در مورد کسبوکار، کارآفرینی، نوآوری و مدیریت مینویسم. فارغالتحصیل کارآفرینی و نوآوری و پیگیر اخبار استارتآپها و تکنولوژی هستم. کانال در تلگرام: t.me/mojmalat
انگشتم فدای قولم - کارآفرینی که شکستخورد و انگشتش را برید!
در انباری نمور در شهر Ålesund که بر روی جزیرههای جدا شدهِ از خاک کشور شمالی، نروژ، دست مردی با موهای بلند و بور بر روی میز کوچکی قرار گرفت. کنارش چاقو، تخته چوبیِ آشپزخانه و مردی دیگری بود. چاقو دست چوبیِ با دقت و حوصله تیز شده بود. کیم، کارآفرین فعال نروژی دستش را روی تخته آشپزخانه قرار داد. دوستش نوک چاقو را بالای انگشت کوچک دست راستش قرار داد و با فشار پایین آورد. کیم فقط حس سرما کرد، سرمایی که انگار از همانجایی که درد داشت شروع میشد در بدنش رخنه میکرد. دقایق بعد اما از هوش رفت.
اینها تصمیم مردی بود که ایده آن از یک سنت قدیمی ژاپنی به نام Yubitsume میآید که برای نشاندادن عذرخواهی فراوان یا مجازات خود است. چراکه چند ماهی بیشتر از ۳۰ سالگی او نگذشته بود که باید به قولی عمل میکرد که خودش از پس آن برنمیآمد. برای همین دوستش را واسطه خود و خود قرار داد. اما اینقدر شجاعت داشت که از بیحس کنندهای استفاده نکند یا مست نباشد، چراکه با خود گفت پس اصلا معنی این کار من چه خواهد بود اگر دردی حس نکنم!
این اقدام اما نه داستانی جنایی بلکه بخشی از زندگی Kim Haagensen، کارآفرین نروژی است که به خود قول میدهد که اگر تا ۳۰ سالگی میلیونر نشود انگشت دستش را قطع کند. تصمیمی که در ابتدا فقط دوستان نزدیکش از آن آگاه شدند و خندیدند، و سپس روزنامهها از آن نوشتند. کیم کارآفرینی که حالا بسیار معروف شده نه فقط بخاطر قولی که به آن عمل کرد بلکه بیشتر بخاطر اینکه از اشتباهاتش در کسب و کار راحت صحبت کرد.
کیم در سن ۱۶ ۱۷ سالگی و زمانیکه هنوز دبیرستان را هم تمام نکرده بود (هنوز هم تمام نکرده!) با کمک دوستش ابتدا یک مغازه پوشاک که لباس فشن با برندهای گرانقیمت ارائه میداد شروع کرد. این مغازه که همچنان پابرجاست شروع رویایی برای او بود که از آن درآمد خوبی بدست آورد. بعد یک بانک ایسلندی به او پیشنهاد داد تا شعبه ای از بانک در آن شهر نروژی بزند و او هم قبول کرد و با بحران مالی سال ۲۰۰۹ همه چیز از بین رفت. این اتفاقات باعث شد این تفکر جاه طلبانه (به قول خودش) در خودش جابیفتد که شروع کردن یک کسب و کار و موفقیت در آن اصلا کاری ندارد. پس در همان سن ۲۳ سالگی با خودش قول داد که اگر تا ۳۰ سالگی یک میلیونر نشود انگشت کوچک خود را میبرد و خوب برای یادآوری این قولش یک حلقه به دور انگشت کوچکش هم تتو کرد.
بعد وارد بازاریابی تلفنی شد و کسب و کاری در این زمینه راه انداخت که نزدیک ۱۰۰ نفر کارمند داشت. کیم میگوید دلیل اینکه این کسب و کار و بیزینسهای دیگرش شکست خورد این است که بخاطر پول اینکارو شروع کرد. در همین زمان با خودش گفت "میرم از چین مبلمان میارم و در نروژ که گرونتره میفروشم". در نتیجه این اقدام، هر دو کسب و کارش برشکست شد. چون فکر میکرد اگر وسایل بازاریابی تلفنی را بخرد و همینطور کارمندهایش رو داشته باشد کسب و کارش راه میوفتد و نیازی نیست کسی کارمندانش و کسب و کارش را مدیریت کند.
سپس به سراغ چیزی رفت که علاقه داشت، قهوهخانهای به سبک اسکاندیناوی، که اولین آن در Ålesund و بعدی در نیویورک و توکیو تاسیس شد. به خاطر دلایلی که خیلی توضیحی نداد و همین طور سرمایه گذاری که خیلی باهاش راه نیومد این کسب و کار هم به هم خورد. چند کسب و کار کوچک دیگر هم در این مدت کار کرد اما در نهایت چیزی جز برشکستگی و مشکلات مالی برایش نداشت. طی این زمان، از همسرش طلاق گرفت، و چه اتفاقی افتاد؟ بله ۳۰ ساله شده بود، و میلیونر هم نشده بود.
او اصلا ناامید و سرخورده از گذشتهاش نیست. الان او یک شرکت تمیزکاری دارد که بسته به تقاضای مشتری خدمات نظافت انجام میدهد. فرقش این است که به صورت آنلاین و از طریق وبسایت انجام میشود. که به نظر موفق میاد چراکه از شکستهاش درس گرفته. او حتی بعضی موارد خودش برای نظافت منازل میرود، که نمونهای از dogfooding (رجوع شود به این مقاله) است. حتی همه کسانیکه در استارتآپ جدیدش کار میکنند فارق ازینکه CFO یا CTO هستن باید برای خدمات نظافت بیرون برن.
چه چیزهایی کیم یاد گرفت:
۱. علاقهتون رو دنبال کنید تا محصول عالیآی تولید کنید. اما باز هم این کافی نیست.
۲. افراد فکر میکنند که ایده برای خودشون است اما طی زمان ایده بسیار تغییر میکند و برای یک محصول سودزا شدن باید از ایده صرف بودن در بیاد.
۳. اگه ایده بزرگی دارین باید در مورد ایدهتون بزرگ صحبت کنین.
۴. خودبزرگ بینی (ego) داشتن بزرگترین مشکلش بود.
کیم از گفتن تجربه شکستشهایش ترسی ندارد، شاید چون از آنها درس گرفته و حتی شاید چون از آنها پشیمان و سرخورده هم نیست. او بخشی ازین تجریبیات را در برنامهای بینالمللی به نام Fuckup Nights ارئه داد. Fuckup Nights برنامهای است که در آن کارآفرینانی که در یک کسب و کار شکست خوردهاند، تجریبیات خود را بازگو میکنند. هر ماه این برنامه تجربیات شکست ۲۰۰ نفر در جهان را ضبط میکند، برنامهای که مورد توجه بسیاری قرار گرفته و بلیطهای هر برنامهاش به سرعت فروش میرود. موضوع شکست کارآفرینان، تابویست که کمتر از آن صحبت میشود و نادیده گرفتنش هم سر در برف فرو بردن است.
غالب برنامهها سعی میکنند تا صورت مثبت یک کسب و کار یا پروژه را نشان بدهند و یا یک فرد تاثیرگذار یا موفق را به شما نشان بدهند. اما واقعیت بازار چیزی دیگریست. حتی افراد موفق هم شکستهای کوچک و بزرگی داشتهاند که از آنها غافل بودهایم. یادمان نرود بر اساس تحقیقات در سه سال اول یک کسب و کار نوپا، ۹۲درصد آنها شکست میخورند، یعنی فقط چیزی کمتر از یک استارتآپ از هر ده استارتآپ موفق میشود.
مطلبی دیگر از این انتشارات
میخوام مهاجرت کنم ( خودمو نجات بدم -_- ) ولی کلی سوال دارم چیکار کنم ؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
شرایط ویزای تحصیلی بلژیک
مطلبی دیگر از این انتشارات
چگونه با کمترین هزینه، اقامت اروپا را به دست آوریم؟