ردپای عوامل مشابه در تحولات ۵ قرن اخیر ایران


توجه: این مطلب نوشته عباس عبدی است و در روزنامه اعتماد منتشر شده است.

۱. امسال پايان قرن ۱۴ هجري خورشيدي است. كافي است كه نگاهي به سال ۱۳۰۰ و ۱۲۰۰ و ۱۱۰۰ يعني ابتداي ســه قرن گذشته بيندازيم. سال ۱۱۰۰ ، زماني است كه صفويه ضعيف شده و سال بعد از آن محمود افغان خاك ايران را به توبره كشيد. ابتداي قرن ۱۳ خورشيدي ايران درگير جنگ با روسيه در قفقاز بود. حول و حوش ابتداي قرن ۱۴، ایران درگير آثار جنگ جهاني اول، قحطي، بي‌ثباتي و اختلافات داخلي و خطر تجزيه‌طلبي بود. اكنون كشور در ابتداي قرن ۱۵ نيز درگير تنشهاي كوچك و بزرگي است كه فعلا مهمترين آن بحث برجام و تركشهاي جنگ اوكراين و تنشهاي منطقه‌اي اســت. هر چند جزئيات وضعيت ايران در اين چهار مقطع يكسان نيست، ولي بي‌ثباتي و جنگ و فقر عمومي و گســيختگي اجتماعي وجه مشترك هر چهار مقطع زماني است...


۲. تحولات دوره رضاشاه بسيار چشمگير و گســترده بود ولي چون با استبداد راي همراه شد، مثل گاو نه من شيرده عمل كرد. روزي كه در ۴ شهريور ۱۳۲۰ دو فروند طياره، بالای تهران به پرواز درآمدند و اعالامیه‌های دولتهاي متفقين را بر فراز تهران منتشــر كردند، پادگانهاي ارتش رضاشــاه كه در سركوب و اختناق كارآمد بودند، فوري خالي شد و پرسنل آن لباسهاي خود را در آوردند و اسلحه را زمين گذاشتند و آن ارتش بيش از صد هزار نفري و نسبتا مجهز در چشم به هم زدني تســليم شد، بهطوريكه رضاشــاه براي رفتن از كاخ مرمر به كاخ سعدآباد نيز فاقد نيروي محافظ بود و شد آنچه كه همه ميدانيم و به آن شکل از ايران تبعيد شد. چرا؟ به اين علت كه به رغم تغييراتي كه ايجاد كرده بود، مردم و نخبگان را طي ۱۰ سال از صحنه بيرون كرد و اقدامات مستبدانه‌ای انجام داد.


۳. اميد همه اين بود كه برجام به نتيجه برسد، هنوز هم نااميد نيستيم،گرچه اميدمان كمتر شده است. سياســت خارجي ايران در ۴۳ سال گذشته هيچگاه تا اين حد تحت تاثير متغيرهاي بيروني و خارج از كنترل نبوده اســت. طولانی شدن تحريمها رمق اقتصاد را كشيده است. توقف رشد اقتصادي، فقر و نابرابري را بيشتر كرده است. گرچه در سال ۱۴۰۰ از شدت افول اقتصادي كاسته شد، زيرا با آمدن بايدن در آمريكا از فشار تحريمها نيز كاسته شد، ولي بايد به يك حقيقت اشاره كرد كه در چنين شرايطي جامعه ايران ظرفيت تحمل اين حد از تنشهاي منطقه‌اي و اقتصادي را ندارد و ممكن است به دليل تنشهاي مكرر به نقطه خستگي برسد.