علل ورشکستگی شرکت‌ها از منظر بازاریابی و تبلیغات چیست؟

گرفتار در تار و پود شفاهی:
هنوز هستند کسب‌وکارهایی که در دنیای شفاهی غرق شده‌اند و نگارش فرآیندهای بازاریابی و تبلیغاتی را بیهوده می‌دانند. برای آنها، برنامه‌ریزی و نظم، واژگانی ناآشنا هستند.

اسیر در چنگال مقطعی‌نگری:

برخی دیگر، در دام تبلیغات مقطعی گرفتار شده‌اند و از برنامه‌ریزی بلندمدت برای بازاریابی خود غافلند. شاید برای آنها، سود کوتاه‌مدت، فریبنده‌تر از چشم‌اندازهای بلندمدت است.

گمشده در بازار آژانس‌های تبلیغاتی:
دسته‌ای دیگر، شناخت درستی از بازار آژانس‌های تبلیغاتی ندارند و با صرف بودجه‌های هنگفت و هیجانی، به دنبال سرآمد شدن در بازار هستند. گویا برای آنها، مشتری فلان آن آژانس مشهور بودن، طلسم جادویی موفقیت است.

فریفته جادوی کلمات:
و هستند کسانی که برای زیرساخت بازاریابی خود هزینه نمی‌کنند، اما با کلماتی پرطمطراق مثل آرکیتاپ برند و جادوگر، خود را در رویاها فروشی کاغذی برخی آژانس‌های برندینگ، قهرمان و حامی می‌بینند. برای آنها، الفاظ، جایگزین عمل شده‌است.

جادو یا تلاش؟ رمز موفقیت در بازاریابی کدام است؟
کسب‌وکارهایی که به دنبال راه‌حل‌های جادویی و یک‌شبه برای بازاریابی هستند.این سازمان‌ها به دنبال قرص جادویی یا فرمول‌های مخفی -مثل تبلیغات زیرآستانه حسی- برای موفقیت در بازاریابی هستند و به جای تلاش و برنامه‌ریزی بلندمدت، به دنبال راه‌های میان‌بر و آسان می‌گردند.

گمشده در دریای داده‌ها، نجات با تحلیل و آمار!
آنهایی که از داده‌ها و تحلیل‌های واقعی برای تصمیم‌گیری در بازاریابی استفاده نمی‌کنند: این سازمان‌ها به جای اتکا به آمار و ارقام واقعی، بر اساس حدس و گمان و تجربیات شخصی خود تصمیم می‌گیرند و در نتیجه، در انتخاب استراتژی‌های بازاریابی خود دچار اشتباه می‌شوند.

خلاقیت، چاشنی گمشده تبلیغات: پیامی قدرتمند، فراتر از رسانه!
کسب‌وکارهایی که خلاقیت و نوآوری در طراحی پیام تبلیغاتی را نادیده می‌گیرند: این شرکت‌ها، بجای دیدن برنامه‌های تبلیغاتی به عنوان یک فرآیند کامل، عمدتا درگیر خرید رسانه هستند و از طراحی پیام قدرتمند غافل هستند.

مشتری‌محوری: کلید طلایی موفقیت، درک نیازهای مشتریان!
آنهایی که به مشتریان خود توجهی ندارند و نیازها و خواسته‌های آنها را درک نمی‌کنند: این سازمان‌ها دچار نزدیک‌بینی در بازاریابی هستند و بدون در نظر گرفتن نیازها و خواسته‌های مشتریان خود، اصرار دارند که خدمت یا محصولشان بهترین است و بر فروش آن اصرار دارند.

بازاریابی بدون متخصص، محکوم به شکست!
سازمان‌هایی که مدیرعامل/فاندر خودخداپندار دارند، به تیم بازاریابی خود بها نمی‌دهند و از متخصصان باتجربه و کارآمد در این زمینه استفاده نمی‌کنند: این افراد اهمیت تیم بازاریابی را درک نمی‌کنند و به جای استخدام افراد متخصص و باتجربه، از افراد کم‌تجربه، بله‌قربان‌گو و ارزان‌قیمت استفاده می‌کنند.

پذیرش، رصد و پایش مداوم رقبا: کلید پیشی گرفتن در میدان نبرد بازاریابی
برخی مدیرانِ رویگردان از علم بازاریابی، هیچکدام از فعالان بازار/ صنعت خود را رقیب به حساب نمی‌آورند و این نگاه به بیشتر از آنکه سرمنشا علمی داشته باشد، از روی نخوت و غرور است. هستند شرکت‌هایی که سردر لاک خود دارند و پادشاه بدون لباسشان فکر می‌کند زیباترین‌ را به تن دارد.

علیجاه شهربانویی مشاور بازاریابی و تبلیغات