زندگی به عنوان سرویس (LAAS) - سبک جدیدی از زندگی

دو سناریوی زیر را در نظر بگیرید:

۱. صبح از خواب بلند شده‌اید، می‌خواهید به سمت محل کار حرکت کنید. سوار اتومبیل شخصی می‌شوید، یک آهنگ پخش می‌کنید و در ترافیک شروع به حرکت می‌کنید. در راه یادتان می‌آیند که بنزین نزده‌اید. نیم ساعت در ترافیک پمپ بنزین تلف می‌کنید و با تاخیر به محل کار می‌رسید که معمولاً جای پارکی ندارد. با اعصابی ناراحت به دنبال جای پای می‌گردید و در نهایت با چندین کلیومتر فاصله، اتومبیل خود را در یک جای نامناسب پارک می‌کنید.

۲. صبح از خواب بلند شده‌اید، یک تاکسیِ اینترنتی می‌گیرید و راننده‌ی خوش‌برخورد در عرض کمتر از ۵ دقیقه به شما می‌رسد. به کتاب خواندن در ماشین مشغول می‌شوید و بدون دغدغه‌ی بنزین و جای پارک، به مقصدِ خود می‌رسید. راننده که به دنبال امتیاز کامل از نرم‌افزارِ تاکسیِ اینترنتی است، به جای غر و لند کردن، به شما احترام گذاشته و روز خوبی را برای شما آرزو می‌کند. قیمت هم بدون چانه‌زنی از قبل مشخص است.

سناریوی دوم در واقع حالتی از سبکِ زندگیِ جدیدتر هست. سبک زندگی‌ای که شما را ترغیب به استفاده از سرویس‌های مختلف به جای مالکیت آن‌ها می‌کند. در مثالِ بالا، شما به جای این‌که یک اتومبیل داشته باشید که ۹۵ درصدِ مواقع بی‌کار است، سرویسی وجود دارد که هر موقع به اتومبیل احتیاج داشته باشید، اتومبیل را در اختیارتان قرار می‌دهد.

لفظِ AAS_ در حوزه‌ی نرم‌افزار بسیار محبوب و معروف hsj. به این صورت که به جایِ خرید یک نرم‌افزار، ماهیانه مبلغی را پرداخت می‌کنید تا بتوانید از ویژگی‌های آن نرم‌افزار عموماً بر بستر وب استفاده کنید. مثلاً به جای این‌که یک فتوشاپ بخرید، با پرداخت مبلغی ماهیانه، از یک فتوشاپِ آنلاین استفاده می‌کنید. و یا به جای این‌که آلبوم موسیقی را خریداری کنید، با پرداخت آنلاین ماهیانه، از سرویس‌هایی مانند Spotify استفاده می‌کنید. به این نوع نرم‌افزارها Software as a Service یا به اختصار SAAS گفته می‌شود. البته در این نوشته منظورِ ما فقط نرم‌افزار نیست. در واقع سرویسی شدن، یک نوع سبکِ زندگی است.

هر چیزی که مالک آن هستید، بایستی کاری انجام دهد و ارزشِ آن به اندازه‌ی کاری هست که انجام می‌دهد. مثلاً ماشین لباس‌شویی، به خودیِ خود ارزشمند نیست. بلکه به خاطر شستشوی لباس‌ها که وظیفه‌ی آن است، ارزش پیدا می‌کند. اتومبیل نیز به خودیِ خود ارزشمند نیست. بلکه به خاطر خدماتی مانندِ جابه‌جایی انسان ارزش ایجاد می‌کند. اگرچه که به مرور زمان، یک جنس ارزش ذاتی پیدا می‌کند. مثلاً در نظر بسیاری از افراد، یک اتومبیل صرفاً وسیله‌ی جابه‌جایی نیست. بلکه نمایشی است از ثروت و قدرت و عزتِ مادی!

در زندگیِ سرویسی شما به جای تملکِ یک شی، از سرویس یا خدمتی که آن شی به شما می‌دهد بهره می‌برید. برای مثال به جای این‌که اتومبیلِ شخصی داشته باشید از سرویس‌هایی مانند اوبر، یا مشابه داخلی مانند اسنپ و تپسی استفاده می‌کنید. به جای خریدِ یک ماشینِ لباس‌شویی، می‌توانید از لباس‌شویی‌های آنلاین استفاده کنید. به جای خریدِ آلبوم موسیقی، با اشتراک در سرویس‌هایی مانند Spotify یا مشابه‌های داخلی، موسیقیِ مورد نظر خود را آنلاین گوش می‌دهید.

نکته‌ی مهم در تبدیل سبک زندگی به حالتِ سرویسی این است که باید یک قشر عظیم از جامعه از آن سرویس استفاده کنند، تا صاحبان آن کسب‌و‌کار (یعنی کسانی که آن سرویس‌ها را دارند) بتوانند خدماتی مقرون به صرفه ارائه کنند. مثلاً اگر همه‌ی افراد جامعه از سرویس‌های تاکسی‌های اینترنتی استفاده کنند، معمولاً راننده‌های این شرکت‌ها بیکار نمی‌مانند و درآمدشان بالا می‌رود، این کار باعث می‌شود رانندگانِ زیادی به این سرویس‌ها مهاجرت کنند، پس قیمت رقابتی‌تر و کمتر می‌شود و مردم باز هم بیشتر از آن‌ها استفاده می‌کنند. به این صورت یک سیکلِ مثبت ایجاد شده و شیِ موجود در آن سرویس (مثلاً اتومبیل) از حالتِ تملکِ اشخاص خارج شده و به یک سرویسِ مقرون به صرفه تبدیل می‌شود.

زندگی سرویسی یک سبک خیلی جدید از زندگی نیست. برای مثال در زیر، یک سری جایگزین را برای اجناسی که معمولاً در زندگی از آن‌ها استفاده می‌کنیم می‌آورم تا شاید جرقه‌ای در ذهن خودم و شما روشن شود:

  • گاز و قابلمه و وسائل آشپزی: کترینگ‌ها و رستوران‌ها
  • وسائل ورزشی خانگی مانند تردمیل: باشگاه‌های بدن‌سازی
  • داشتن یک خانه‌ی مجلل و بزرگ و باغچه: استفاده از پارک‌ها و محیط‌های عمومی مانند باشگاه انقلاب تهران
  • خرید کتاب: اشتراک سالیانه آموزش‌های آنلاین

استفاده از تکنولوژی و پیشرفت‌های حوزه‌ی فناوری اطلاعات، گذار از سبکِ مالکیتی به سبکِ سرویسی احتمالاً بسیار ساده و سریع‌تر شده است و به نظر می‌رسد این سرویس‌ها باعث صرفه‌جویی‌های کلانی در بسیاری از حوزه‌ها می‌شوند.