کلماتی که به ذهنم می آیند.?
«حس خوب من»

تو واسم پر از حس خوبی من با تو حالم خیلی خوبه یه چیزی فراتر از خوب بودنم ، من با تو سبز میشم ، می رویم ، میشکفم از نو ، همه اینا به تو و کارات بستگی داره تو واسم یه جور عجیبی حیرت انگیزی ، قلبم پیش تو میدرخشه ، دلم لبخند میزنه با عشق ، چشام پر از ذوق میشن ، تو واسم مثل بارونی تو دشت کویر ، همونقدر قشنگ و دیدنی . من همیشه هستم همیشه منتظرت میمونم هروقت که بخوای میتونی منو کنارت ببینی من اینجام برای تو، هر چقدر دلت میخواد غر بزن و از همه چی واسم بگو من از حرف زدن باهات خسته نمیشم هیچوقت . من تنهات نمیزارم پیشتم همیشه.
تو یه تیکه از قلب من خواهی موند . واسم عزیز تر از این حرفایی .
خواستم بگم دلم خیلی برای اون موقع هامون تنگ شده ولی توکه نیستی ....
.............
من هرشب واست نوشتم و تو یدونه از اونارو هنوز نخوندی...
_رها رادمهر
مطلبی دیگر از این انتشارات
پُر.
مطلبی دیگر از این انتشارات
شیشهایترین آینه اتاق.
مطلبی دیگر از این انتشارات
نوشتهای برای یاد بود!