شکر که خدا هست?
معرفی کتاب الهام جون✨
بعضی کتاب هارو اگه بخوای معرفی کنی باید از نویسندشون شروع کنی!
چون نویسندشون یه دنیای جداگونه ای دارن که وقتی باهاشون آشنا نباشی نمیتونی کتاب رو درک کنی.
نویسنده ی این کتاب(رضا داداشی)فردی بوده که یه مدت در اوج سیاهی بوده.سیاه تر ازهرچیزی که فکرشو بکنین!مدیر یک سایت عاشقانه بوده که پسر ها و دخترها و با هم دوست میکرده(کمترین خلافش!)
بعد از مدتی پلیس در یک تعقیب و گریز اونو دستگیر میکنه و بازداشت میکنه.اگه هارد کامپیوترش رو بررسی میکردن حداقل بیست سال زندان براش می بریدن!
داخل زندان یه قرآنی رو می بینه که روی طاقچه خاک خورده.
اون رو با قلبی شکسته و سرشار از ترس باز میکنه.
می بینه که سوره ی توبه میاد!
کمی از ترجمه ی اون سوره میخونه و به خدا میگه اگه از این وضع نجاتم بدی حسابی توبه میکنم و دیگه میام تو مسیر درست.
و در آخر کشیک پرونده چیزی از هارد کامپیوتر ایشون پیدا نمیکنه!
تمام مدارک جرم به طور عجیبی پاک شده بود!
ایشون هم به قول خودش عمل میکنه.
یه سایت میزنه به اسم داداش رضا.
به خاطر جبران تمامی گناه هایی که انجام داده میاد جوون هارو به پاکی دعوت میکنه.اما با روش ناب خودش!
ده ها کتاب در طول چند سال مینویسه با ساده ترین شیوه ی نگارش!یکی از اون ها کتاب الهام جون هست که سعی میکنم قسمت هایی از کتاب رو برای شما بذارم.
۱_اسم رضایت از زندگی رو خیلی هاتون شنیدید...ولی رضایت از زندگی فقط تو مسیرخدا و استقامت نشون دادن هستش که به دست میاد...راه خدا راه عشقه...راه اجبار و تحمیل و اکراه نیست...خدا خوشش نمیاد کسی رو به زور بخواد خوشبخت کنه...خودت باید بخوای خوشبخت بشی...وگرنه راه گناه بازه و برو هرکاری دلت میخواد بکن...تهشم زندگیت آتیش می گیره...ولی اگه بیای تو مسیرخدا کم کم زندگیت شامل لطف و رحمت خدامیشه...و خدا زندگیت رو تضمین میکنه وترسارو ازت دور میکنه وبهت کلی نعمت و توفیق میده...هرکی بیاد تو مسیر خداو سخت کوشی کنه خدا کمکش میکنه...این وعده ی خداست...
«کسی که در راه ما تلاش کند،در پیمودن راه های کمال و سعادت کمکش میکنیم.بله،خدا در کنار درستکاران است...
سوره عنکبوت آیه ۲۹»
۲_به جایگاه الانت نگاه نکن...به زودی سبقت عجیبی میگیری...یه چیزمیگم بین خودمون بمونه...میدونی چرامشکلت حل نمیشه؟چون ریشه ای حل نمیکنی.به حرفم فکرکن.نگران نباش...اینم درست میشه...فکرتو آروم کن...یه روزی حالت خوبه خوب میشه...دیگه باخودت گلاویز نمیشی...تو راهشو پیدا میکنی...من مطمعنم...تو خیلی باهوشی...باهوش تر از هرکسی که فکرشو بکنی...جاش برسه تصمیماتی میگیری که هیچکسی نمیتونه بگیره...ناامیدنشو...باشه؟...تو نباید کم بیاری...خدا تورو قضاوت نمیکنه...
۳_ما بداهم خدایی داریم...خدای مابدا درکش زیاده.چون ضربه وآسیب دیدیم.تحملمون کمتره...خدای ماآدم بدامیفهمه تنهاییم.اگه بدشدیم چون تنها بودیم که بدشدیم.ماآدم بداسختی زیادکشیدیم.حالاکه تلاش کردیم وسعی کردیم زندگی خوبی داشته باشیم خداکمکمون میکنه تاراضیمون کنه.خدای ماآدم بدانمیگه زرنزن خفه شوبروگمشو...خدای ماآدم بدامیگه:آغوش گرمم همیشه برات بازه عزیزم.توچه بدباشی چه خوب من دوستت دارم.چون خودت مهمی.خودخودت...همون چیزی که ماآدم بدا ندیدیموخدامیده...یعنی یه عشق بدون شرط...
۴_اگه فردی روخدابرات آفریده باشه اگه خودتم نخوای مطمعن باش که همه چی دست به دست هم میده تابه هم برسید...اگه کسی به صلاحت باشه درعرض ۲هفته طوری همه چی درست میشه که خودتم تعجب میکنی که چقدر زود مقدمات فراهم شد...خداچیزایی رومیدونه که شما نمیدونین...شایدبرای هم ساخته نشده باشین واینونفهمین مگه وقتی که سال هازیریک سقف زندگی کنین...
۵_اگه تودرزندگیت خیلی کمبود محبت داشته باشی وبه خاطربعضی آسیب هاخیلی بدشده باشی وتو سن های کم از روی جهل خیلی کج رفته باشی وکلاخیلی بدشده باشی...اتفاقی که میفته اینه که اگه خداتشخیص بده بدشدن توغیرعمدبوده وتواین جوری بزرگ شدی وسختی کشیدی...خدابه یکی مثل تو خیلی آسون می گیره ودردوجهان بهت کمک میکنه...ببین؟کسی که خیلی بدبوده والآن خوب شده...حتی اگه داغون ترین نماز روهم بخونه وحتی اگه زیاد هم صلوات نفرسته وکارخیرهم نکنه...خدا ازش راضی میشه...حتی اگه این شخصِ بد،کمترشرش به آدمابرسه بازم خداازش راضی میشه...درواقع خداازتوتوقع زیادی نداره...خدافقط ازتومیخوادکه بخندی وشادباشی وعشق بدی وباقی مونده زندگیت روخوب وپاک وبدون گناه زندگی کنی...
خوبی این کتاب اینه که رایگانه!
یعنی نویسنده اون رو بدون هیچ چشم داشتی منتشر کرده و میتونیم داخل نت دانلودش کنین.
این کتاب سه جلدی پر هستش از جملات کوتاه و بلند ناب و معنوی و آموزنده به سبک خودمونی!
برنامه ی از لاک جیغ تا خدا هم از ایشون یه بار دعوت کرده بود که این پایین ویدئوش رو میذارم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
درودی به بدرود
مطلبی دیگر از این انتشارات
یادت بخیر بچگی
مطلبی دیگر از این انتشارات
در بیست و چهار مرداد زیر آفتاب داغ میبوسمت