ایدهپرداز، روانشناس، نويسنده و استراتژيست كسب وكار. من در زمینههای روانشناسی، سرمایهگذاری، کسبوکار، بازاریابی، نویسندگی و محتوا مینویسم. سایتم: aliheidary.ir
درباره تکنیک یادگیری فاینمن و ۴ مرحله انجام آن
یک تکنیک برای یادگیــری هرچیزی وجود داره که به تکنیک فاینمن معروف شده. از ریچارد فاینمن معروف،فیزیکدان و برنده جایزه نوبل، که از آدمای تاثیرگذار قرن بیستم بود. فاینمن میگه هر وقت تونستی یک مسئله پیچیده رو برای یک بچه ۱۲ ساله توضیح بدی یعنی اون مفهوم رو بلدی!
فاینمن میگه اغلب آدمها پشت کلمات پیچیده و تخصصی پنهان میشن تا کمبود دانش خودشون رو پنهان کنن.
هر وقت کسی با کلمات پیچیده که به نظر گنگ و نامفهوم میاومدن داشت مفهوم چیزی رو توضیح میداد، ازش بخواید تا به زبون خیلی ساده اون رو توضیح بده. اگر نتونست پس در اون مورد چیزی بلد نیست.
تکنیک یادگیری فاینمن چهار مرحله داره: مرحله اول اینه که موضوعی که میخوای اون رو خوب یاد بگیری روی کاغذ و کامل بنویسی. در سادهترین فرم ممکن و با استفاده از کلمات و عبارات ابتدایی. نوشته باید طوری باشه که هیچ کلمه تخصصی و پیچیدهای توش نباشه.
مرحله دوم: حالا باید یه بچه ۱۲ ساله گیر بیاری و مفوم رو براساس اون کاغذ براش توضیح بدی. حالا چه فیزیک کوانتوم باشه چه ریاضی محض یا برنامهنویسی، طوری باید توضیح بدی که اون بچه بفهمه منظورت چیه و داری از چی حرف میزنی.
اگر بچه حرفت رو فهمید و مطلب رو گرفت، یعنی اون موضوع رو کامل یاد گرفتی و متوجهی که داری از چی حرف میزنی. اگر بچه نفهمید، باید برگردی به همون کاغذت و ازش به عنوان رفرنس استفاده کنی. باید جرح و تعدیل کنی ببینی کجاش مشکل داره و کجاش گنگ و نامفهومه و بعد کاغذت رو با توجه به این موارد اصلاح و ویرایش کنی.
مرحله سوم اینه که تو وقتی میای به سادهترین شکل ممکن چیزی رو توضیح میدی، خودت هم متوجه میشی که کجاش رو نمیفهمی و درکی ازش نداری! حالا همون نقطه رو پیدا میکنی و برمیگردی تا دوباره این بخشهای گنگ و جانیفتاده رو مطالعه کنی تا یادگیریت کامل بشه. در واقع توضیح یک مفهوم به زبان ساده برای دیگران، باعث میشه بفهمی کدوم موضوع رو خودت هم بلد نیستی. همین موضوعه که باعث میشه خیلی از معلمها بیشتر سواد و دانششون رو از سابقهی تدریس داشته باشن نه سابقهی تحصیل!
در مرحله سوم لازمه که بری مطالعه و دانشت رو بیشتر کنی و دوباره سعی کنی اون موضوع رو با زبان ساده روی همون کاغذ مالوف بازنویسی کنی. این کار رو تا جایی ادامه میدی که موضوع رو یاد بگیری و بلد باشی همون رو با زبان یک بچه ۱۲ ساله بنویسی و توضیحش بدی.
مرحله چهارم و آخر توضیح همون نوشته به یک شخصیه که هیچ تخصصی توی اون کار و موضوع نداره. باید ببینی که آیا این فرد از توضیح تو داستان رو متوجه شد؟ چیزی براش گنگ و نامفهوم نبود؟ چه سوالاتی از تو پرسید؟ از کدوم بخش حرفات چیزی حالیش نشد؟ همه سوالات رو باید جواب بدی و کاغذت رو باز هم بازنویسی کنی.
در پایان تو یک کاغذ رفرنس داری که انقدر توش دست بردی و تکمیلش کردی که شبیه یک منبع میشه برات. اون رو بزار توی یک پوشه، بروس راغ موضوع بدی. اینطوری طی سالیان یک پوشه داری پر از منابعی که همه رو خوب بلدی و میتونی برای هر کسی با هر سطح سوادی توضیح بدی.
منبع: سایت شخصی علی حیدری
مطلبی دیگر از این انتشارات
دوش فنلاندی چیست و چه کاری برای شما انجام میدهد؟!
مطلبی دیگر از این انتشارات
بخوانید: ۵۰ جمله قصار، ۵۰ روزنه جدید به زندگی
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا اخراج استاد از دانشگاه زشت است؟/ ۲۵ دلیل