چند گام در راهـ ه بهسازی ی‌ه خطط ه پارسی


بخش ه دُوُم

چرا باید خط را اصلاح کرد؟

برای پاسخ به این چرایی تفاوت خط آوایی فنلاندی با خط انگلیسی را، برای نمونه، بررسی می کنیم.

در کشور فنلاند دانش‌آموزان در سن 7-سالکی به مدرسه می‌روند. در انگلستان شروع دوره‌ی آموزشی، در 5-سالگی است. دانش‌آموز فنلاندی هر آن چه برای درست‌نویسی نیاز دارد در سال اول دبستان فرا می‌گیرد، و از آن پس درسی به نام املا را نمی‌شناسد. در انگلستان دوره‌ی آشنایی با الفبا و درست‌نویسی 5 سال است. یعنی، دانش‌آموز از سال اول تا پایان دوره‌‌ی ابتدایی رفته‌رفته مهارتهای املایی را می‌آموزد. با این همه، هیچ تضمینی وجود ندارد که تا پایان تحصیلات عالی همه از پس املا و درست‌نویسی بر آیند. هزینه‌ی اقتصادی برای دولت، خانواده، جامعه و فرد را می توان حدس زد. فشار روانی بر کودکان و نوجوانان را هم باید بر آن افزود.

حال ممکن است این پرسش مطرح شود که چرا انگلیسی‌ها خط خود را اصلاح نمی‌کنند.

پاسخ این پرسش را می توان از لابه‌لای بحثهایی، که هر از چند گاهی درمی‌گیرد، دریافت.

انگلیسی زبان مادری و اول چند کشور نیرومند جهان است؛ از آن جمله: بریتانیای بزرگ، آمریکا، کانادا، استرالیا، ایریلند، و در برخی کشورها زبان اول اداری – آموزشی و میانجی، مانند هند، پاکستان، بنگلادش، فیلیپین، آفریقا ی جنوبی، نیچریه، غنا، تانزانیا، سودان، و در بسیاری از کشورها ی دیگر جهان زبان تجاری و نخستین زبان ه خارجی.

با همه‌ی این‌ها، انگلیسی تنها زبان برزگ و زنده ی دنیا است که فرهنگستان نه دارد.

پس پرسش این است که، چه کسی یا چه کشوری شایستگی آن را دارد که متولی ساماندهی زبان انگلیسی باشد.

از آنجا که، هر گونه اصلاح و تغییر نیازمند رأی اکثریت نسبی است. چنین کاری در مجموعه‌ی کشورهای انگلیسی‌زبان (anglophone) عملاً نشدنی است. حال اگر یک کشور، مثلاً بریتانیا، به تنهایی این کار را انجام دهد، هیچ معلوم نیست که دیگران پیروی کنند. حتی، در خود بریتانیا هم تضمینی وجود نه دارد که سه کشور اسکاتلند، ویلز و ایریلند شمالی با آن همداستان شوند.

زبان انگلیسی از نظر بافتاری بسیار ساده است. جنسییت نه دارد، ساخت فعل و صرف در آن آسان است، اسم و صفت صرف نمی‌شوند. با این همه، انگلیسی از نظر ه آواییک (فونوتیک) بسیار پیچیده است. در برابر 24 صدا ی صامت 12 واکه (مصوت) ساده، 8 واکه ی مرکب ه دوحرفی و 5 واکه ی مرکب سه‌حرفی دارد. یعني 25 حرف صدادار در برابر 24 حرف بیصدا. دو نیم‌واکه (نیم‌مصوت) y و w هم به آنها افزوده می شوند. این را مقایسه کنید با شمار حرفهای مصوت در ایتالیایی (5)، اسپراتنو (6) و فارسی استانده (معیار) (7). با این همه، تنها 5 نماد اصلی (a, e, i, o, u) برای نمایش این همه مصوت در زبان وجود دارند. گرچه با ترکیب همین چند حرف، باید این همه واکه ساخته شوند، امّا قانون فراگیری برای تلفظ حتی، همان چند نویسه‌ی پایه هم وجود نه دارد. بدتر این که 5 حرف یادشده گاهی نیز خاموشند، و هیچ صدایی ندارند (mute vowels).

از سالها پیش تلاشهایی از سوی اشخاص و انجمنها برای بهسازی جزئی یا کلی در این زبان در جریان بوده است، و هنوز هم ادامه دارد. چندین انجمن می کوشند تا راهی برای بهسازی بیابند، ولی آینده‌ی روشنی در افق دیده نمی‌شود. این تلاشها طرفداران و مخالفان بسیار سرشناسی هم، داشته و دارد. از آن میان، می توان به برنارد شاو (George Bernard Shaw) از هواداران فونوتیک کردن انگلیسی (وی دستگاه الفبایی نیر، به نام خود برای این منظور، ساخته است)، و مارک تواین (Mark Twin) از مخالفان هر گونه دگرگونی نام برد. از تلاشهای پیشین می توان به تغییراتی که از سوی بنجامین فرانکلین (Benjamin Franklin) نخستین رئیس جمهور آمریکا و نواح وبستر (Noah Webster) پیشنهاد شده نام برد. آن دو موفق شدند اصلاحات اندکی در انگلیسیِ آمریکایی پدید آورند (برای نمونه: center به جای centre, و color به جای colour در املا ی آمریکایی یادگار آن دوران است.). امّا این تغییرات آن چُنان بنیادین نه بوده که به تواند معظل املای انگلیسی را، که از سده ی هشتم میلادی (پيشتر از پیدایش پارسیِ دری) به این خط نوشته می‌شود، حل کند.

از زمان اختراع چاپ، که الفبای انگليسي ریخت ه نهایی خود را یافته، هيچ تغییر ه بنیادی در آن رخ نداده است.

دومین زبان دشوار از دید املایی ، پس از انگلیسی، زبان ه فرانسه است. زبانی که برخی، از دید املایی آن را دشوارتر از انگلیسی می دانند.

فرانسوی آمیزه ای از زبان ه لاتین ه کلیسایی، زبان لاتین ه کوچه‌بازاری (زبان سربازان رومی) و زبانهای محلی است. این زبان تا کنون چندین بار اصلاح املایی به خود دیده است. نخستین بهسازی در سده‌ی پانزدهم، پس از آمدن صنعت چاپ روی داد، در سده‌های بعدی فرآیند بهسازی املایی دنبال شد. در سده‌ی کنونی، در سالهای 2004، 2009 و 2011 اصلاحاتی در این زبان رخ داده است. آخرین ه این بهکردها مربوط به سال 2017 است. در این سال قانونی به آموزش و پرورش فرانسه ابلاغ شده که املای بیش از سه هزار واژه را دستخوش دگرگونی می کند. البتته در همین قانون یا دستورکار، گفته شده که، املای کهن واژه‌های موردنظر همچنان معتبر است، تا این تغییرات به صورت طبیعی جا بیفتد.

فشار برای تغییر ه اساسی در زبان فرانسه همچُنان وجود دارد، و برخی می کوشند این زبان را کاملا آواییک کنند.

زبان ه اسپانیولی نیز در چند مرحله اصلاح شده است، به نحوی که اکنون زبانی فونوتیک است.

دو زبان ایتالیایی و آلمانی جرئت بیشتری کرده اند، و می شود گفت که هر دوی این زبان‌ها اکنون فونوتیک اند.

آخرین دگرگونی املایی در زبان آلمانی در سال 2006 بوده است، که همه‌ی کشورهای آلمانی‌زبان (Germanophone) شامل، آلمان، اتریش، سویس، لیختن‌اشتاین، و کشورهایی که اقلییت آلمانی زبان دارند آن را پذیرفته اند.

امروزه، بیشتر ه زبان‌های دنیا، هر کدام در چند مرحله فرگشت املایی به خود دیده اند. از زبانها ی فونوتیکی کامل یا نسبتا کامل می‌توان این‌ها را نام برد: اسپرانتو، ایسلندی، فنلاندی، مجاری، رومانیایی، بلغاری، کانادا (زبان ایالت کارناتاکا در جنوب هند)، چکی، لتونیایی، اکرایینی، بلاروسی، مغولستانی (به سرلیک)، ترکی، ترکی آذربایجانی، سربی (با هر دو الفبای سرلیک و لاتین)، مقدونیه‌ای، گرجی، کرواتی، ایتالیایی، اسپانیولی، آلمانی، ارمنی، لهستانی، بوسنیایی، باسکی، کره‌ای با خطِ ه هانگول (کره‌ای با دو خط هانگول و کانجی نوشته می شود)، کرول (Creole) اورومو (در اتیوپی) و همه‌ی زبان‌ها یی که به لاتین‌نویسی روی آورده اند.

فارسی هم، از زمان پیدایش، در گذر ه زمان دستخوش ه دگرگونیها یی شده است، که مهمترین آنها عبارت اند از: افزودن ه واجهای چارگانه‌ی ویژه‌ی پارسی، حذف شکل‌های دشوارحروف (مانند نون کشکولی) برای سازش با چاپ سربی، در حدود 160 سال پیش، و دگرگونی نوشتاری در سالهای گذشته، به دلیل رواج رایانه.

اين نوشته با املا ی‌ه رایج نوشته شده است.