هِیتِر | توهم توطئه

توجه!!
این پست برخلاف تمام متنام دچار خودسانسوری نشده؛ پس شدیدا توصیه می‌شه از خوندنش صرف نظر کنید.
(به خصوص شما عمه‌ی عزیز)

از همه‌شون متنفرم. همه کسایی که جواب کامنت می‌دن ولی قبل از اینکه‌ ببینی پستشونو حذف می‌کنن. همه کسایی که پیام می‌دن ولی قبل از اینکه ببینی حذف می‌کنن. کسایی که یه چیزی می‌گن ولی اونقدر زیر لبی حرفشونو می‌زنن که بشنوی ولی متوجه نشی بعدشم که می‌پرسی می‌گن "هیچی!"

یکی از دلایلی که تصمیم گرفتم بلاخره این پستو بنویسم کامیاب بود. چند شب پیش (الانی که من این بخشو می‌نویسم چند شب پیش یعنی دیشب) یه پست گذاشته بود اسم بود "ببخشید…" محتواش بر خلاف خیلی از نوشته‌های ویرگول کاملا توی عنوانش مشخص بود.

بهش گفتم وقتی یکی از دعواهاشو با نیکا دیدم بنظرم واقعا حرفش بد بود. (نیکا و کامیاب صد تا دعوا داشتن حداقل!!) بعد در جواب کامنت من دیاکو اومد گفت "یه دقیقه فمنیست نباش میا!" شاید کامیاب بد حرف زده باشه ولی توی اون دعوا حق با کامیاب بود."

اون چیزی که من راجع بهش حرف می‌زدم هیچ ربطی به فمنیست یا تبعیض جنسیتی یا هر چیز دیگه‌ای حتی توی مایه‌های این نداشت. جواب دیاکو رو دادم. کمتر از نیم ساعت (شایدم برای من نیم ساعت بود.) بعد کامیاب پستشو پاک کرده بود. توی اون پست اصلا منتظر جواب کامنت کسی نبودم ولی برام مهم بود که دیاکو جوابی که بهش داده بودمو ببینه که یه جورایی بعید می‌دونم دیده باشه!

من اصلا به اینکه دعوای نیکا و کامیاب سر چی بود یا چرا بود یا اینکه مقصر کی بود و کی نبود کار ندارم؛ ولی برام سواله که چرا اول جواب کامنتی که بهم داده این بود "فمنیست نباش!"
فمنیست نباش!
فمنیست نباش!
فمنیست نباش!
فمنیست نباش! (این آخریه رو صرفا جهت این گذاشتم که "سه تا" نباشه.)

جالبه من اصلا فمنیست نیستم؛ هیچ وقت نبودم و خب فعلا قصدم ندارم بشم. البته منظورم این نیست که فمنیسم بَده یا باهاش مخالفم؛ فقط من اونقدری باهاش موافق نیستم که بخوام به خودم بگم فمنیست. درست همون طوری که یکی دو تا از آهنگای BTS رو دوست دارم ولی بخاطر اون دوتا آهنگ آرمی نیستم.

شاید تنها دلیلی که دیاکو گفت "فمنیست نباش!" این بود که خودش یه "ضد فمنیسم" هست. همیشه پیدا کردن یه راه برای دعوا درست کردن راجع به چیزی که باهاش مخالفی لذت بخشه.

وقتی یه دختر میاد می‌گه "من به عنوان یه آدم حق دارم بعد از هفت شب برم بیرون" ساده‌ترین جوابی که باهاش می‌شه ساکتش کرد اینه که "تو که سربازی نمی‌ری!" ولی خب طبیعتا دخترا هم قرار نیست بخاطر یه جواب غیر منطقی از حقشونو بگذرن!

در نتیجه خیلی از دخترا می‌گن دلشون می‌خواد برن سربازی. وقتیم پسرا از مشکلات سربازی می‌گن جواب میدن "ولی آدمایی که اونجا می‌بینی می‌شن نزدیک ترین دوستا و افراد بهت و خیلیم خاطرات خوبی از اونجا برات می‌مونه!"

بنظرم سربازی مثل مدرسه می‌مونه. شاید توش دوستای خوبی پیدا کنی، شایدم از تک تک کسایی که می‌بینی متنفر باشی. یه سری چیزا یاد می‌گیری توش ولی فقط در صورتی این یادگیری برات خوبه که در راستای هدفی که خودت برای زندگیت داری باشه. تقریبا همه‌مون از مدرسه بدمون میاد. اگه یه روز تعطیل بشه خوشحال می‌شیم. حالا تصور کنین کشوری رو که دخترا توش حق ندارن برن مدرسه. همه اعتراض می‌کنن! حتی اونایی که اصلا درسای مدرسه به دردشونم نمی‌خوره با توجه به هدفی که دارن!

البته نمی‌گم که کسایی که اعتراض می‌کنن حق ندارن اعتراض کنن؛ حق دارن. خیلیم حق دارن. ولی به هدف زندگیشون ربط داره. اون دختری که می‌خواد یه دکتر شه باید اجازه داشته باشه تا توی مدرسه، رشته‌ی تجربی تحصیل کنه. همون طوری که پسری که نمی‌خواد بجنگه و نمی‌خواد عضو ارتش یا سپاه بشه باید حق داشته باشه از اون دو سال از عمرش که با سربازی تلف میشه استفاده کنه.

متین و کامیاب داشتن راجع به سکس حرف می‌زدن. بحثشون به این رسید که "چرا بعضی از دخترا سکس دوست ندارن؟". در حالت عادی شبح‌وار کامنتاشونو می‌خوندم و حتی به روی خودم نمیاوردم که همچین بحثی رو دیدم. البته نه بخاطر اینکه حرفشون راجع به چیزایی بود که توی جامعه ما "نامتعارف" یا حتی "غیر اخلاقی" خونده می‌شن. بخاطر اینکه بدون توجه به موضوع بحث معمولا توی بحثا شرکت نمی‌کنم و فقط از دور نگاه می‌کنم.

جوابی که متین داد جالب بود. رسانه! فمنیسم!

کلا هر اتفاقی که میوفته اگه یه ضد فمنیسم باشی؛ تقصیر فمنیسمه. اگه یه دختر از جنس مکملش (و نه مخالف) بدش میاد دلیلش فمنیسم نیست. اگه یه نفر هشتگ "kill_all_men#" رو ترند می‌کنه بخاطر این نیست که فمنیسم تو گوشش اینو خونده. بخاطر اینه که تک تک "men"ی که دیده تا حد زیادی بهش ظلم کردن.

شاید روتین‌ترین اتفاقی که برای یه دختر می‌تونه بیوفته اینه که وقتی توی پارک داره قدم می‌زنه یا حتی دم در خونه، مدرسه، آکادمی یا هر جای دیگه که حق داره باشه وایستاده و منتظره تا بیان دنبالش؛ در صورتی که یه پسر اون دور و بر باشه، تیکه بشنوه. اگه امروز بیرون رفت و تیکه نشنید صد در صد فردا که می‌ره حتما می‌شنوه!

و بدترین بخششم اینه که سن و سال نداره. نه برای دخترا، نه برای پسرا. یه دختر از وقتی که با مفهوم تیکه آشنا می‌شه می‌فهمه که نمی‌تونه بدون شنیدن تیکه از خونه بیرون بره و این تیکه‌ها بدون توجه به سن دختر از طرف هر پسری با هر سنی گفته می‌شه.

وقتی می‌گم هر سنی منظورم این نیست که از یه پسر نوجوون که تازه نیاز جنسی رو احساس کرده شروع می‌شه؛ نه. تیکه شنیدن حتی از پسر پنج ساله‌ای که نمی‌دونه داره راجع به چی تیکه می‌ندازه هم برای یه دختر عادیه!

من میگم پسرا رو میشه توی این جور موقعیتا به دو دسته تقسیم کرد. یکی همون دسته‌ی تیکه انداز که بخاطرشون هشتگایی مثل "kill_all_men#" باب میشه؛ و یکی هم دسته‌ی تیکه ننداز. طبیعتا دسته‌ی تیکه ننداز بخاطر شعور اجتماعی‎‌ای که دارن نمیان با یه دختر غریبه که توی خیابون داره رد میشه حرف بزنن!

دختری که حق نداره با هیچ پسری حرف بزنه و تنها دیدی که از پسرا داره همون تیکه انداختناست حق داره همچین هشتگی رو باب کنه و حق داره از جنسیت مذکر متنفر باشه. درست نیست ولی حق داره. حق تمام مردا این نیست که اون شخص ازشون متنفر باشه؛ ولی اون دختر حق داره متنفر باشه. عجیبه ولی نظر منه!

پس نه این فمنیسم نیست که به یه دختر یاد میده از پسرا متنفر باشه. تقصیر رسانه هم نیست. تقصیر بعضی از خود پسراست! شاید حتی رسانه، با بیشتر کردن ارتباط پسر و دختر باعث شده این از تمام مردا بد اومدن از بین بره.

اینکه دخترا از سکس بدشون میاد برمی‌گرده به چندتا چیز. که مهم‌ترین چیز بدنشونه. با هر بار رابطه به بدن دختر، آسیب زده می‌شه. و ضرر اون آسیب برای یه دختر خیلی بیشتر از حس خوب ترشح شدن اون حجم دوپامینه.

البته هر چند از لحاظ بدنی، مشکلات و بیماریایی که با رابطه ایجاد می‌شه برای دختر بیشتره ولی چند وقت پیش یه پست توی همین ویرگول خوندم (الان پیداش نمی‌کنم وگرنه لینکش می‌کردم) که راجع به مشکلات و بیماریایی که رابطه برای پسرا ایجاد می‌کنه می‌گفت. یادم نیست دقیق چی بودن ولی کم نبودن!

پس شاید بهتره بپرسم "چرا پسرا اینقدر سکس دوست دارن در حالی که بهشون آسیب می‌زنه؟!" (می‌دونین، بنظرم دوست داشتن سکس مال لوسیفرو امثالشه که جاودانن نه کسایی که آسیب پذیرن!)

دلیل دومش اینه‌که دخترا لزوما از رابطه‌ی جنسی لذت نمی‌برن: (بخشی از کامنتای "بدن زنان و تجارت جهانی 2 (واژن)")

دلیل سومش بر می‌گرده به تربیت دختر. ما بخوایم، نخوایم تا حد خیلی خوبی با توجه به نحوه‌ی تربیت و بایدا و نبایدایی که بهمون یاد میدن ساخته می‌شیم.اکثرا حرف زدن راجع به سکس برای پسرا یه چیز نرمال حساب میشه. ولی یه دختر حتی اگه همچین کلمه‌ای رو به زبون بیاره محکوم میشه به "خراب بودن".

حالا سکس که هیچی، جدیدا فهمیدم که پسرا خیلی راحت‌تر از دخترا راجع به پریود حرف می‌زنن! یعنی اون دختری که ماهی چند روز داره از درد به خودش می‌پیچه بخاطر "تابوهای اجتماعی-فکری" نمی‌تونه راجع بش حرف بزنه ولی یه پسر بخواد راجع به همون مسئله حرف بزنه؛ خیلی راحت این کارو می‌کنه!

چرا؟! چون به دختر میگن اگه پریودی، نباید کسی بفهمه! زشته! مهم نیست اون شخص بابات باشه، داداشت باشه، خواهرت باشه یا دوستت باشه! ولی خب کسی نمیاد به یه پسر بگه راجع به پریود دخترا حرف نزن چون زشته! به قول یکی ما بزرگ شده‌ی هیس‌هاییم. هم پسرا هم دخترا؛ ولی بیشتر دخترا.

الان شاید جوابی که خیلیا بخوان به این چند تا پاراگراف بدن این باشه که "خب دخترا هم راجع بهش صحبت کنن!" اون بعضیا راست می‌گن. باید راجع بهش حرف زده بشه. ولی حقیقتا هر چقدرم سعی کنی وقتی از بچگی یه جوری بزرگ شدی که هیچ کس در این باره حرفی نمی‌زد و اگه می‌زد به چشم همه بد می‌شد؛ نمی‌تونی خیلی راحت راجع به یه چیزایی حرف بزنی. یه جور مانع فکری برات تشکیل می‌شه که حتی وقتی می‌خوای خود به خود حرف زدن راجع بهش تا حدی آزارت میده.

حالا که راجع به پریود حرف زدم این سوال ذهنی‌ای که برام پیش اومده رو هم می‌پرسم. چرا عجیب نیست که یه دختر وقتی خون می‌بینه حالش بد شه ولی اگه پسر با دیدن خون حالش بد شه غیر طبیعی و سوسول بازیه؛ در حالی که این دختره که چند روز از ماه باید مدام با خون دست و پنجه نرم کنه؟!