سلام. کوچ فردی و استارتاپ ها هستم. دانش آموخته بیوالکتریک و کنترل و عاشق کارآفرینی و همبنیانگذار چندین استارتاپ در حوزههای سلامت و کودک بوده ام.
وظیفه و امید
سلام.
چند روز پیش، دو تا پست از دو نفر دیدم. هم دلخور بودند و هم امیدوار. دلخور از اتفاقات بنزینی! و امیدوار به زندگی ای که هنوز جریان داره...
?فهمیدم:
می شه آدم دلخور باشه، اما ناامید نباشه.
می شه معترض باشه، اما قربانی نباشه.
می شه تذکر بده، اما کنار نشینه.
هفته ای که اینترنت نداشتیم، فرصت خوبی شد تا بنشینم و خوب فکر کنم به این که حالا وظیفه من چیه؟ نقش من چیه؟ واسه بهتر شدن این اوضاع، واسه کم کردن اثر فشارها، واسه درست کردن اشتباه ها، واسه نجات دادن آدمای ناامید از دست ناامیدکننده های نفهم! من باید چی کار کنم؟ آیا باید دست روی دست بذارم و فقط غُر بزنم؟ فقط منتظر باشم تا دیگران نقش و وظایفشون رو درست انجام بدند؟ پس خودم چی؟ هویج که نیستم!
دریافتم که نه خودم باید ناامید بشم و نه اجازه بدم هیچ کس دیگه ای ناامید بشه.
دیدم نمی تونم دست روی دست بگذارم. باید تمام تلاشمو بکنم تا در حد خودم، هر چند کوچیک، دنیا رو جای بهتری کنم واسه زندگی کردن.
بازم رسیدم به همون چیزی که مدت هاست بهش رسیده بودم:
خدایی هست که بر همه چیز احاطه داره
پس ناامیدی معنا نداره
چی می مونه؟ وظیفه من. یعنی یادگیری، تلاش، صبر، توکل، امید، کمک، رشد، ...
شما چطور؟ فکر کردین؟ به چی رسیدین؟
?اما درگیر موضوع دیگه ای هم شدم: این روزا با کی همدلی کنم؟!
با اونی که فشار اقتصادی بهش اومده و صداش در نیومده؟ یا اونی که صداش در اومده؟ یا اونی که به خاطر یه مشت مزدور، بدجوری متضرر شده و زار و زندگیش به باد رفته؟ یا اونی که یه هو دید اینترنت قطع شد و ...؟ یا اونی که داره تلاش می کنه بدتر از این نشه؟ یا اونی که تلاش می کنه امنیت ملی برقرار باشه و کسی آسیب نبینه؟ یا ...؟
?توی روزای بنزینی، چقدر قضاوت نکردن سخت بود! چقدر اظهار نظر نکردن سخت بود!
اما به اینم فکر کردم که بلانسبت شما، چقدر عادت کردیم به این که ندونسته و به راحتی دیگران رو به صُلابه بکشیم! اظهار نظر غیر تخصصی و از روی نفع شخصی!
نمی دونم اگه خودم در معرض این کار قرار بگیرم، واکنشم چطور خواهد بود
?راستی! عصبانی هم هستم! از دست اونایی که بیرون گود نشستن و بر طبل ناامیدی می کوبن. عصبانی ام ها!
به همون اندازه که بدجوری دلخورم از ضعف مدیریت هایی که موجب ناراحتی مردم توی داخل می شه (حق_الناس)، چندین برابرش عصبانی ام از دست اونایی که راست و دروغ رو با هم قاطی کردن تا فتنه به پا بشه و حال همه ناگوار بشه و اونا هم از آب گل آلود، ماهی بگیرن.
?منم اومدم وسط گود تا حداقل به یه نفر دیگه کمک کنم تا موقع مرگ، وجدانم آسوده باشه
?والسلام
مطلبی دیگر از این انتشارات
5جمله اثربخش که کمک میکنند در شرایط سخت ذهنتون رو مثبت نگه دارین
مطلبی دیگر از این انتشارات
زندگی به مثابه نوتهای موسیقی
مطلبی دیگر از این انتشارات
دلتنگی