مشکل مراکز رشد چیست؟


بعد از بررسی روندهای اثرگذار روی مراکز رشد دنبال مشکلات این مراکز بودم تا ببینم با چه مسائلی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. این کار کمک می‌کنه که با شناخت بهتری بتونم به مرکز رشد ابن سینا کمک کنم. بهترین مقاله‌ای که پیدا کردم، مقاله‌‌ای از Harvard business Review و مربوط به سال ۲۰۱۳ بود. نکته جالب این مقاله اینه که احساس می‌کنم مراکز رشد ما امروز دقیقاً دارند مشکلات مطرح شده در این مقاله رو تجربه می‌کنند.



مشکلات مراکز رشد و راهکارهایی برای حل آن‌ها

شکاف دانشی عمیقی بین طرفین بازی استارتاپی در مراحل اولیه وجود داره. از یک طرف کارآفرینان تازه‌کار تجربه لازم برای هدایت کسب‌وکار در دل طوفان‌ها رو ندارند و از طرف دیگه هم سرمایه‌گذاران و دوستان استارتاپ‌ها نمی‌تونند ماندگاری این کسب‌وکارها رو به راحتی بسنجند و بهشون مشاوره بدن.

فلسفه شکل‌گیری مراکز رشد، پر کردن همین شکافه. اما با وجود بیش از ۷۵۰۰ مرکز رشد در سرتاسر دنیا (در سال ۲۰۱۳، زمان نگارش مقاله)، شاهد شکست اکثر اون‌ها هستیم. مراکز رشد برای استفاده از تمام پتانسیل اقتصادی‌شون باید به دو مشکل عمده غلبه کنند: غیر از تأمین فضا باید ارزش واقعی فراهم کنند و برای سنجش موفقیت باید معیارهایی فراتر از جذب سرمایه خارجی داشته باشند.

فراهم کردن ارزش واقعی

مراکز رشد کارایی دارند اما این مراکز باید بیشتر از یک بنگاه املاک باشند و مجموعه‌ای از خدمات اجرایی ارائه بدن. مراکز رشد کارا به مشتری‌هاشون مشاوره‌های کسب‌وکاری می‌دن و در مدیریت بهشون کمک می‌کنند.

با بررسی مراکز رشدی که شکست خوردند مشخص می‌شه که بیشترشون فکر می‌کردن مرکز رشد یعنی فراهم کردن ملک ارزون، فضای کار اشتراکی، مبلمان، یه خط تلفن و اینترنت. اونا باید به جای فضای ارزون به فکر برنامه‌های معنادار و پرمحتوا می‌بودن.

دو چیز موفقیت پایدار یک کسب‌وکار رو مشخص می‌کنه:

  • فرصتی در بازار که اعتبارسنجی شده و مشتری‌ها حاضرند برای محصول یا خدمت پول پرداخت کنند.
  • محصول یا خدمتی که روی این فرصت پیاده‌سازی شه.

مرکز رشدی موفقه که به کارآفرینان کمک کنه به این دو هدف برسند.

در واقع نقش مراکز رشد ارزیابی قابلیت‌های مدیریتی کارآفرینان و کمک به پیدا کردن مدیر برای کسب‌وکارشونه. مخصوصاً زمانی که کارآفرین فردی با عقبه فنی باشه و مهارت مدیریتی نداشته باشه، مرکز رشد می‌تونه نقش کلیدی در پیدا کردن مدیرانی که مهارت‌های لازم برای رشد و ترقی کسب‌وکار رو دارن ایفا کنه.

پیدا کردن مدیران تنها گزینه نیست و می‌شه مهارت‌های مدیریتی رو به افراد فنی آموزش داد. مهندسان سابقه خوبی در فراگیری مهارت‌های مدیریتی به کمک یک منتور دارند. بنابراین مرکز رشد می‌تونه از این ظرفیت استفاده کنه و هدایتگر کارآفرینان فنی در این مسیر باشه.

رسیدن به مدل کسب‌وکار اعتبارسنجی‌شده‌ای که تأیید مشتری رو همراه داره و محصول یا خدمتی که این نیاز رو پاسخ می‌ده، تنها قدم بعدی ارزشمند برای یه استارتاپه. باقی موارد مثل دفتر کار و سندهای حقوقی ارزش خاصی برای کسب‌وکار ایجاد نمی‌کنند. سنگ محکی که مراکز رشد باید خودشون رو با اون بسنجن موفقیت‌شون در کمک به کسب‌وکارها برای اعتبارسنجی ایده، پیدا کردن مشتری‌های مرجع و کامل کردن کمینه محصول پذیرفتنی(MVP)ه.

موفقیت محدود به جذب سرمایه نیست

بیشتر مراکز رشد جذب سرمایه رو به عنوان شاخص موفقیت انتخاب می‌کنند. این در حالیه که ۹۹٪ از استارتاپ‌ها باید به صورت طبیعی رشد کنند و کسب‌وکاری پایدار داشته باشند. در واقع به جای جذب سرمایه باید به فکر بوت‌استرپ باشند. هدف این استارتاپ‌ها اعتبارسنجی مشتری‌هاست. اگر مرکز رشد روی جذب سرمایه متمرکز بشه، نتیجه این می‌شه که کارآفرینان تازه‌کار رو وادار به ورود به روند جذب سرمایه می‌کنه. در این صورت نتیجه قابل پیش‌بینیه: شکست استارتاپ.

به طور یقین اگر شرایط سرمایه‌گذاری مناسب باشه، کمک به کارآفرینان برای ارتباط با سرمایه‌گذاران فرشته و خطرپذیر می‌تونه خدمت مهمی به حساب بیاد. اما به همون اندازه، آموزش این که چه چیزی سرمایه‌پذیره و چه چیزی نیست هم اهمیت داره.



نویسنده مقاله در آخر می‌گه که موفقیت یا عدم موفقیت نسل جدید مراکز رشد (که این مشکلات رو برطرف کردند) مبهمه و باید در انتظار بود. اما چیزی که مشخصه اینه که تمرکز صرف روی بحث سرمایه‌گذاری یعنی تمرکز روی نیاز فقط ۱٪ از استارتاپ‌ها.

فکر می‌کنم این دو مورد، مشکلات حال حاضر مراکز رشد ایران هم باشند. اما مشکلات محدود به این دو مورد نیست. دارم بیشتر روی این موضوع عمیق می‌شم و اگر به جمع‌بندی جدیدی برسم حتماً باهاتون مطرح می‌کنم. اگر تجربه مرتبطی دارین خوشحال می‌شم بگید که مراکز رشد ایران شاهد چه مشکلات دیگه‌ای هستند.



منابع

  1. The Problems with Incubators, and How to Solve Them
  2. Photo by Stephen Leonardi on Unsplash