گاهی افکارم را می نویسم.
برای کنکوری های عزیز
چند روز پیش سعی کردم برای شما کنکوری های عزیز وویسی ضبط کنم تا در همین محیط بتوانم تاثیری هرچند ناچیز، بر جای بگذارم. اما با وجود اینکه ساعت ها تلاش کردم هرگز نتوانستم به نسخه ی به درد بخوری برسم. من هم مانند شما روزی کنکوری بودم و مسیری که باید طی می کردم را طی کردم. و حالا که از آن دوران مدتی گذشته است هرچقدر که تلاش می کنم مطلبی مفید ارائه دهم شکست می خورم. نمی خواهم صرفا یکسری تحلیل و توضیح ارائه دهم. می خواهم حرفی بزنم که موثر واقع شود. کاری که وقتی در جایگاه شما بودم همیشه دوست داشتم برایم انجام میشد.
همیشه دوست داشتم زندگی را بهتر بشناسم و در این مسیر خیلی وقت گذاشتم. اما فقط متوجه شدم که زندگی بسیار پیچیده است و پیدا کردن دینامیک های آن بینهایت سخت است. هر روز تلاش کردم درست به زندگی نگاه کنم؛ چیزی را جا نیندازم و توجهم را بر روی آنچه واقعا مهم است متمرکز کنم. زندگی بیش از آنچه که فکر می کنیم تحلیل ناپذیر است. اما این حرف ها به شما چه کمکی می کند؟
کنکوری های عزیز؛ تا اینجای زندگی، همیشه اطرافیان تان مسیر درست را به شما نشان داده اند. و بدانید که در آینده هم نشان خواهند داد. اما در نهایت متوجه خواهید شد که هیچکدام از آنها بلد نیستند که «چطور باید در زندگی و مشکلات نماند». هیچکدام از اطرافیان تان آنچنان که ادعا می کنند راه درست را نمی شناسند. مسیر درست زندگی تان را باید خودتان برای خودتان ترسیم کنید. و ترسیم این مسیر صرفا با تخیل امکان پذیر نیست. باید بتوانید به خوبی زندگی را مشاهده کنید.
- سال کنکور پر از فشار های روانی و اجتماعی است. همه ی اطرافیان تان این موضوع را وظیفه ی خودشان می دانند که به شما فشار بیاورند تا بیشتر درس بخوانید.
- این فشار ها باعث می شوند که انتظارات تان از عملکرد تان متعصبانه شود و بعد با برآورده نشدن انتظارات، خودتان را سرزنش خواهید کرد.
- این سرزنش ها باعث شدت گرفتن انتظارات متعصبانه تان می شود. و عملکرد خود را سخت گیرانه تر مورد قضاوت قرار خواهید داد.
- و بعد نسبت به تفریح و شادی نگاه تان بدبینانه می شود و برای لذت بردن ممنوعیت وضع می کنید.
- در نهایت همه ی این مسائل دست به دست هم می دهند که ماه آخر کنکور، درس خواندن را رها کنید. یا در آینده وقتی خاطرات تان را مرور می کنید از این دوران فقط یک تصویر سیاه و تاریک را به یاد آورید.
دوست دارم در مورد زندگی تان در این دوران سخت حرف های خردمندانه ای بزنم. اما وقتی به خودم نگاه می کنم، می بینم که هنوز خیلی کم تجربه و خام هستم. اما با این حال می توانم احساساتم را بیان کنم. هربار که به گذشته نگاه می کنم می بینم که زمان به طرز غافلگیر کننده ای سریع گذشته است و مرا حیران رها کرده. اگر به گذشته برگردم بیشتر از هرچیز تلاش می کنم راحت تر زندگی کنم و از افکار منفی و فشار هایی که خودم باعث شان شده ام فاصله بگیرم. کاش درحالیکه به حرف دیگران به طرز کاملا منطقی فکر می کنیم، به خاطر برآورده نکردن انتظارات شان، زندگی را برای خودمان جهنم نکنیم. کاش سعی کنیم «زندگی را آنقدر که واقعا جدی هست جدی بگیریم و نه بیشتر».
سال کنکور برخلاف آنچه که دیگران می گویند سال سرنوشت ساز زندگی تان نیست. اگر دید تان را باز کرده و درست به زندگی نگاه کنید می بینید که خوب زندگی کردن ارتباط ناچیزی با رتبه ی کنکور افراد دارد. کنکور مقدمه ای برای ورود به زندگی واقعی است. اما به این معنا نیست که تفاوت رتبه ها از مرتبه ی تفاوت زندگی ها است. آینده در انتظارتان است. آرزو هایتان را به یک رتبه ی لعنتی گره نزنید. چون اگر به آن رتبه برسید خواهید دید که هیچ چیزی در زندگی تان تغییر نکرده است و اگر به آن نرسید همواره در حسرت به نتیجه نرسیدن خواهید ماند.
زندگی بسیار جالب تر از آن است که وسعت آن به کنکور محدود شود. رویا های واقعی و اصیل داشته باشید و در جهت آنها حرکت کنید. سعی کنید خوب زندگی کرده و بهترین ها را تجربه کنید. کنکور را مرحله ای گذرا از زندگی تان بدانید و اصطکاک آن با زندگی تان را به حداقل میزان ممکن برسانید. باید کنکور مانند بخش های دیگر زندگی تان به راحتی و آهستگی بگذرد و مثل همه ی تجارب دیگر، به خاطرات بدل شود. سعی کنید در مسیر کنکور در آرامش حرکت کنید.
مهم این است که خودتان عامل رنجش و فشار نباشید؛ شادی و لذت را ممنوع نکنید؛ نشاط را از خودتان دریغ نکنید؛ و تلاش کنید تا جایی که می توانید خوشحال باشید و تا جایی که می توانید از مسیر کنکور لذت ببرید.
در مسیر کنکور نیز زنده هستید. و اگر زنده هستید باید سعی کنید تا جایی که می توانید خوب و درست زندگی کنید. روزی میرسد که با خودتان می گویید نتیجه ی کنکور آنقدر ها هم که فکر می کردید مهم نبود و در عوض به این فکر می کنید که در سال کنکور چقدر خوشحال زندگی کرده اید.
از نظر من تلاش هایمان بیشتر از هر زمانی، آنگاه محقق می شود که همراه نشاط، سرزندگی، خوشحالی و رضایت باشد. سعی کنید صلح را با خودتان حفظ کنید. خیلی مواقع مجبور خواهید شد انتظارات تان را تعدیل کنید تا عذاب وجدان تان خاموش شود و با انجام فعالیت های نشاط بخش، سرزندگی تان را پس بگیرید. سخت است؛ اما سعی کنید و موفق شوید. این وظیفه ی شماست که خودتان را هدایت کنید.
روزی میرسد که تنها دارایی تان وجود افرادی می شود که کنار تان هستند. امیدوارم آن روز به گذشته نگاه کنید و خوشحال باشید که زندگی را به درستی ادامه داده اید. امیدوارم روز به روز خودتان را بیشتر بشناسید و با خودتان یک فرد واحد و قوی تر را بسازید. امیدوارم در این دوران سخت، به هیچ قیمتی خودتان را از دست ندهید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
رهایی از مرض بیش فکری: قسمت دوم (چگونه به دل کار بزنیم!)
مطلبی دیگر از این انتشارات
افکارم بعد از کنکور...
مطلبی دیگر از این انتشارات
بـَراےِ تــو |در مسیرِ صُلح