راه خانه کدام یکی است..؟!
تباهیات
سرگردانی...
هفته های متوالی به قصد مُردن به خیابان میرفتم...حواس پرت تر از قبل از خیابان عبور می کردم...من دلم زندگی کردن نمیخواست....دنبال راه دیگری بودم...او می خواست که بمیرد..پس کشتمش...همین دیشب....مرگِ ققنوس وار
به دستگاهی حاملِ ژن سَرَکی کشیدم....ما همان آدم ها بودیم اما تغییر کرده بودیم....قلبش را شکسته بودم اما او هنوز به من ایمان داشت....از یاد برده بودم تمام جزییاتمان را در حالی که او تمام مرا در این سال ها هرشب مرور می کرد:)
او مرا مانندِ قصری زیبا می دید که هرگوشه اش جالب انگیز است....اما با کمی عمیق تر دیدنم فهمیده بود این قصر روزی فرو خواهد ریخت....این دقیق ترین تعریف از من بود
تو مرا قبل از مبتلا شدنمان میفهمیدی....تمام آن اوقاتی که را که سوداگری ام نمود می کرد میفهمیدی....تمام من برایت شرح شده بود...هیچ قسمتی نمانده بود که تو را برای فهمیدن ناتوان کند...چه شد؟ چه بر سرمان آوردیم؟
چندروزمان به ماه کشید...به سال هم می رسد....دهه ها از ما خواهد گذشت....میخواهم دوباره برگردم....اما میدانی برای آخرین بارمان جایی برای بازگشتنم نگذاشتی....اگر تمام شدنمان تقصیر من بود علت شروع نشدمان تو هستی....فکر نمی کردم بعد ساعت ها کش مکش متوالی هنوز هم هنگام نوشتن مخاطبم بمانی....انکار نمیشوی، من منکرِ در بندِ تو بودن نیستم
-مانند خودکار،بین دستانت، برای نوشتن، بلندم کن
-همچون مالک خانه ای پس از ویرانی، خود را نشان این و آن می دهم و می گویم: این منم. پیش از اینش تماما فرق داشت.بهترین به حساب نمی آمد اما دست کم سرپا بود.میفهمی؟
-من تمام مدت خیلی " چقدر دلم واسه این لحظه تنگ میشه، درحالی که هنوز تموم نشده" هستم.
*پ.ن: حرف زیاده...1)مطلب زیر عکس منظور اصلیم این بود که مهم نیست که حس خوشحالی رو چندبار تجربه کنم آخر سر به غمِ تنهایی می رسم....2)مرگ ققنوس وار: اسم یکی از نوشته های 4 سال پیشمه اشاره به اون نوشته داشتم:)....3)دستگاه حامل ژن چی میتونه باشه به نظرتون؟
امروز میتواند سالگردمان باشد....2 سپتامبر 2022
! نمیدونم چه آهنگی میتونم بزارم.....ولی آلبوم 420 کوروش (رز وحشی-نشو ازم دور-فرست کلس-هیولا-بازیگر)
مطلبی دیگر از این انتشارات
پست دلی
مطلبی دیگر از این انتشارات
زندانی به نام وجود!...
مطلبی دیگر از این انتشارات
بی عنوان