مصاحبه زن‌روز با خانم پارسا

مجله زن‌روز، ۱۳۴۹/۷/۱۱



فکر کردیم، اکنون که مدارس باز شده‌اند و سال تحصیلی با شور و هیجان و امید آغاز شده و در هر خانه ای طفلی کتاب بدست عازم مدرسه است بجاست که بعنوان يك مسئله مهم خانوادگی و اجتماعی مسائل مهمی را که در خانواده ها پیرامون «درس و مدرسه » مورد بحث و توجه است با خانم دکتر فرخ رو پارسای وزیر آموزش و پرورش در میان بگذاریم و از عقاید و نظریات ایشان که در حقیقت نماینده دولت و ملت هردو هستند و از نزديك دستی بر آتش دارند ، خوانندگان گرامی را آگاه کنیم .


خانم پارسای ، تنها زن عضو کابینه، که خود مادر است و اکنون نیز در سمت وزارت بار مسؤولیت مادری چندین میلیون نفر از فرزندان این آب و خاك را بر عهده دارد در مدت وزارت خویش متانت و کیاست و احساس مسؤولیت را چاشنی انجام وظایف خویش ساخته و نقشی چشمگیر ازيك بانوی بردبار و آشنا به مسؤولیت های ملی و اجتماعی در عرصه حکومت و سیاست ایران نمودار ساخته است.

وزیر بودن يك مشكل ۔ داخل معرکه سیاست بودن يك مشكل و اولین زن وزیر بودن نیز یک مشکل دیگر، و باید اذعان داشت که اولین خانم وزیر ایرانی تا امروز در عرصه مشکلات روسفید در آمده و لیاقت و آمادگی زن ایرانی را برای تصدی مقامات بالای اداری حتی در حد وزارت به ثبوت رسانیده است.

- خانم وزیر ! در این نخستین روز های مهر ماه - که هر کس از کودک دبستانی تا دانشجو و پدر و مادر ها با احساس تازه ای باستقبال سال تحصیلی جدید میروند . اجازه بدهید بپرسیم که خود جنابعالی بعنوان وزیر آموزش و پرورش ایران ، سال تحصیلی جدید را با چه احساسی آغاز می کنید ؟

- من از همان نخستین روزهایی که خودم بمدرسه میرفتم ، هر سال تحصیلی جدید را با احساس خوشحالی و شادی شروع میگردم . حالا هم که وزیر آموزش و پرورش هستم ، همین احساس را دارم. امسال من و همکارانم سال تحصیلی جدید را با احساس مسؤولیت بیشتری نسبت به سال پیش آغاز می کنیم چونکه دو برنامه بسیار بزرگ و وسیع ، یعنی انقلاب آموزشی و اداری را در دست اجرا داشتیم که خوشبختانه به نتایج رضایت بخشی هسم رسیده ایم ، و از جمله امسال شوراهای منطقه ای آموزش و پرورش را بمنظور اجرای اصل عدم تمرکز تشکیل دادیم ، و نیز باید مقدمات اجرای برنامه جدیدی راکه از سال آینده آغاز میشود ، از نظر تامین معلم و تدوین کتابهای جدید آماده سازیم ، همچنانکه کتابهای جدید پنجم ابتدایی را هم که امسال تدریس خواهد شد ، از سال گذشته آماده میکردیم . مساله مهم دیگر وظیفه ای بود که در کمیته پیگار با بیسوادی بر عهده دستگاههای اجرائی وزارت آموزش و پرورش گذاشته شد ، میدانید که تاحال کمیته پیکار با بیسوادی راسا بوسیله کمیته های محلی و كمك وزارت آموزش و پرورش کار مبارزه با بیسوادی را انجام میداد، ولی بموجب اساسنامه جدید ، این کمیته دیگر به کارهای اجرائی نمی پردازد، و این کار به عهده دستگاههای اجرائی گداشته شده است که ۹۰ درصد آنها در قلمرو وزارت آموزش و پرورش است . این مسؤولیت بسیار بزرگی است، زیرا شخصا اعتقاد دارم که ما باید بیشترین کوشش خودمان را در راه باسواد کردن بچه ها و جوانهای لازم التعلیم صرف بکنیم، یعنی کسانی که بین سال تا ۲۰ سال ، هر علتی که باشد ، از سواد محروم مانده اند. در این راه ما طبعا به تعداد بیشتری معلم و کلاس و سازمانهای جدید نیاز داریم . خوشبختانه شوراهای آموزش و پرورش منطقه ای این کار را با احساس مسؤولیتی که دارند، انجام خواهند داد ، و امید ما اینست که در نقاطی که راه مست و تشکیل مدرسه نیز از نظر اقتصادی به مرفه است ، یعنی شاگرد بقدر کافی هست، بتوانیم مدرسه اسکیل بدهيم ، و در نقاطی که قادر باین کار نیستیم باید از دولت بخواهیم که جمعیت های قلیل و پراکنده را در یک جا متمرکر سازد و قطب های اقتصادی تشکیل دهد تا تاسیس مدرسه نیز بازده اقتصادی مقرون به صرفه داشته باشاء - - خانم وزیر ! اطلاع دارید که « تعلیمات اجباری همه کودکان لازم التعلیم » یکی از قوانین ماست . جنابعالی شخصا فکر می کنید که ما بالاخره کی خواهیم توانست این قانون را اجرا کنیم ، یعنی همه کودکانی را که در سن تحصیلی هستند ، به مدرسه بفرستیم ؟

- ما همین الان هم باید برای همه کودکانی که داوطلب تحصیل هستند، امکانات لازم را بوجود آوریم ، اما در مورد پدر و مادرانی که کودکانشان را به دلایل مختاف به مدرسه یا حتی به کلاسهای پیکار با بیسوادی هم نمیفرستند ، ضابطه و تنبیه و ضمانت اجرائی نداریم . ۔ مگر در قوانین مربوط به تعلیمات اجباری کشور ما ، برای پدران و مادرانی که کودك لازم التعلیم خود را به مدرسه نمی فرستند ، تنبيهات "لازم - مثل کشور های دیگر - پیش بینی نشده است ؟

- نه ، متاسفانه ، چنان ضوابط قانونی در دست نداریم که بتوانیم این کار را صددرصد عملي کنيم ، ضمنا این مشکل پراکندگی جمعیت را هم فراموش نکنید . ما در بسیاری از روستاها ، پنجاه نفر بیشتر جمعیت نداریم که بسیاری از آنها ، تازه در يك نقطه هم اقامت ندارند ، و بعد از برداشت محصول ، به نقطه دیگری کوچ می کنند. اما امیدواریم که برای این نوع روستاها از تعلیمات خاص عشایری استفاده کنیم. امسال ما تعليمات عشایری را از استان فارس ، با کردستان و کرمانشاهان و گرگان و کرمان نیر کشانده و تعمیم داده ایم و امیدواریم که در موردروستاهای کم جمعیت و پراکنده نیز ، این سیستم تعلیماتی نتایج رحمایت بخش بدست با هد . ا . همانطور که خودتان فرمودید ما امسال نیز در آغاز سال تحصیلی با افزایش دانش آموز، و کمبود معلم و مدرسه و کلاس مواجه هستیم. برای رفع این مشکلات چه فکری کرده اید ؟

- در مرحله تحصیلات ابتدائی ما آنقدرها با مساله کمبود و افزایش غیر مترقبه رو برو نیستیم و میتوانم بگویم که از نظر تعليمات ابتدائی ، من نگرانی زیادی ندارم در مورد تعلیمات متوسطه بسیار نگرانی داشتم، و خوشبختانه همین چند روز پیش یکی از نگرانی های بزرگم رفع شد یعنی نظام وظیفه موافقت کرد که فارغ التحصیلان دانشسرای عالی ، در تهران و شهرستانها ، تا فروردین ماه آماده بخدعت باشند، و به تدریس در دبیرستانها بپردازند ، بنابراین ما برای مدت ششماه امکان استفاده از ۷۰۰ دبیر لیسانسیه را بدست آورده ایم . ولی کمبود دبیر برای دوره دبیرستان هنوز هم وجود دارد ، بدلیل اینکه همین امسال افزایش تعداد دانش آموزان در دوره ابتدائی 5ر6 در صد بوده، و در مورد دبیرستانها ور14 درصد! و این افزایش دانش آموزان متوسطه که غير معقولهم هست، امیدواریم با اجرای برنامه جدید در سال آینده ، از بین برود. در مورد کمبود دبیر در مراکز دانشگاهی ، این کمبود را با استفاده از وجود دانشجویان در امر تدریس، تقریبا رفع کرده ایم ، البته دانشجو معلم بمعنی واقعی نیست ، ولی این خاصیت خوب را دارد که سن و سالش نزديك به سن و سال دانش آموز است و دردهای او را حس میکند و میتواند گاهی با بحث های اجتماعی که در کلاس طرح میکند ، نتایج بسیار مفیدی بدست آورد. - در مورد تربیت معلم واقعي و حرفه ای چه کارهایی انجام شده است ؟

۔ امسال ما دانشسراهای مقدماتی كوچك را بمراكز بزرگی تربیت معلم منتقل کرده ایم ، قرار است با وامی هم که از بانک بین المللی خواهیم گرفت، شش مرکز بزرگ و جدید تربیت معلم تاسیس کنیم . بنظر من ، وظیفه عمده وزارت آموزش و پرورش همین تربیت معلم است ، وحال آنکه ساختمان مدرسه را خودشوراهای منطقه ای، انجمن۔ های محلی و روستائی هم میتوانند بسازند. ما در دانشسراهای مقدماتی دوساله در حدود ۱۰۰۰ دانش آموز داریم ، و در دانشسراهای راهنمائی که مسؤولیت راهنمائی دانش آموزان را برای انتخاب رشته تحصیلی بعهده خواهند گرفت، 56۰۰ نفر ، یعنی امسال ما مشغول تعلیم ۱۱۹۰۰ اگر آموزگار و عام راهنما هستیم که سال آینده ۵۳۰۰ تر از اینها وارد خدمت خواهند شد . - در میان معلمين ما ، يك احساس غبن و ناراحتی از انتخاب این حرفه و شغل دیده میشود . شاید علت این امر اینستکه اصولا طبقه معلم و دبیر در کشور ما، نسبت به طبقات دیگر در آمد بسیار کمی دارد . مثلا يك شاگرد مکانیک کم سواد، امروزه بیشتر از يك آموزگار یا دبیر درآمد دارد. در هر حال حقوق فعلی آموزگاران و دبیران، باسطح قيمتها ومخارج و زندگی امروز، مطابقت چندانی ندارد . عده ای از جوانانی که ذاتا استعداد معلمی دارند ، درست بعلت همین کم بودن حقوق، به شغل آموزگاری و دبیری رو نمیآورند . خیال می کنیم خود جنابعالی هم این حقیقت را قبول دارید که دبیران و آموزگاران ما ، واقعا حقوق کمی می گیرند. این حقیقتی است که جوانها از شغل آموزگاری ودبیری استقبال زیادی نمی کنند ، چونکه می گویند این کار برایشان صرفه مادی ندارد . از طرف دیگر ما شنیده ایم که عده ای از آموزگاران ودبیران فعلی قصد دارند از وزارت آموزش و پرورش استعفاء بدهند ، و وزارتخانه با این تقاضاها موافقت نمیکند. ممکن است صريحا بفرمائید که جنابعالی بعنوان وزیر آموزش و پرورش، باین ۰۰ر۱۳۰ آموزگار و دبیر که از کم بودن حقوق خود شکایت دارند ، چه میگوئید؟ و به کار معلمی در همه جای دنیا ، يك شغل پولساز نیست، بلکه شغلی است که ارزش آن درشرافت شغلی ولذت روحی است. با وجود این ها نمیتوانیم بگوئیم که معلم گرسنگی بخورد و باید فکری بحال آنها کرد . در این مورد دو اشکال در کارهای استخدامی معلمین وجود داشت که در کنگره آموزشی رامسر نیز بعرض شاهنشاه آریامهر رسید و در این مورد دستورات لازم نیز صادر فرمودند و در صدد اجرای این دستورات شاهانه هستیم ، و شاید تا دو سه هفته دیگر نیز ، این اشکالات بکلی رفع شود . یکی از این اشکالات اینستکه حقوق معلم در آغاز کار کم است ، بنابراین میخواهیم برای معلمین در شروع کار مزایای بیشتری قائل بشویم . ثانيا معلم نباید محکوم بشود که همیشه در يك گروه ثابت استخدامی و با معلومات محدود باقی بماند ، بنابراین امکاناتی برایش فراهم می آوریم که در عین تدریس ، بتواند از دانشسرای مقدماتی به دانشسرای راهنمائی و بعد به دوره تربیت معلم متوسطه برود ، و در گروه خودش بتواند با زیاد کردن معلومات خود تا آخرین طبقات گروه استخدامی پیش برود تا به حقوق و درآمدش نیز اضافه بشود . همچنین برای معلمينی که میل دارند تمام وقت شان را در عرض هفته باین کار اختصاص بدهند ، حقوق و مزایای بیشتری در نظر گرفته ایم . ولی باید بگویم که با این ترتیبات هم معلم هیچوقت میلیونر نمیشود ، چون همانطور که گفتم از راه معلمی نمیشود پول زیادی در آورد ، ولی البته رفاه زندگی آنها را باید تامین ساخت .

من معتقدم هنوز هم تعداد معلمینی که حاضرند از جاه طلبی های مادی بگذرند و با امکانات محدودی از نظر مادی ، باین کار مقدس بپردازند ، کم نیست. من دبیری دارم که خواستم مقام اداری و مدیر کلی باو بدهم ولی خود او نپذیرفت ، چونکه میگوید من از کار معلمی لذت - تصدیق میکنید که در جامعه ما هرسال کارهای تازه و پردرآمد تری بوجود میآید . آیا نگران نیستید که یکروز ، باصطلاح دوروبر وزارت آموزش و پرورش از معلم خوب خالی بشود ، و دیگر کسی داوطلب شغل معلمی نباشد ؟

. از این جهت نگران نباشید ، چون همین امسال در کنکور سراسری دانشگاههای کشور ، ما بشرطی حاضر بقبول دانشجو در دانشسرایعالی شدیم که این رشته انتخاب اول یا دوم او باشد، و با اینهمه تعداد زیادی به دانشسرایعالی رفتند، بنابر این تعداد کسانیکه داوطلب شغل معلمی باشند، و این کار علاقه داشته باشند ، کم نیست، ولی ما هم باید شرایط بهتری برای زندگی معلم بوجود بیاوریم: مثلا از راه بالابردن سطح حقوق و تغییر گروهها در طبقه بندی مشاغل یا با امکاناتی دیگر. مثلا در طی دورانی که خود من معلم بودم ، دو سه بار حقوق معلمین را اضافه کردند، اما اگر بجای این اضافه حقوق ، برای ما يك خانه میساختند، همه مان راضی تر بودیم . امروز حقوق هایمان در برابر شده ، ولی هزینه زندگی هم دو برابر بالا رفته است ، و باز ما همان وضع بیست سال پیش را داریم . - فعلا وزارت آموزش و پرورش چه امتیازات و تسهیلاتی برای معلمین در نظر گرفته است؟

۔ آنچه مورد موافقت دولت هم واقع شده است، یکی طرح شرکتهای تعاونی مسکن معلمین است که در تهران و برخی شهرستانها آغاز شده است . از این گذشته، ایجاد باشگاه های معلمین ۔ در نظر گرفتن يك دوره کار اداری بعد از يك دوره کار تدریس برای معلمین بوجود آوردن امکانات تحصیلی در خارج وداخل را هم میتوانم ذکر کنم. به مردم و معلمین میگویند چرا يك ليسانسيه در فلان وزارتخانه مثلا دوهزار تومان حقوق و مزایا دارد، ولی در وزارت آموزش و پرورش، نصف این مبلغ را باو میدهند . دراین مورد چه میفرمائید ؟

۔ این مطلب بارها مطرح شده ، ولی هیچوقت هم حقیقت پیدا نکرده است . قانون استخدام برای همه وزارتخانه ها یکسان است ، وما هم امتیازات وزارتخانه های دیگر را داریم ، یعنی اگر يك معلم در وزارت آموزش و پرورش تمام وقت خود را صرف کند و هفته ای چهل ساعت درس بگوید ، همان حقوق و امتیازات را می گیرد . بنابراین می گیرد .

تفاوت حقوق آنقدر زیاد نیست ، و فقط در افواه زیاد گفته میشود . امتیازات وزارتخانه‌های دیگر هم دائمی نیست ، معلم هم اگر ده ساعت اضافه درس بگوید ، حق التدریس میگیرد و همان پول را در میآورد . به این امتیاز برای همه معلمین هست ؟ یعنی اگر هر معلمی حاضر باشد تمام وقت درس بگوید ، این امکان را در اختیار او میگذارید؟

۔ بالی ، ما امسال طرح کار تمام وقت معلمین را بهمه شهرستانها ابلاغ کرده ایم ، و دبیری که هفته ای ۳ ساعت درس بگوید ، در شروع کار ۱۵۰۰ تومان حقوق - مردم میگویند شهریه مدارس ملی هرسال بیشتر میشود . آیا خود جنابعالی هم این اعتقاد را دارید ، واگر چنین است چه کاری برای جلوگیری از این ازدیاد شهریه کرده اید؟

. بگذارید اول این مطلب را بگویم که اصلا چرا مردم بچه هایشان را به مدرسه ملی میفرستند که شهر به زیاد هم بدهند. من اصلا نسبت بکسانیکه بچه شان را در دوره ابتدائي ، يمدرسه ملی میفرستند و از شهریه گله می کنند. ایراد دارم . دولت مکلف است که وسائل تحصیل ابتدائی بچه های مردم را فراهم بکند. - و فکر می کنید که دولت این وسایل را فراهم کرده است ؟

- باید بکند ! البته سیاست ها واگذاری کار مردم به مردم و اجرای کار بوسیله بخش خصوصی است و ایجاد مدارس ملی خوب یکی از شقوق واگذاری کار مردم به بخش خصوصی است . از این گذشته مردم دنبال کار بهتر میروند . میخواهند که بچه شان را با اتومبیل بمدرسه و خانه برسانند . میخواهند که به بچه شان انگلیسی هم یاد بدهند ، میخواهند که ساعت ده به بچه شان بیسکویت و شیر هم بدهند و اگر عقبه بچمشان نرفتند ، تا ساعت شش ، کس دیگری از بچه شان توی مدرسه مراقبت بکند ، خوب ، آدمی که این امتیازات اضافی را برای بچه اش میخواهد ، باید پول اضافی هم بدهد ، چون از سرویس اضافي مدرسه استفاده می کند. من پارسال در مجلس سنا هم گفتم که ما در تمام مملکت فقط ۱۰ دبستان و دبیرستان داریم که شهریه شان از ۱۰۰۰ تومان بیشتر است ، و يك مقدار از اینها مدارسی هستند که با کمک های خارجی درست شده اند و شرایط وسرویس های خاصی هم دارند، و ما هیچ اصراری هم نداریم که مردم بچه هایشان را باین مدارس بفرستند . بقیه این ۱۰ تا مدرسه هم که شهردشان در سال از ۱۰۰۰ تومان بیشتر است ، برای همان سرویس های اضافی است . در عوض ما در جنوب شهر مدرسه ای هم داریم که ماهی ده تومان شهریه می گیرد ، من نمیتوانم برای اینکار يك حد بگذارم . وانگهی اگر شهریه مدارس ملی واقعا زیاد است، چرا خود مردم در این کار دخالت نمی کنند ؟ چرا این عده مادر و پدر که بچه شان را به مدارس ملی میبرند، و گویا شهریه اضافی هم میپردازند ، آخر سال نمی روند و بیلان مدرسه را ازموسس مدرسه نمیخواهند و از او نمی پرسند که با این پولی که ما بتو دادیم ، چه کار کردی ؟» - مگر در این مورد قانونی هم داریم ؟

۔ بلی ، آئین نامه مدارس غیردولتی ماده مخصوصی دارد که بر طبق آن ، انجمن خانه و مدرسه باید بیلان سالانه مدرسه را بررسی بکند ، و ازدیاد شهریه مدرسه موکول به تصویب انجمن خانه و مدرسه و تایید رئیس آموزش و پرورش محل است . اگر مردم واقعا معتقدند که شهریه مدارس ملی زیاد است ، چرا از این حق خودشان استفاده نمی کنند . با وجود همه این حرفها ، امسال فقط سه مدرسه منی در تهران شهریه خودشان را بالا بردند ، و در هرسه مورد ، خود اعضای انجمن خانه و مدرسه ، یعنی خود پدر و مادرها این افزایش شهریه را تایید کرده بودند بهرحال در مورد زیاد بودن شهريه خیلی حرفها زده میشود ، اما من حتی به شکایت هم از يك مادر یا پدر ندارم که آنرا به انجمن خانه و مدرسه بفرستم و بپرسم شما که شهریه را اضافه کرده اید ، چرا رضایت بقیه خانوادم را جلب نکرده اید . تازه میخواهم از پدر و مادرها بپرسم که اصلا چرا بچه شان را بمدرسه ملی میفرستند. من بعنوان وزیر آموزش و پرورش موظفم که برای بچه دبستانی شما ، مدرسه بسازم و معلم پیدا کنم، معذلك در آمد و هزینه و شهریه مدارس ملی از طرف بازرسان ما تحت رسیدگی قرار گرفته است - وقتی با وجود چهارصدتا مدرسه ملی ، هنوز هم در مدارس دولتی جای کافی برای دانش آموزان ندارید ، چگونه این تعهد را می کنید ؟

- برای اینکه اولا وظيفه من همین است. اگر این مدارس ملی هم نباشد ، من چهارصدتا مدرسه دولتی باز میکنم . باین مدارس ملی هم ، كمك می کنیم ، بأنها معلم هم میدهیم ، پس میتوانیم جا و محل را هم تامین کنیم . . همانطور که فرمودید، مدارس ملی امکانات بیشتری دارند ، و معلم خوب هم در اختیار دارند . آیا همین تفاوت میان مدارس ملی و دولتی ، مردم را تشویق نمی کند که باوجود شهریه گران ، بچه هایشان را به مدارس ملی بفرستند ؟

به من گفتم که فقط در مورد تاسیس دبستان وظیفه دارم ، در مورد دبیرستان ، قانونا ما فقط در جائی موظف به تاسیس آن هستیم که وسائل کافی ، دبیر کافی و مدرسه داشته باشیم ، و درست بهمین جهت در این مورد به بخش خصوصی ، اجازه تاسیس دبیرستان میدهیم که وسایل کافی را هم از او بخواهیم . اما در مورد دبستان ، اگرروزی دیدیم که مردم به دهستانهای ملی نمیروند ، و از ما مدرسه ابتدائی میخواهند ، حتی بقیمت حذف اعتبارات دبیرستانی دبستان میسازیم ، برای اینکه تامین امکانات این پنج سال دوره تحصیل ابتدائي ، وظیفه اول ماست .

. ممکن است بفرمائید که حالا بودجه دقیق آموزش و پرورش مملکت ما چقدر است ؟

به بودجه آموزش و پرورش بطور کلی در تمام سطح مملکت بالغ بر۲۰ میلیارد ریال است که از این مبلغ در ۱۸ | میلیارد ریال سهم وزارت آموزش و پرورش است که از این مبلغ هم تقریبا ۱۱ میلیارد ریال خرج تعلیمات ابتدائی میشود، و6 میلیارد ریال به تعلیمات متوسطه و حرفه ای و طرحها و ساختمانها اختصاص دارد . - پدر و مادرها میگویند این درسهائی که در طی ۱۲ سال دوره ابتدایی و متوسطه به بچه های ما یاد میدهند ، درزندگی بدرد آنها نمیخورد . خود دیپلمه های متوسطه هم این نظر را دارند . آیا برای رفع این نقص کلی ، فکری کرده اید ؟

- یکی از علل تغییر برنامه آموزش و پرورش همین بود که در این ۱۲ سال تحصیل فقط عده ای را | تربیت میکردند که خواندن و نوشتن و مقداری معلومات کلی میدانستند . نظم قدیم آموزش و پرورش ، درحقیقت فقط کارمند تربیت میکرد، ولی ما هنوز نمیتوانیم برنامه جدید را تا آخرین کلاس دوره متوسطه پیاده کنیم ، و هنوز هفت سال از دوره ابتدایی و متوسطه (کلاس ششم ابتدائی سابق و شش کلاس متوسطه) با همان برنامه قدیمی اداره میشوند و فقط پنج سال ابتدائی را توانسته ایم با برنامه جدید مطابقت بدهیم . خود من صددرصد آنچه را مردم و دانش آموزان در این مورد میگویند ، تایید میکنم ولی با پیاده کردن برنامه جدید در دوره متوسطه دیگر این سرگردانی هارا هم نخواهیم داشت . در برنامه جدید، اولا ما بكمك معلمین راهنما ، میخواهیم به خوددانش آموز و پدر و مادر او بفهمانیم که در چه رشته ای بهتر است تحصیلات خود را ادامه دهد. از طرفی سعی خواهیم کرد امکان تحصیل در آن رشته مورد نظر را برای دانش آموز بوجود آوریم . در عین حال سعی می کنیم مدارسی باسم مدارس جامعه بوجود آوریم که دانش آموز فارغ التحصیل آن ، کمی از مکانیک و برق و تعمیر دوچرخه و رادیو و غیره بداند که اگر خواست و نتوانست به دانشگاه برود ، بتواند حرفه ای در پیش بگیرد . ولی فراموش نکنید که اجتماع ما ، با آنکه به اشخاص حرفه ای پول خوبی میدهد ، هنوز بأنها احترام کافی نمیگذارد ، و بهمین جهت بچه های ما هنوز بدنبال عنوان مهندس و دکتر میروند . اگر نظر اجتماع در این مورد تغییر یا بد ، مردم و دانش آموزان هم به رشته های حرفه ای با احترام بیشتری نگاه می کنند . - آیا وزارت آموزش و پرورش حالا این امکان را دارد که برای داوطلبان امروزی ، مدارس حرفه ای تاسیس کند ؟

با ما در سال ۱۳۶۷ ، فقط ۱۷۰۰۰ دانش آموز حرفه ای داشتیم، در سال ۱۳۶۸ تعداد این عده به ۲۷۰۰۰ نفر رسید ، و امسال ۳ ۵۰ دانش آموز حرفه ای داریم. تا آغاز برنامه پنجم ، یعنی تا دوسال دیگر این تعداد به ۰۰۰ر۵۰ نفر خواهد رسید و در این کار البته به همکاری نزديك کارفرماها و صاحبان صنایع و کارخانه ها نیاز داریم . الآن ما در مدارس حرفه ای بیشتر کارمان را روی سفارش انجام میدهیم ، یعنی مثلا ژاندارمری ، ۵۰۰ نفر مکانیسین یا نیروی دریائی ۳۰ نفر تلفنچی میخواهد و یا نیروی زمینی ۵۰ نفر برنامه ریز ماشین های «آی. بی.ام میخواهد و ما این عده را تربیت میکنیم و تحویل آنها میدهیم . - دنباله اجرای برنامه جدید در سال آینده، چگونه خواهد بود ؟

- در اجرای برنامه جدید ، سال آینده ، ما دوره اول تعلیمات عمومی ( پنج ساله ابتدائی) را تمام میکنیم و به سال اول دوره راهنمائی (که جای کلاس ششم ابتدائی سابق را می گیرد) میرسیم ، علاوه بر ۲۸۰۰ معلم راهنمای ۱۳۰۰۰ نفر از معلمین کلاسهای ششم ابتدائی امسال نیز، يك دوره خاص نه ماهه را خواهند دید تا برای پیاده کردن برنامه جدید در سال آینده آماده باشند. کلاس اول دوره راهنمائی که از سال آینده آغاز میشود ، برنامه خامی خواهد داشت که شامل تعدادی از دروس نظری، و مقداری کار در کارگاههای آزاد و باز است . درضمن مشاوران راهنمایی نیز در مورد محصلین نظارت خواهند کرد . تفاوت این سیستم جدید از نظر برنامه و کتاب با سیستم قديم ، بعد از سه سال خیلی چشمگیر خواهد بود. - دانش آموزان متوسطه درمورد کهنه بودن مطالب کتابهای خودشان نیز ، اعتراضات منطقی بسیار دارند . برای نوکردن این کتابها چه کاری انجام شده است ؟

- ما کتابهای مدارس را سال بسال عوض میکنیم. امسال کتاب پنجم ابتدائی مطابق برنامه جدید آماده شد، سال دیگر هم (سال اول دوره راهنمائی) در چهره و هیات تازه ای ارائه خواهد شد ، اما در همان سال آینده ، تغییراتی هم در کتابهای کلاس هفتم تا دوازدهم داده خواهد شد که شامل برخی اصلاحات ضروری است . فعلا ما نمیتوانیم تغییر اساسی در کتابهای کلاسهای بالاتر بدهیم ، و ناچاریم این پنج شش سال را هم صبر کنیم تا همه کتابهای ابتدائی تا آخر متوسطه با سیستم جدید ، تغییر یابد . - دیپلمه های مدارس متوسطه میگویند :

در مدرسه ، هیچ چیز از زندگی بما يساد نمیدهند . مثلا ما از بسیاری از دیپلمه ها شنیده ایم که بعد از ۱۲ سال تحصیل حتى نمیدانند که يك چك را چگونه باید در بانك خرد کنند ، یا چگونه باید با تلفن با ف لان شهرستان تماس بگیرند. آیا فکر نمی کنید که بجای اینهمه درسهای نظری ، باید کمی هم درس زندگی به دانش آموزان ما بدهند ، و دانستنی های ضروری زندگی را به آنها بیاموزند ؟ حرف دیگر آنها اینستکه از اصول زندگی خانوادگی هم چیزی بانها نميآموزند. آیا در این موارد نیز، اقداماتی کرده اید ؟

- حق با این دانش آموزان است . در مدارس دخترانه ، باز چیزهائی از خیاطی و آشپزی و بچه داری به دخترها یاد میدهیم ، ولی در مدارس پسرانه از زندگی واقعی و روزمره چیزی بانها یاد نداده ایم ، و هر وقت هم برنامه ای در این موارد طرح کرده ایم ، تبدیل به کار۔ دستی و ورزش شده است . اما در برنامه جديد ، اصول زندگی اجتماعی و تعاونی و آداب معاشرت راهم، جزو دروس رسمی منظور کرده ایم . - اطلاع دارید که کنگره جهانی زنان ووزارت بهداری خودمان نیز پیشنهاد کرده اند که مسائل مربوط به امور جنسی و زناشوئی هم در دوره دبیرستان تدریس شود . آیا جنابعالی با این پیشنهاد موافقید ؟

۔ من دقیقا نمیدانم که منظور این عده از تدریس امور جنسی و زناشوئی چیست ؟ بنظر من ، فعلا ما باید این کار را بعهده پدر و مادرها بگذاریم . - اما خود پدر و مادرها هم متاسفانه در این مورد چیز زیادی نمیدانند ، و شاید صلاحیت تعلیم حقایق امور جنسی را به کودکانشان نداشته باشند .

۔ اگر پدر و مادرها صلاحیت این کار را نداشته باشند ، معلم ها صلاحیت کمتری دارند ، و نتیجه اش خطرناك تر است . من شخصا هیچگونه آمادگی این تعلیمات را در معلمین و دستگاه وزارت آموزش و پرورش نمی بینم . من فکر میکنم این مسائل جنسی بیشتر به سن و سال های بالاتر از دوران مدرسه مربوط میشود ، وانگهی تجربه تلخ سوئد را در این مورد فراموش نکنید . ما باید سعی کنیم انشاءالله در دوره جدید راهنمائی ، در اثر تماسی که معلم و مادر و پدر با هم خواهند داشت ، بنوعی این مسائل واقعی زندگی را با آنها در میان بگذاریم .

- خانم وزیر ! لطفا باین آخرین سؤال ماهم جواب بدهید : در این دوسال و يك ماهی که از دوران وزارت جنابعالی میگذرد ، چه تجربه ای از این کار اندوخته اید ؟ و آیا بعداز دو سال وزارت ، احساس می کنید که این کار برای يك زن کار دشواری است ؟ و آیا این کار را به زنان دیگر توصیه می کنید ؟

۔ البته من خیلی دلم میخواهد که در کابینه دوسه همکار زن هم داشته باشم . نمیتوانم بگویم که این کار، خیلی دشوار و ناراحت کننده است ، چون من این کار را دوست دارم ، و همین علاقه بکار کافی است تا از دشواری آن بکاهد. وانگهی آدم اگر سلامت جسمی داشته باشد، کارمایه نشاط هم میشود. البته اشکالاتی در کارهست که خود باعث پیشرفت هم هست . در این مدت ، من از کارم و مخصوصا از همکاری همکارانم خیلی راضی هستم و مقدار زیادی از بار وزارت آموزش و پرورش را آنها به دوش کشیده اند و مردم هم خیلی خوب به استقبال آموزش و پرورش آمده اند . اشکال عمده من در کار ، از لحاظ اعتبارات آموزش و پرورش است ، و خوشبختانه میتوانم بگویم که سر لوحه اعتبارات برنامه پنجم ، اعتبارات آموزش و پرورش خواهد بود، و حال آنکه در برنامه چهارم ، سهم این اعتبارات ، خیلی زیاد نبود. در این میان تفاوتی از نظر زن بودن احساس نمی کنم مگر همان تفاوتی را که برای زندگی داخلی خود از نظر احساس مادر بودن دارم و امیدوارم وظیفه مادری خودرا نسبت به همه کودکانی که پدران و مادران این کشور بدست من و همکارانم سپرده اند انجام دهم و به همه زنانی که فرصت و امکان کار بیشتر در محیط خارج واجتماع را دارند توصیه میکنم که اگر علاقه به داشتن مسئولیت های سنگین دارند از مشکلات آن نهراسند ، قدم بجلو بگذارند و ایمان داشته باشند که با صداقت و صمیمیت و همکاری مشکلات حل میشود. |

. خیلی متشکریم خانم وزیر