کلمات!...


گاهی کتاب های خاک خورده حرف دلت را بهتر از ادم هامیفهمند، انگار فقط برای تو با واژه ها اینگونه بازی میکنند ،غرقت میکنند در دریای افکار ....

به راستی چه زیباست این دنیای کلمات!...

عشق را به تصویر میکشند،غم ها را از یاد می برند و انتظار و دلتنگی ها را برایت کمرنگ میکنند...

چنان زندگی را سخت گرفته ایم که باور هایمان فراتر از کیهان خود نمی روند،گاهی باید رها کرد خویش را در دنیای اشعار و سرزمین قلم ادمیان...

تنها این ورق های سفید هستند که کلمات را قتل عام نمی کنند،وگرنه بخواهی درباره ادم ها حرف بزنی که باید بگویی:مرده شد دل ها و تن ها گور شد!...

این گفته های به ظاهر ساده عجیب از دل تو خبر دارند و زیرکانه آرامت میکنند...

به قول مولانا:

دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد

به سایه ی درختی رو که او گل های تر دارد

در این بازار عطاران مرو هر سو چو بیکاران

به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد

14/1/1401

دلنوشته

"نرگس شیخی"