ایدهپرداز، روانشناس، نويسنده و استراتژيست كسب وكار. من در زمینههای روانشناسی، سرمایهگذاری، کسبوکار، بازاریابی، نویسندگی و محتوا مینویسم. سایتم: aliheidary.ir
تمرکز فکری به سرقت رفته: حواسپرتی در عصر شبکههای اجتماعی
دنیای جدید اینترنت باعث شده است انسان تمرکزی روی فعالیتهای خود نداشته باشد.
آنچه جوهان هاری، نویسنده انگلیسی کتابی با عنوان «تمرکز فکری به سرقت رفته: حواسپرتی در عصر شبکههای اجتماعی» مطرح میکند جالب توجه به نظر میرسد. او برخلاف جریان اصلی در حمایت از شبکههای اجتماعی، اطلاعات قابل تاملی در خصوص مضرات این شبکهها ارائه میکند.
برخی از موارد منتشــر شده در کتاب او را بخوانیم:
۱. هــاری تاکید دارد که در عصر شــبکههای اجتماعی، قــدرت تفکر عمیــق و تمرکز مداوم کاربران در حال زائل شدن است. او در کتابش به یافتههای یک تحقیق در مورد دانشجویان اشاره میکند که میزان تمرکزشــان بــر یک کار فقط ۶۵ ثانیه اســت. همچنین آمریکاییها بهطور متوسط سه ســاعت و ۱۵دقیقه در روز مشغول کار با موبایلهای خود هستند. آنها بیش از ۲۶۱۷ بار در یک شبانهروز به تلفنهای خود دست میزنند.
۲. این حواسپرتی تصادفی نیست، زمانی که در وسط کار و صحبت با دوستان به شبکههای اجتماعی سر میزنیم. نویسنده فقدان تمرکز را به خصوص در کودکان خطرناک میداند که باید با حواس جمع به درسهایشان برسند و روابط اجتماعی خود را توسعه دهند. شــبکههای اجتماعی به راحتی از میزان روابط حقیقی آدمها میکاهند.
۳. هــاری از صحبت بــا پژوهشــگران حوزه فناوری و روانکاوی دریافته اســت که وابستگی به شــبکههای اجتماعی و تلفنهای هوشــمند بخشــی از طراحی و عملیات شرکتهای بزرگ فناورانه اســت و هیچ ربطی بــه اراده و انضباط فردی ندارد. او به نقل از یک مهندس سابق گوگل مینویسد که موفقیت آنان در شرکتهای بزرگ فناوری در طرح و توســعه محصولاتی است که مخاطب را جذب خود کند تا او بیشترین وقت را در وبسایتها و شبکههای اجتماعی بگذراند زیرا، این شرکتها دادههای مربوط به علائق کاربران را در اختیار شرکتهای تجاری دیگر قرار میدهند تا آنها با شناختی بهتر، محصولات خود را برای مصرفکنندگان طراحی و تبلیغ کنند. این درست در تایید یافتههای نیر ایال در کتاب معروف قلاب است.
به عقیده ایال – قلاب شبکههای اجتماعی تلهای وابسته به یک محرک است. محرک، هر عامل درونی یا بیرونی است که احساس نیاز به محصول یا خدمت را ایجاد کند. نیر ایال در این باره در کتاب قلاب گفته است: «برای مثال فرض کنید شخصی در پنسیلوانیا زندگی میکند و به طور اتفاقی، عکس روستایی را مشاهده میکند که یکی از بستگانش در فیسبوک به اشتراک گذاشته و خیلی فریبنده است. به واسطهی برنامههایی که او و برادرش برای سفر دارند، ویژگی اغواکنندهی این محرک او را وسوسه میکند تا بر روی عکس کلیک کند.»
۴. این روزها در نقد شبکههای اجتماعی تنها موضوعاتی چون از دســت رفتن تمرکز فکری یا آزار و اذیت کاربران به وسیله اوباش اینترنتی که در برخی مواقع منجر به خودکشــی افراد نیز شده است، (مشابه موارد مربوط به آزاده نامداری و زهره فکورصبور) مطرح نیســت. آنچه این روزها ذهن پژوهشــگران و سیاســتگذاران را دستکم در کشورهای غربی مشغول کرده، نقش شبکههای اجتماعی در گســترش اخبار و اطالاعات جعلی، نفرتپراکنی و پاکســازی نژادی و گرایشهای افراطی سیاسی است.
۵. هــاری میگوید کــه شــرکتهایی چون فیســبوک به نقششــان در این معضلات آگاهی دارند. او به یک گزارش محرمانه و داخلی فیسبوک اشاره میکند که به دستور مارک زاکربرگ تهیه شــد. در این گزارش، پژوهشــگران این شرکت نوشتند: «الگوریتمهای شــبکه ما از علاقهی ذهن بشــر به موضوعات تفرقهبرانگیز سوءاســتفاده میکند.» در یک یادداشــت داخلــی دیگر این شــرکت نیز آمده اســت که «۶۴ درصد افرادی که با گروههای افراطی آشنا شدهاند، در معرض مستقیم پیشــنهادهای الگوریتمهای فیسبوک قرار گرفتهاند.»
۶. هاری به نقل از مهندسان گوگل و فیسبوک میگوید که مدیــران این شــرکتها علاقهای به تغییر کار الگوریتم شــبکهها ندارنــد زیرا اولویت اصلی آنان این است که مردم بیشتر وقت خود را در شبکههای اجتماعی بگذرانند و تبلیغات بیشتری را ببینند. «برای سهامداران فیسبوک، آنچه اهمیت دارد افزایش بهای سهام است تا خطرات محتوای نژادپرستانه و نفرتپراکنانه برای کاربران.»
۷. هاری در این کتاب میکوشــد که بحث از دســت رفتن تمرکز فکری را فراتر از شبکههای اجتماعی مطرح کند. او خســتگی ناشــی از کار مفرط را که در فرهنگ ســرمایهداری آمریکایی خیلی ستایش میشــود، در کاهش تمرکز موثر میدانــد. او میگوید که تمام تحقیقات نشــان میدهد کــه «اگر مردم کمتــر کار کنند، میزان تمرکزشان نیز افزایش مییابد.»
۸. برای کاهــش وابســتگی به شــبکههای اجتماعی معمولا انضباط فردی توصیه میشود، ولی نویسنده با توجه به تجربه خود میگوید که قدرت اغوا و نفوذ این شــبکهها خیلی بالاست و باید در سطح سیاسی و اجتماعی به شرکتهای بزرگ فناوری اجتماعی فشــار وارد شود. بدون فشــارهای بیرونی، به خصوص از طــرف مردم، این شرکتها از انتشار محتوای نفرتپراکنانه یا امکانات تمرکز زدایی محصولات خود و ارائهی الگوریتمهای مخرب، جلوگیری نمیکنند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
رابرت دنیرو در سریآ؛ رانیری در نقش کارآموز بازنشسته
مطلبی دیگر از این انتشارات
اثر پروانهای بانکها بر زندگی ما مردم عادی/ کاسبی به خرج مردم!
مطلبی دیگر از این انتشارات
بگو دوستش داری، بگو!