ارائهدهنده راهحلهای بازاریابی و افزایش فروش
واقعیت پنهان شغل مشاوره بازاریابی در ایران | تجربهای بیسانسور از یک مشاور برندینگ

درست است که «مشاور بازاریابی» یا «مشاور برندینگ» بودن، روی کاغذ عنوانی حرفهای و پرطمطراق بهنظر میرسد اما واقعیت این مسیر با آنچه در کارگاهها، کتابها یا حتی اتاقهای جلسه میبینیم فرق دارد.
من در این یادداشت، نه گزارش میدهم و نه درس میدهم. فقط حرف میزنم؛ درباره تجربهای واقعی، گاهی خستهکننده، گاهی هیجانانگیز، گاهی هم بیرحم.
وقتی شغل، سبک زندگیات را میبلعد
من ۹۰ درصد زمانم را صرف فکر کردن به کارم میکنم نه از سر وسواس، بلکه چون مشاور بودن بهمعنای واقعی یعنی «زندگی درون مسائل دیگران».
وقتی به خانهات برمیگردی، آن اتاق طبقه دوم، با آن کتابخانه و لپتاپی که هنوز روشن است، هنوز هم دارد با تو حرف میزند. حرف از بودجه، از استراتژی، از بحران، از مدیرعاملی که دنبال پاسخ است اما هنوز سؤال را هم نمیداند.
مشاور؟ در چارت سازمانی کجاست اصلاً؟
اگر فکر میکنید جایگاه مشاور در ساختار سازمانی دقیقاً تعریف شده، سخت در اشتباهید.
در تعریف کلاسیک، مشاور باید در بالاترین سطح تصمیمسازی باشد—در کنار مدیرعامل، در قلب استراتژی. اما آنچه من به آن مشاوره اجرایی هستم، نه در چارت سازمانی جا دارد و نه در نقشه ذهنی مدیران.
گاهی بالاتر از همهچیز قرار میگیری؛ گاهی هیچجا نیستی.
گاهی مدیرعامل تو را راهبردیترین شریکش میداند؛ و گاهی از اساس، از حضورت معذب است.
و اینجاست که کار مشاور سختتر میشود.
او باید هم صادق باشد، هم مراقب.
باید مشکل را ببیند و بفهمد، اما شاید فقط برای حل نیمی از آن دعوت شده باشد.
و مهمتر از همه، باید خط قرمزهای همان مدیری را رعایت کند که گاهی خودش بخشی از مسئله است.
این، نه تناقض است و نه ضعف.
بلکه بخشی از انتخاب آگاهانهایست که هر مشاور واقعی در ابتدای مسیرش باید انجام دهد:
بین صداقت کامل و بقا در فضای واقعی سازمان، باید تعادلی پیچیده یافت.
فشارهای بیصدا | مردان میانسال و فروپاشی خاموش
حقیقت این است که ما مشاوران، نیاز به «بازی» داریم. من گاهی با دوستانم فیفا بازی میکنم برای تفریح، بلکه برای زنده ماندن ذهنی. مثل کسی که وسط جنگ، یک پناهگاه چنددقیقهای میخواهد. ما مشاوران که معمولا آدمهای میانسالی هستیم باید فشارهای ناشی از این کار سخت را با درکنارهم بودن و گپ زدن کم کنیم.
مشاوره مدیریت، یک تئاتر زنده است نه یک فیلم سینمایی
هرچه بیشتر در فضای سازمانها عمیق میشوی، بیشتر درمییابی که مشاوره مدیریت شبیه تئاتر است، نه سینما.
در تئاتر، بازی زنده است. اشتباهات همانجا جلوی چشم مخاطب رخ میدهند و چیزی بهنام «کات» یا «برداشت مجدد» وجود ندارد. بازیگرها باید با هر آنچه در اختیار دارند، در همان لحظه زندگی کنند، تصمیم بگیرند، و پیش بروند.
در دنیای واقعی کسبوکار هم همینطور است. اعضای سازمان، بازیگران این تئاترند. مشاور، کارگردان صحنهای است که شاید دیده نشود، اما همه چیز از دید او باید هماهنگ شود.
برخلاف سینما، اینجا خبری از تدوین و اصلاح و ضبط دوباره نیست.
فرصتها محدودند. خطاها در لحظه اتفاق میافتند. و آنچه خراب شود، شاید دیگر هرگز ترمیم نشود.
به همین دلیل است که مشاور اگر اشتباه کند، صرفاً یک جلسه را از دست نمیدهد؛ ممکن است مسیر یک برند، یک کمپین یا حتی یک سازمان کامل منحرف شود. درست مثل تئاتری که بازیگر نقش اول در اوج نمایش، دیالوگش را فراموش کند و همه چیز فروبریزد.
مشاور واقعی است یا دکوری؟ مسئله این است.
در فضای حرفهای ایران، کمتر پیش میآید که مشاور مدیریت را برای حل واقعی یک مسئله دعوت کنند.
مشاور دعوت نمیشود تا سازمان را از ریشه بررسی کند، با شهامت به تصمیمات غلط اشاره کند یا برای بهبودهای بلندمدت نسخه بپیچد.
مشاور دعوت میشود که بار شکست را به دوش بکشد.
دعوت میشود که نقش سپر بلا را بازی کند.
گاهی حتی از او انتظار دارند که از مدیران، اصول اولیه بازاریابی را یاد بگیرد!
و این، تصویری است تلخ از یک حرفه جدی که قرار بود به ساختارها کمک کند، نه به پنهانکاریها خدمت.
در این میان، اما یک مدل دیگر از مشاور وجود دارد که همیشه محبوب است:
مشاور بلهقربانگو.
همان که در جلسات فقط تأیید میکند و با آژانسهای تبلیغاتی همسو است.
او کسیست که کمپینها و البته از کمپینها مهمتر خرید رسانهها را «تایید» میکند، نه تحلیل.
در واقع، نقش او بیشتر شبیه «کارمند برونسازمانی» آژانس است تا یک مشاور حرفهای بیطرف.
این دسته از مشاوران، پول خوبی هم درمیآورند. اما سؤال اصلی اینجاست:
وقتی مشاوره، جایگاه خودش را از دست بدهد و به ابزار توجیه تبدیل شود، چه کسی باقی میماند که واقعاً سازمان را نجات دهد؟
همهی این حرفها، و چیزهایی که در اینجا مجال گفتنشان نبود، در یک گفتوگوی ویدئویی مفصل گفته شده.
اگر میخواهی این روایت را کاملتر بشنوی، همینجا ویدئو را ببین:
مطلبی دیگر از این انتشارات
مشاوران مدیریت یک شبه!
مطلبی دیگر از این انتشارات
تحقیق جدید: تأثیر غیرفعال کردن کامنتها بر اینفلوئنسرها
مطلبی دیگر از این انتشارات
چگونه افراد مخرب مدیرعامل را کنترل میکنند؟