یه نویسندم که کلمات، تازه بهش سلام کردن instagram:@ali.heccam_ t.me/Alinssr_ ali.heccam@gmail.com
نامهای به او
خانهای برایت میسازم که پنجرههایش رو به پارک باز شوند! اتاقی با پنجرههای زیاد، دیوارهایی عریض و سقفی بلند؛ آنقدر بلند که آرزوهایت در آن قد بکشند! تا دلت بخواهد برایت عروسک میخرم تا دیوار، تخت خواب، دِراور و خلاصه هرجایی که چشم کار کند، حتی برروی کفِ زمین، همهجا را برای خودت عروسکباران کنی! از هرکدام که دلت بخواهد: آنهایی که خوابشان را دیدهای یا عکسشان را در دفتر نقاشیات کشیدهای!
برایت خانهای میسازم که بتوانی تمامِ دنیا را در آن جای دهی! خانه، بشود مکانی برای آرام-گرفتنهایت!
در فکرِ ساختن خانهای هستم که در آن به راحتی موسیقیِ موردعلاقهات را با صدای بلند گوش بدهی و برقصی! خودم نیز در این امرِ بسیار مهم، همراهیات میکنم! خیالت راحت! از همین الان درحال آموزش هستم!
خانهای که برایت میسازم، از ویژگیهای خاصِ زیادی برخوردار است که از گزینههای دیگرش میشود به مُهیا کردنِ فضایی برای بیانِ احساسات و افکارت، اشاره کرد! آری عزیزجانم! من خِشت به خِشتِ آن خانه را با این نیت برروی هم میگذارم که هرکسی قدمهایش را برروی فرشِ آن گذاشت، بتواند خودش باشد؛ آنهم به راحتی و بیدغدغه!
آری! خانهی مورد نظر من، دَریست که به سمتِ خوشحالیها باز میشود؛ برای هرکسی که میخواهد باشد؛ برای تو بیشتر!
اِی کسی که میدانی منظورم تویی! من بیمُحابا دل به دریا نمیزنم! خیالت راحت باشد که از همین الان که مشغول نوشتن این عهدنامه هستم، دارم به ریز به ریزِ جزییات فکر میکنم و مطمعن باش که در انجامشان، هیچ کوتاهی نمیکنم! اجازه نمیدهم هَرآنچیزی که من را در خانهی پدری آزُرد، دغدغهی فردای تو باشد؛ نه اینکه خانوادهام برایم کم گذاشته باشند ها، نه! مُنتها آنقدرها دربارهی نکاتِ ریزی که از مادیات برای آرامش، بیشتر اهمیت دارند، اطلاعی نداشتند! خُردهای هم نمیگیرم! میدانی! اتفاقاً تحسینشان نیز میکنم؛ زیرا آنها از هیچ کاری برای راحتیِ من دریغ نکردند! پس من هم اَزشان الگو برداری میکنم و با شیوهای کارآمدتر، برای تو انجام میدهم! امیدوارم از پسش برآیم عزیزدلم!
در این شبِ مطبوعِ زمستانی، چشمانم را با رویای ملاقات تو برروی هم میگذارم! با این حال، با حرفهایی که زده شد و حتما میشود اَزشان ایراد گرفت، اگر به هر دلیلی این عهدنامه به دستت نرسید... بیخیال عزیزم! این آخری، از وسواسهای موذیانهی پدرت به حساب میآیند! نشنیده بگیر و با خیال راحت منتظرم بمان!
مطلبی دیگر از این انتشارات
رَنگِ آبیِ آسمان
مطلبی دیگر از این انتشارات
زندانی تو سَرَم...
مطلبی دیگر از این انتشارات
خودمونی ویرگولی | چیز هایی که روحم رو آزار میدن. سانسور شد.