک مامان ب زور غذا میریزه دهنش نباشم :))

بابا باهاش شوخی میکنه ک : کانیی ! میگم با این لباس پوشیدنت اصن تو نپوش! برات چه فرقی دارع 🤦🏻‍♀️😂یا مثلن وقتی تیپ میزنم میگ میخوای مخ کیو بزنی امروز؟!😂 .. یا اهنگ میخونه همیشهه .. اهوم دلم نمیخاد تموم شن ، پدر و مادرم دارن پیر میشناا :)) دلم نمیخاد

چه قشنگ تا امروز ۷ نفری پیش هم خوش میگذروندیم ولی خب چه کنیم ک زندگی اینه! بزرگ میشیم ، ازدواج میکنیم ، پیر میشیم :)) ..

و زندگی های جدید و خونواده های جدید برا خودمون دست و پا میکنیم ..



پ.ن : برا هپینه ک دوس دارم حداقل سه تا بچه داشته باشممم با فاصله سنی کمم چون خونواده شلوغ خوبه 😁

پ.ن۲ : ولی من قرار بود ازدواج نکنم هااا مثلن 🤷🏻‍♀️😂