اندیشه های تخریب شده ی یک تخریب شده

ترجیح می دهم چهره ای #تخریب_شده داشته باشم

خیلی از دوستان از سر مهربانی، به من می گن علیجاه، خیلی چهره ت در صنف و اکوسیستم بازاریابی و تبلیغات تخریب شده است، یه فکری براش بکن. همیشه ازشون تشکر می کنم و به خاطر دلسوزیشون قدردانشون هستم ولی واقعیت اینه که دوست دارم در این صنف خراب شده، چهره ای تخریب شده داشته باشم.

در صنف خراب شده ای که، تا همین هفته پیش در مورد اون دوست تازه سفرکرده، هرچی دلشون می خواست می گفتن و امروز مثلا عزادارشن...
درصنف خراب شده ای که، استادنماش مجیز صاحب ثروت را می گه و حاضره به خاطر پول، هرچیز پسندیده ای را به برند فاسد اون صاحب ثروت بچسبونه...
در صنف خراب شده ای که گاهی استراتژی های بازاریابی و تبلیغات شرکت ها بجای فاینال شدن روی تخته سیاه یا سفید، روی تخت صاحب برند بسته می شه...
در صنف خراب شده ای که گاهی برخی برای رسیدن به ماشین اونطوری و خونه ی اینطوری، حاضرن سفره انداز یکسری بزرگترهای صنف بشن و بساط منقل و بافور، عرق و ورق و زری و پری براشون فراهم کنن...

در صنف تبلیغات به تنها چیزی که فکر نمیشه افزایش فروش و توسعه پایداره! راضین به جرقههای کوچک!

در صنف خراب شده ای که برخی برای رسیدن به شهرت و رزومه، از این تخت به اون تخت منتقل می شن و کشیدن سیگار فلان مدل و سوار شدن ماشین شاسی، به زنده موندن روحشون ارجحیت داره ...
در صنف خراب شده ای که گاهی برای خرید و فروش رسانه تنها چیزی که ملاک نیست، اثربخشی اون رسانه هاست و کمیسیون که چه عرض کنم، رد و بدل شدن رشوه و زیرمیزی و رومیزی ملاک حرف اول و آخرو می زنه
در صنف خراب شده ای که استراتژیستش! می شینیه توی بغل رسانه فروش و همه ی استراتژی های بروزش ختم می شه به فروش رسانه، اونم بلااستثنا...
در صنف خراب شده ای که اکثر خروجی هاش می شه این خزعبلاتی که می بینین و مرغ خام و شتر پخته را به خنده می ندازه...
بله در این صنف خراب شده، ترجیح می دم چهره ای خراب شده داشته باشم ولی شب ها راحت بخوام. ترجیح می دم توی چشم کارفرما نگاه کنم و ته دلم شرمنده نباشم که با ساخت و پاخت فلانی را پیشنهاد دادم یا فلان رسانه را خریدم.

پیشنهاد می کنم بعد از سفرهای لاکچری تون و به جای این دورهمی های مزخرف، چندتا اتوبوس بگیرید ماهی یکبار و برید سر مزار همین دوست تازه درگذشته تا بهتون یادآوری بشه، جای همه آخرش زیر این خاک سرده! بلکه یک ذره، قد یک ارزن، از پنجه کشیدن تو روی هم دست بردارید؛ ای چهره های مشعشع صنف!

والسلام. علیجاه شهربانویی ارائه‌دهنده راه‌حلهای بازاریابی و افزایش فروش