نبودی آنکه برایت بودم

دوستان می روند، آشنایان خنجر می زنند، غریبه ها آشنا ترند.
غریبه ها، وای از غریبه ها و شناختنشان.
من می رقصم که گاهی خودم را گول بزنم تو نخوان دیوانه ام. تو برای خود خواندی و رها کردی خواندی و نرقصیدی تو خواندی و نگاشتی من غریبه تر از آشنا ام.
من خودم بودم، در کنارت آرام می گرفتم، نگاشتم تو خوبی و خوبی از توست، نگاشتم تو ارزشمندی، نگاشتم تو تنها آدمی هستی که مرا به گریه نمی اندازد.
به نوشتن برگشتم، چون با تو بودن مرا میکشت.
تو مرا به گریه انداختی، ندیدی اشکانم را، ندیدی زخمم را و تو انگاشتی من دیوانه ام، تو انگاشتی من خودخواهم و نوشتنم را به تمسخر گرفتی.
تو نبودی همان که برایت بودم.
زمان گذشت و برایم ثابت شد، تو نبودی آن که برایت بودم.
غریبه که باشی و بروی بهتر است دوست قدیمی من.
آرام می گیرم.

خودم و آنکه بودم می شم.
تو منو ندیدی و دیدم تو رو از هر مسیری رسیدم تو رو.


******

اما چیشد شادیمو دزد برد
تلافیشو، بخشیدم گمشو
متعصبی رو بازی و هی بات
منم دادم بازیمو خیرات
عمرا عین منو کنی پیدا
این خط این نشون این امضا
*من هرکاری کردم بود از رو عشق*
*نامردی بگی بد بودش*
زد دودش رفت تو چشم
یعنی *برا من موندش افسوسش*


خیلی وقته متنی ننوشتم و احساس می کنم بد نوشتم ولی چون نوشتن این متن آرومم کرد دوست داشتم بزارمش اینجا.

چند وقت پیش رفتم چک کنم چند وقته اینجام دیدم نزدیک ۴ ساله و خوشحالم که هستم.

اما متاسفانه بخاطر بروز شدن ویرگول موفق نشدم پستی رو بخونم و این جای تاسف داره چون پست های در این مورد که بقیه دوستان هم این مشکل رو داشتن دیدم ولی نتونستم بخونمش امیدوارم که بنویسید و موفق باشید.

یک سال دیگه هم گذشت و من همچنان از نوشتن در اینجا لذت می برم :)

ممنون از شما که می خونید.