حمید پهلوان·۳ سال پیشترس روزافزون از زورگیری و سرقتقرار بود یک پیادهروی آرامشبخش باشه... اما درست از لحظهای که از خونه بیرون اومدم انگار حادثه در انتظارم بود! ولی چشمتون روز بد نبینه...
حمید پهلوان·۴ سال پیشدرسی از یک سرباز تمام وقتاز سربازی یک هیولا ساخته بودم، یک کابوس تمام عیار، تا اینکه یک روز تصمیمم رو گرفتم... رفتم سربازی! اما اوضاع جور دیگهای پیش رفت...
حمید پهلوان·۵ سال پیشتجربه اعزام به خدمت - روز صفردرحالی که با عجله کولهام رو جمع میکردم، تلفن هی زنگ میخورد.
حمید پهلوان·۵ سال پیشیگانه عادتی که زندگی من را عوض کرداکنون وقتش رسیده رازی را با شما درمیان بگذارم. رازی که کمتر کسی آن را فاش کرده...
حمید پهلوان·۵ سال پیشاولین تجربه بختکهیچوقت فکرش رو نمیکردم که من هم موقع خواب گرفتار بختک بشم، تا اینکه امشب...
حمید پهلوان·۵ سال پیشداستان | کانابیس: یک درجه بالاترمجید با لباسی پاره و صورتی خونآلود به ماشینش نزدیک میشود... به آرامی در را باز میکند و نفس عمیقی میکشد.. اما....
حمید پهلواندرنویسندههای بد·۵ سال پیشزندگی به مثابه نوتهای موسیقیآیا بود و نبود شما در زندگی فرقی دارد؟
حمید پهلوان·۵ سال پیشکارشناسیارشد یا سربازی؟اگه بین سربازی رفتن و ادامه تحصیل موندین، ادامه مطلب رو بخونید...
حمید پهلوان·۵ سال پیشقبل از غرق شدنِ کشتی تصمیمت رو بگیر!آیا در زندگی گرفتار شرایط سختی شدهاید و نمیدانید چه تصمیمی بگیرید؟