گرسنگی.

روی دیوار اتاقم کشیدم.
روی دیوار اتاقم کشیدم.

این گرسنگی برای اسکوپ های بستنی یا قورمه سبزی بشدت خوش طعمِ مادر نیست.
.
اینبار گرسنگی برای ذره ای انسانیت عذاب می‌کشد.
اینبار دلم دریا و ارامش میخواهد.
کمی آبی ، بنفش ، سرخابی و کاسه ای سبز.
.
می دانم که نان و پنیر و گردو کارساز نیست.
یک رنگین کمانِ شعور میخواهم.
یک ترانه دوستت دارم میخواهم.
هزار بار ذوق کردن میخواهم.
دلم کوچک است اما یک دنیا گرسنگی می‌کشد.
.
یک با شعوری عظیم میخواهم با دست های مهربان و عشق های فراوان و دوست های ماندگار.
دلم نابود است.
نابود تر هم میشود.
مثل شما.
و او که تنها روی نیمکت گرسنگی می‌کشد.
.



نفیسه خطیب پور