دانش و مهارت های کلیدی کسب و کار

مقدمه :

دوام یا توسعه کسب و کارها متاثر از عوامل گوناگونی است . مطابق علوم استراتژی و روش های تحلیل و برنامه ریزی ، این عوامل را عمدتا به دو بخش داخلی و خارجی تقسیم می کنند .مدل های ارایه شده در علوم استراتژی عمدتا مبتنی بر نگاه از بیرون به داخل یا نگرش شخص ثالث، طراحی و تدوین می شوند. بر این اساس می توان مجموعه ای از دانش و مهارت های کسب و کار را شناسایی کرده و مورد بررسی و تحلیل قرار داد ، این مهارت ها در سطح سازمان مورد ارزیابی قرار می گیرند و بیانگر مجموعه ای از نیازهای دانشی و مهارتی کارکنان در کل سازمان و در حوزه های مختلف سازمانی است . اما از نگاه کارآفرین و صاحب کسب و کار ، دانش و مهارت های مورد نیاز برای موفقیت ، دچار تغییرات اساسی می شود. از این زاویه ، ویژگی ها، مهارت ها ، دانش و اطلاعات متعددی در سطح فرد کارآفرین باید وجود داشته باشد تا او بتواند از تلاطم حاکم بر کسب وکار ، سربلند بیرون آید . البته بخش بزرگی از این مهارت ها در مسیر تولد و رشد و نمو کسب و کار در فرد شکل گرفته و توسعه می یابد. در واقع کارآفرین ، همراه با گسترش کسب و کار و همراه با تلاش هایی که برای بقا و دوام آن انجام می دهد، خود نیز پرورش یافته و دانش ، آگاهی و مهارت های جدیدی کسب می کند. او همراه با فعل و انفعالات کسب و کار ، خود نیز در مسیر تعالی قرار می گیرد. دانش و مهارت هایی که در نهایت میتواند منجر به توفیق کارآفرین شود، اما لزوما منجر به موفقیت ، دوام یا توسعه کسب و کارهای اولیه او نمی شود.

نکته حایز اهمیت در تحقّق موفقیت و تعالی کارآفرین، ذهنیات و ویژگی های شخصیتی اولیه اوست که نیرو و پشتیبانی لازم برای شروع حرکت را ایجاد می کند. در ادامه به این موضوعات نیز پرداخته می شود.

از زاویه نگاه چرخه عمر کسب و کار، مهارت های مرتبط با آن در طول عمر کسب و کار دستخوش تغییر می شود. این مهارت ها درزمان تولد و رشد کسب و کار عمدتا معطوف بر کارآفرین و خالق آن است، او علاوه بر مهارت های تخصصی(مهارت های سخت) ، باید به مهارت های چندگانه نرم نیز مجهز باشد (رجوع به مقاله مهارت های نرم) . اما پس از ثبات و رسیدن به بلوغ ، مجموعه مهارت ها، بین دستیاران او (مدیران و کارکنان) توزیع و تخصصی تر می شود . مهارت های نرم مورد نیاز نیز بین اعضای سازمان توزیع می شود به طوری که تسلط هر یک از اعضا به بخشی از مهارت های نرم برای پیشبرد اهداف سازمانی ، کفایت می نماید . در این مقاله ابتدا به مجموعه مهارت های کلیدی کسب و کار در دوره بلوغ و پسا بلوغ که معطوف به مجموعه کارکنان در شرکت یا سازمان می باشد می پردازیم، سپس مهارت های مورد نیاز در دوره شکل گیری کسب و کار، یعنی زمان پایگذاری و رشد را مورد توضیح و تشریح قرار می دهیم.


دانش و مهارت سازمانی (در دوره بلوغ یا پسا بلوغ) مبتنی بر مدل های تحلیل استراتژی :

به منظور درک بهتر مهارت های مرتبط با کسب و کارهای تثبیت شده ، ابتدا محیط های متغیر کسب و کار را مورد بررسی و موشکافی قرار می دهیم تا متناسب با آنها ، مهارت های مورد نیاز را تعیین و تشریح کنیم.ابتدا به جزییات محیط های دور و نزدیک در بیرون کسب و کار و سپس به محیط داخل می پردازیم.

مطابق مدل های استراتژی ، عوامل موثر بر کسب و کار به دو بخش اصلی داخلی و خارجی تقسیم می شود. عوامل محیط خارجی ، خود به دو بخش عوامل محیط دور و محیط نزدیک تقسیم می شود.این بخشها به هخمراه زیرمجموعه هایشان در شکل زیر نشان داده شده است.

محیط داخلی(حوزه مدیریت و عملیات) شامل پنج قسمت می باشد تا در قالب فرایندهایی استاندارد شده ، ماموریت و چشم انداز سازمان را محقق نماید. پر واضح است که هر چقدر فرایندهای حوزه مدیریت و عملیات در داخل سازمان، آگاهانه تر و ماهرانه تر طراحی و اجرا شوند، خروجی های سازمان، مطلوبتر و عملکرد سازمان موفقیت آمیزتر خواهد بود.

محیط خارجی کسب و کار – محیط دور :

مجموعه فعل و انفعالات و تغییر و تحولاتی که در محیط کلان و عمومی کسب و کارها اتفاق می افتند ، تحت عنوان عوامل محیط کلان شناخته می شوند که به آن ، بخش شناختی نیز گفته می شود. اجزای این بخش مطابق مدل PESTEL ( ارایه شده توسط فرانسیس جی. آگولار. ۱۹۶۷) به شرح زیر است :

۱- محیط سیاسی (Political) : اوضاع سیاسی داخلی، اوضاع سیاسی بین‌المللی

۲- محیط اقتصادی (Economic) : شامل روند شاخص‌های اقتصاد کلان مثل تورم، تولید ناخالص ملی، رشد و رکود، سیاست‌های مالی و پولی دولت، نرخ مالیات و …

۳- محیط اجتماعی و فرهنگی(Social) : جمعیت و روندهای مربوطه و فرهنگ و ویژگی‌های مربوطه.

۴- محیط فناوری (Technological) : شامل جهت‌گیری‌های فناوری عمومی مثل فناوری اطلاعات، نانو، بایو تکنولوژی و …

۵- محیط فیزیکی (Environmental): شامل وضعیت جغرافیایی، زمین‌شناسی، زیست‌شناسی، هواشناسی و …

۶- محیط قانونی (Legal) : شامل قانون تجارت و قوانین مدنی مربوطه. مثل قانون کار، قانون مالیات، قانون صادرات و واردات، قوانین زیست محیط، قوانین استاندارد و …

ارکان کسب و کار - محیط کسب و کار
ارکان کسب و کار - محیط کسب و کار

محیط خارجی کسب و کار – محیط نزدیک :

به آن بخش از فعل و انفعالات و تغییر و تحولاتی که در محیط نزدیک کسب وکار یعنی در همان صنف و در محدوده رقبا ، بازار و مشتری واقع می شوند محیط نزدیک یا خاص اطلاق می شود. مطابق مدل رقابتی «پورتر» (۱۹۹۰) این محدوده شامل بخش‌های زیر می باشد:

۱- تأمین‌کنندگان: شامل تأمین‌کنندگان مواد، دانش و تکنولوژی، نیروی انسانی و مالی.

۲- بازار و مشتری: مشتری، فرد یا کسب و کاری است که کالاها یا خدمات شرکت دیگری را خریداری می‌کند. مشتریان از جهت اینکه درامد ایجاد می‌کنند، مهم هستند و بازار شامل مجموعه مشتریان بالفعل و بالقوه است.

۳- رقبای بالفعل: رقیبی است که به‌صورت آشکار در حوزه کاری کسب و کار موردنظر فعالیت می‌کند.

۴- رقبای بالقوه: رقیب بالقوه آن است که هنوز خود را به‌عنوان رقیب در صنعت کسب و کار موردنظر معرفی نکرده است.اما ظرفیت و قابلیت های ورود به آن صنعت را دارا می باشد.

۵- محصولات جایگزین: به کالاها یا خدماتی اطلاق می‌شود که می‌تواند به‌جای کالا یا خدمات کسب و کار موردنظر استفاده شود (مثل چای به‌جای قهوه یا قطار به‌جای اتوبوس).

بخش مدیریتی یا درون کسب و کار: این بخش شامل ارکان کسب و کار بوده و عبارت است از

۱- امور فنی: شامل موضوعاتی نظیر طراحی، تحقیق و توسعه ،تأمین، تولید، کیفیت ،خدمات پس از فروش، فناوری و فناوری اطلاعات (IT)می باشد.

۲- امور بازار: شامل فعالیت‌ها و فرایندهای بازاریابی و فروش می باشد .

۳- امور مالی: شامل فعالیت‌های حسابداری و برنامه‌ریزی و مدیریت مالی می باشد .

۴- امور انسانی: شامل مدیریت سرمایه‌های انسانی یعنی جذب و توسعه افراد فعال در کسب و کار و مدیریت سرمایه‌های اجتماعی یعنی شناخت تعاملات جاری مابین افراد فعال در کسب کار (مثل فرهنگ) و توسعه تعاملات مثبت و کاهش تعاملات منفی در آن می باشد.

۵- استراتژی: شامل تفکر استراتژیک به معنی درک تحولات داخلی و خارجی کسب و کار و جهت‌گیری‌های کلی آن و برنامه‌ریزی استراتژیک به معنی تعیین برنامه‌های عملیاتی و پروژه‌ای در راستای تحقق ماموریت ، اهداف و چشم‌انداز می باشد.

در این چارچوب، چهار مورد نخست عمدتا معطوف به درون کسب و کار و البته در تعامل با محیط کسب و کار هستند، و مورد پنجم به‌طور هم‌زمان، فعل‌وانفعالات درون کسب و کار، محیط عملیاتی و محیط عمومی را در گذر زمان مورد پایش قرار داده و جهت‌گیری‌های کلی کسب و کار را در قالب برنامه‌های کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت، در جهت بقا یا توسعه کسب و کار اصلاح می‌کند.

تغییرات محیط عمومی عمدتاً خارج از کنترل، داخل کسب و کار عمدتاً تحت کنترل و محیط عملیاتی تا حدودی تحت کنترل است.

لذا فعل‌وانفعالات درون کسب و کار، مطابق شناخت و پایش هر سه لایه یعنی یک لایه درونی (شامل امور بازار، فنی، مالی و انسانی) و دو لایه بیرونی (شامل محیط نزدیک و محیط دور) جهت‌دهی می‌شوند.

بر این اساس، کارآفرینان و صاحبان کسب و کار باید بر این سه لایه از کسب و کار خود شناخت کافی داشته باشند تا با تصمیمات صحیح و به‌موقع متضمن بقا یا توسعه کسب و کار خود باشند.

با شفاف شدن عوامل موثر بر کسب وکار(داخلی و خارجی) ، بخشی از مهارت های کلیدی کسب و کار به شرح ذیل در دوسته مهارت های تخصصی و عمومی ارایه می گردد :

  • دانش و مهارت های تخصصی :

1- مهارت ادراک : این مهارت مربوط به دپارتمان برنامه ریزی استراتژی و هیئت مدیره می باشد و به معنی توانایی جمع آوری ، پردازش و تحلیل مجموعه تغییرات و تحولاتی است که در محیط عمومی حادث می شوند. یعنی توانایی پیشبینی روند ها در حوزه های شش گانه محیط دور و اتخاذ تصمیمات موثر مبتنی بر این پیشبینی ها .

2- دانش و مهارت برنامه ریزی استراتژی : به معنی تسلط دپارتمان برنامه ریزی استراتژی در طرح ریزی و برنامه ریزی های استراتژیک سازمان ناشی از تحلیل محیط داخل و خارج سازمان .

3- دانش و مهارت بازاریابی : به معنی تسلط تیم بازاریابی سازمان به تکنیک ها و ابزارهای حرفه ای بازاریابی نظیر تحلیل رقبا و مشتری ، جایگاه یابی ، قیف فروش ، بازاریابی تحت وب و ... .

4- دانش و مهارت فروش (زیر مجموعه مهارت های حوزه بازاریابی) : به معنی تسلط تیم فروش سازمان به تکنیک ها و ابزارهای حرفه ای فروش

5- دانش و مهارت حسابداری(زیر مجموعه مهرت های حوزه مالی) : به معنی تسلط تیم حسابداری سازمان به تکنیک ها و ابزارهای حسابداری و دقت در ثبت ورودی ها و خروجی های مالی.

6- دانش و مهارت برنامه ریزی مالی (زیر مجموعه مهارت های حوزه مالی) : به معنی تسلط تیم مالی در متعادل نگه داشتن نسبت های مالی است به انضمام مهندسی مالی و برنامه ریزی هزینه ها .

7- دانش و مهارت توسعه سرمایه انسانی (زیر مجموعه مهارت های حوزه منابع انسانی) : به معنی تشخیص ریز مهارت های مورد نیاز کارکنان در سازمان و برنامه ریزی جهت توسعه دانش و مهارت آنها و همینطور برنامه ریزی جهت تعمیق انگیزه کارکنان جهت حد اکثر شدن عملکرد نیروی انسانی در سازمان می باشد.

8- دانش و مهارت توسعه سرمایه اجتماعی (زیر مجموعه مهارت های حوزه منابع انسانی) : به معنی تشخیص و درک کمیت و کیفیت ارتباط کارکنان در سازمان و ایجاد ساز وکارهایی برای توسعه روابط موثر بین منابع انسانی است.

9- دانش و مهارت های فنی مرتبط با محصول (زیر مجموعه مهارت های حوزه فنی و مهندسی) : به معنی تسلط دپارتمان محصول به ویژگی های فنی محصول به منظور ارتقا یا بازطراحی محصول بر اساس بازخوردهای دریافتی از مشتریان یا فرایند تولید.

10- دانش و مهارت های فنی مرتبط با تامین و تولید (زیر مجموعه مهارت های حوزه فنی و مهندسی) : به معنی تسلط دپارتمان تامین و تولید به ویژگی های فنی محصول و فرایند تولید به منظور ارتقا یا بازطراحی فرایند بر اساس بازخوردهای دریافتی از مشتریان یا واحد تضمین کیفیت.

11- دانش و مهارت های تضمین کیفیت (زیر مجموعه مهارت های حوزه فنی و مهندسی) : به معنی تسلط بر اصول تضمین کیفیت به منظور نزدیک کردن ایرادات ، ضایعات و دوباره کاری های محصول به صفر. فرایندهای تضمین کیفیت به موازات فرایندهای تامین ، تولید و توزیع محصول جریان می یابند.

12- دانش و مهارت های فناوری اطلاعات (IT) (زیر مجموعه مهارت های حوزه فنی و مهندسی) : به معنی تسلط دپارتمان فناوری اطلاعات در طراحی ، ثبت ، حفاظت و پایش اطلاعات در همه حوزه های سازمانی (شامل بازاریابی ، مالی ، تولید ، تضمین کیفیت ، منابع انسانی، محیط کسب و کار و...) است . اطلاعات حاصل از فرایندها ، خط راهنمای تصمیم گیرندگان در سطح فرایندها و در سطح استراتژی سازمان بوده و حایز اهمیت ویژه ای می باشند.

دانش و مهارت های عمومی :

برخی از مهارت های مورد نیاز در سازمان ، ضمن اینکه حرفه ای و تخصصی هستند اما کلیه فرایندهای سازمان را در بر می گیرند. این مهارت ها در زیر ارایه شده است:

1- دانش و مهارت استاندارد سازی و سیستم سازی فرایندها : به معنی تسلط کارکنان در تشخیص ، ثبت و مستند سازی فرایندها و بازنگری آنها بر اساس دانش و تجارب جدید است . هدف از این مهارت، ثبت دانش و تجربه ، پیشگیری از تکرار خطاها ، تسهیل آموزش به کارکنان جدید و استقلال روش های کار از افراد است.

2- دانش و مهارت بهبود مستمر : به معنی تسلط کارکنان به روش ها و ابزارهای تحلیل و بهبود فرایندها است. هر فرایند برای تحقق یک ماموریت بنا شده است و هر ماموریت توسط شاخص یاشاخص هایی قابل ارزیابی است. کارکنان باید به منظور ارتقای عملکرد خود و انجام ماموریت های محوله به بهترین شکل ممکن ، به مهارت های تحلیل، علت یابی و اقدام جهت بهبود فرایندها مسلط باشند.

3- دانش و مهارت مربیگری(به ویژه برای مدیران) : به معنی تسلط مدیران و کارکنان در گفت و شنود و تعاملات میان فردی جهت به حد اکثر رساندن بهره برداری از منابع موجود به ویژه دانش ضمنی و آشکار کارکنان و ایجاد هم افزایی در سازمان است.

موارد لیست شده در بالا ، مهارت های کلیدی اداره کسب وکار برای سازمان هایی است که در مرحله بلوغ یا پسا بلوغ از عمر کسب و کار قرار گرفته اند. این مهارت ها به مرور و در مراحل تولد و رشد کسب و کار ، از پایگذار کسب و کار به سایر افراد و اعضای سازمان منتقل می شود. سازمان هایی که به توسعه پایدار می اندیشند باید هوشیار باشند و دانش و مهارت های کلیدی خود را ، روزآمد نگاه دارند.

دانش و مهارت کارآفرینی، مبتی بر مدل های کسب و کار(در دوره پایگذاری و رشد):

شکل گیری، راه اندازی و رشد و نمو کسب و کارهای نوپا، همانند بقا و توسعه شرکت های تثبیت شده و بزرگ ، متاثر از عوامل گوناگون درونی و بیرونی کسب و کار (که البته در شروع کار باید آن را بذر کسب و کار بنامیم) است. لذا کارآفرین باید با آگاهی و تسلط به مهارت های چند گانه ، با اتخاذ تصمیمات درست و انجام اقدامات صحیح ، موفقیت و رشد کسب و کار را رقم بزند. کسب و کارهایی که در حال تولد هستند مراقبت های متفاوتی را نسبت به شرکت های تثبیت شده و بزرگ نیاز دارند. اگرچه مهارت های مورد نیاز این دو وضعیت ، در برخی موارد مشابه یا مشترک به نظر می رسند، اما ماهیتا با یکدیگر متفاوتند.

1- مهارت ارزیابی طرح های کسب و کار : که البته در محافل علمی به آن مهارت تدوین طرح کسب و کار یا BP(Business plane) گفته می شود. اما مستقل از نام این ابزار ، در زمان راه اندازی کسب و کار ، کارآفرین باید بتواند ملزومات و زیرساخت های کسب و کار را به همراه هزینه های مربوطه، برآورد نماید که شامل سرمایه های مشهود(ساختمان ، تجهیزات ، سخت افزار ، نرم افزار ، ...) و نامشهود(نیروی انسانی متخصص ، برند یا سرقفلی و ...) و مواد اولیه مورد نیاز جهت تولید می باشد. همچنین بتواند تخمین و تقریبی برای فروش کالا یا خدمات تولیدی در بازه های زمانی معین، مثلا یک ماهه ، یک ساله و 5 ساله انجام دهد. در نهایت بتواند با برآوردهای انجام شده ، میزان سودآوری طرح را ارزیابی کند.

2- مهارت درک و شفاف سازی مدل یا سیستم کسب و کار : کارآفرین باید بتواند اجزای تشکیل دهنده سیستم کسب وکار خود را درک کند تا بتواند تصمیمات درست مبتنی بر آن اتخاذ کند. باید نسبت به منابع کلیدی ، شرکای کلیدی و عملیات کلیدی در خلق محصول خود به خوبی آگاه باشد. باید جامعه مشتریان خود را به خوبی بشناسد و آگاهانه بهترین مسیرها و روش های ارایه محصول به مشتری را انتخاب و آن را به دست مشتری برساند . باید روش های ارتباط با مشتریان خود را بشناسد و آن را آگاهانه توسعه دهد. او باید آگاه باشد که دقیقا چه ارزشی را برای مشتریان خلق می کند و چرا مشتری از محصول او استفاده می کند. علاوه بر این او باید نسبت به ورودی ها و خروجی های مالی کسب و کار خود و کانال های مربوطه آگاه باشد.

3- مهارت بازاریابی و فروش: کارآفرین باید به برخی از مهارت های بازاریابی مسلط باشد . مهارت هایی مثل بخشبندی بازار، هدفگیری بازار ، جایگاه یابی در ذهن مشتری و بازار، بازاریابی دیجیتال، تبلیغات ، تماس سرد ، تماس گرم ، بازاریابی برونگرا ، بازاریابی درونگرا ، درک قیف یا لوله فروش و چگونگی عملکرد آن و قیمت گذاری، از مهمترین مهارت های حوزه بازاریابی هستند. کارآفرین می تواند بخشی از امور بازاریابی مثل بازاریابی دیجیتال را به دیگران واگذار کند اما باید بینش درست و آگاهانه ای نسبت به فنون بازاریابی داشته باشد.

4- مهارت حسابداری و مالی : کارآفرین باید بتواند حساب دقیق مخارج و درآمد را ثبت کند و بر اساس آن بهای تمام شده محصول را محاسبه نماید . او باید بتواند با قیمت گذاری درست(که البته از مهارت های بازاریابی نیز محسوب می شود) و دریافت به موقع بستانکاری ها ، و پرداخت به موقع بدهی ها، امور مالی بین تامین کنندگان و مشتریان را متعادل نگاه دارد. باید به امور مالیاتی آگاه باشد و اقدامات مربوطه را به موقع به انجام برساند. هر چند که می تواند انجام امور مالی و مالیاتی را به حسابدار پاره وقت واگذار نماید اما او باید درک درست و آگاهانه ای نسبت به امور مالی داشته باشد.

5- مهارت های اجتماعی : مهارت هایی مثل هوش هیجانی، همدلی و خوب گوش کردن (این مهارت در مقاله مهارت های نرم با عنوان مهارت های مرتبط با قلب دسته بندی شده است) در این دسته از مهارت ها قرار می گیرند. این مهارت برای تعامل موثر با تامین کننده جهت خرید بهتر و موفقتر مواد و قطعات، با مشتری به منظور فروش بهتر و درک بهتر نیاز مشتری و با نیروهای کار برای انجام موفق تر فعالیت ها و فرایندهای فراوری محصول کلیدی و لازم هستند.

6- مهارت های نوآوری و حل مساله : عموما، شروع کسب و کارهای نوپا با ایجاد نوآوری در محصول ، فرایند ، بازار یا سیستم مدیریت همراه است. از این رو به نظر می رسد که کارآفرین ها به طور پیش فرض به این مهارت مجهز باشند. اما آنها باید هوشیار باشند که در دوره پایگذاری و شروع کسب و کار ، مسایل گوناگونی در حوزه های تامین مواد ، طراحی محصول(ویژگی های مورد انتظار محصول) ، تولید ، توزیع و فروش و بازاریابی حادث می شوند که حل و فصل آنها مستلزم مهارت خلاقیت و حل مساله می باشد.

7- مهارتِ داشتن فلسفه و چرایی خلق کسب و کار: مهارت ارتباط با خود و درک ارزش های فردی، مهارت تعیین رسالت شخصی و چرایی خلق کسب و کار و مرتبط کردن آن با چشم انداز کسب و کار ، از بنیادی ترین مهارت های کارآفرینی است. ارزش ها و رسالت کارآفرین ، همانند ستون، نگه دارنده او در مسیر موفقیت است. هر چقدر ارزش های او قویتر و رسالتش نزد او ارزشمند تر باشد، حرکت او به سمت موفقیت، قویتر و سریعتر خواهد بود (اندیشمندانی مثل"سایمون سینک" با مدل دوایر طلایی و "جان دمارتینی" در کتاب عامل ارزش ها، این مهارت را تشریح کرده اند).

8- مهارت تعیین چشم انداز و تدوین استراتژی : کارفرین باید بداند که به کجا می خواهد برود و چگونه می خواهد به آن نقطه برسد . این مهم مستلزم مهارت تعیین چشم انداز و البته برنامه ریزی های کوتاه مدت ، میان مدت و بلند مدت جهت تحقق آن می باشد.

9- مهارت برنامه ریزی و تقسیم کار : جهت استفاده بهینه از زمان و انجام بهنگام امور مختلف کسب و کار به ویژه کنترل تولید ، فروش و بازاریابی ، مالی و توسعه شبکه کسب و کار و ... ، لازم است تا کار آفرین بتواند فعالیت های روزانه را نظام مند کرده و با بهره گیری از نیروهای موجود ممکن ، پیشرفت امور را تسریع و تسهیل کند. به عنوان مثال ، کارآفرین می تواند امور مالی یا بخشی از امور بازاریابی را به پیمانکار خارجی واگذار نماید و برای امور تولید نیرو استخدام کند.

10- دانش و مهارت سیستم سازی : امور کسب و کار در مسیر پایریزی و رشد ، به مرور زمان روتین و تکرارپذیر شده و قالب فرایندی به خود می گیرند. کارآفرین باید بتواند روتین ها را شناسایی و ضمن تدوین روش انجام آن ، انجام آن را به دیگران واگذار نماید تا خود بتواند به موضوعات اساسی ، استراتژیک و توسعه ای بپردازد.

11- دانش و مهات مربیگری و منتورینگ : در مسیر رشد کسب و کارهای نوپا ، کارآفرینان مطابق مهارت سیستم سازی، باید روتین ها را شناسایی کرده و به دیگران واگذار کنند. روند واگذاری روتین ها به سایرین، نیازمند مهارت آموزش دادن و منتورینگ می باشد.

12- سایر مهارت ها : مجموعه مهارت های نرم (که در بند 5 تحت عنوان مهارت های اجتماعی ، به بخشی از آن پرداخته شده است)، می توانند تسهیل کننده فعالیت ها و فرایندهای کارآفرینی باشند. مهارت های "سر" ، "قلب" ، "دست" و "سلامتی" دسته بندی های کلی مهارت های نرم هستند. توصیه می شود که کارفرین ها ضمن پیشبرد فرایندهای کسب و کار، نسبت به تقویت مهارت های نرم خود نیز برنامه ریزی داشته باشند(مهارت های نرم در مقاله پیشین تشریح شده است).

نتیجه :

لازمه موفقیت شرکت ها در عرصه پرتلاطم فضای کسب و کار ، تسلط به مهارت های چند گانه و چند وجهی جهت اداره آنها می باشد . دسته ای از مهارت ها مرتبط با کسب و کارهای تثبیت شده هستند که بین مدیران و کارکنان توزیع شده اند. دسته دیگری از مهارت ها مرتبط با کسب و کارهای نوپا هستند که عمدتا معطوف به کارآفرین می باشند.

شناسایی مهارت ها و نیازهای آموزشی و برنامه ریزی برگزاری دوره های مربوطه در سازمان های بزرگ و تثبیت شده ، عموما در حوزه منابع انسانی و با همکاری سایر حوزه ها صورت می گیرد.

اما در کسب و کارهای نوپا ، کارآفرین باید در ابتدای کار در عمده علوم و مهارت های کسب و کار، از حد اقل هایی برخوردار باشد تا بتواند امیدوارانه وارد خلق کسب و کار شود .تکمیل دانش و مهارت های او حین کار و به موازات پیشبرد و توسعه امور کارآفرینی صورت خواهد گرفت تا بتواند در نهایت کسب و کار خود را از ابعاد کوچک به متوسط و بزرگ ارتقا دهد.

او باید نسبت به امور مالی و حسابداری و بازاریابی از بینش لازم برخوردار باشد. باید بتواند طرح کسب و کار را از نظر امکانپذیر بودن و اقتصادی بودن مورد سنجش و ارزیابی قرار دهد. باید بتواند با نگرش سیستمی ، نظام کسب و کار خود را تحلیل کند. باید از مهارت های اجتماعی خوب برای شبکه سازی برخوردار باشد و باید فلسفه و چرایی شفاف و عمیق نسبت به خلق کسب و کار داشته باشد تا بتواند امیدوارانه نسبت به شروع آن اقدام نماید. باید بتواند بر اساس رسالت و ارزش های خود، چشم اندازی جذاب ایجاد کند و برنامه ها و راه کارهای عملیاتی جهت دستیابی به آن را تنظیم کرده و عملیاتی کند.

باید در مسیر رشد کسب و کار نسبت به روتین ها هوشیار باشد و ضمن شناسایی آنها ، انجام آنها را به دیگران واگذار نماید و از مهارت لازم برای آموزش و منتورینگ نکات فنی مربوطه به دیگران برخوردار باشد.

اهمیت مهارت های کسب و کار در فضاهای کسب و کار ضعیف تر (پایین بودن عدد سهولت انجام کسب وکار) بیشتر می شود. چون راه اندازی کسب و کار در این شرایط همانند قایق سواری در دریای مواج و طوفانی است. لذا به کسانی که قصد دارند وارد عرصه راه اندازی کسب و کار شوند توصیه می شود آموزش های مقدماتی، مطابق لیست مهارت های ارایه شده در این مقاله را فرا گیرند تا از حداقل های مهارت و آگاهی برای بالابردن احتمال موفقیت خود برخوردار باشند. اساسی ترین مهارت در کارآفرینی که سایر مهارت ها حول آن شکل می گیرند و گسترش می یابند و عامل اصلی موفقیت کسب و کارهای نوپا محسوب می شود، مهارت ارتباط با خود، درک ارزش های فردی، تعیین رسالت شخصی بر اساس آن و تصویر یک چشم انداز جذاب در راستای آنها است.