نقشه راه عربستان برای ساختن یک تصویر تازه از خود‌/ یک ریبرندِ جاه‌طلبانه


کریم بنزما ستاره رئال مادرید به الاتحاد عربستان می‌پیوندد. خبر کوتاه بود و البته قابل پیش‌بینی. خبری که اگر دو سال پیش منتشر می‌شد شوک‌آور بود. اما انتقال تاریخی رونالدو پرتغالی به النصر عربستان در سال گذشته راه را بر هر شوک و حیرتی درخصوص نقل و انتقالات فوتبالی مرتبط با لیگ عربستان بسته است.

صحبت درباره لیگی است که حالا مشخص شده یک نقشه راه منسجم و مدون برای تبدیل شدن به یکی از ده لیگ برتر دنیا دارد. این چیزی است که سیاست‌گذاران ورزش و البته خانواده سلطنتی این کشور می‌خواهند و ترسیم کرده‌اند. اینکه با جذب بهترین بازیکنان فوتبال به خصوص آن‌ها که دیگر به روزهای بازنشستگی نزدیک می‌شوند نگاه‌ها را این‌بار نه با اخبار نفت و جنگ و محدودیت‌های اجتماعی، بلکه با فوتبال (و البته فناوری) به شبه‌قاره عربستان جلب کنند. اما عربستان از فوتبال چه می‌خواهد؟

ریبرند عربستان: یک ماموریت دشوار
چیزی که عربستان از فوتبال و لیگ این کشور می‌خواهد در یک کلمه برندینگ این کشور است. تغییر دادن برند یک کشور از یک کشور عربی که دلارهای فراوان نفتی دارد اما در سیاست و فرهنگ و جامعه، قرن‌ها با پیشرفت و رشد فاصله؛ به کشوری که هم می‌خواهد مقصد گردشگری باشد، درآمدهای زیادی از ورزش‌های پولساز (فوتبال، گلف و…) داشته باشد و مهم‌تر از همه یکی از بازارها و هاب‌های آینده نوآوری و فناوری دنیا باشد. روی کاغذ یک هدف جاه‌طلبانه از نوعی عربی‌اش است که قرار است با پول‌پاشی و دستوری و صرفا برای شوآف‌های شاهزاده‌های بدنام و با کارکردهای رسانه‌ای به دست بیایند.

وقتی در جام‌جهانی عربستان دو بر یک آرژانتین (تیمی که قهرمان جام شد) را شکست داد و تازه چند هفته بعد رونالدو را در لیگ خود به خدمت گرفت بسیاری سعی کردند این‌بار با عینکی دیگر به این تحولات بنگرند. حالا با مطرح شدن جدی‌تر پیوستن نام‌های مشهور دیگری به فوتبال عربستان (دور از ذهن نیست که به‌زودی خبر پیوستن مسی و در ادامه مودریچ و هوگو لوریس و فرمینیو و… هم منتشر ‌شود) شاید بد نباشد که ببینیم عربستان یا بهتر بگوییم محمد بن سلمان از فوتبال چه می‌خواهد. شاهزاده‌ای که این روزها کم‌کم از باتلاق جنگ یمن خود را بیرون می‌کشد و سایه قتل فجیع جمال خاشقچی هم دیگر مثل گذشته بر سرش سنگینی نمی‌کند.

‌عربستان کارنامه وحشتناکی در زمینه حقوق بشر دارد. آزادی‌های زنان در این کشور حداقلی است. آزادی بیان و مطبوعات عملا جایی در سپهر سیاسی این کشور ندارد. از طرف دیگر ولیعهد این کشور با قتل یکی از مخالفان سیاسی خود یکی از بدنام‌ترین سیاستمداران دنیاست. عدم تحرک و چاقی یکی از معضلات اصلی سیستم سلامت این کشور است. در دنیای روبه رشد گردشگری کمترین جاذبه‌ و مزیت رقابتی را دارد… این‌ها را بگذارید کنار میلیاردها دلار به دست آمده از فروش نفت که به دنبال راه‌هایی برای سرمایه‌گذاری است.

راه‌هایی که هم درآمدهایی برای آینده بسازد و هم تصویر این کشور را دگرگون کند. بی‌شک دو گزینه اصلی روی میز برای چنین هدفی یکی ورزش است و دیگری تکنولوژی. عربستان طرحی دارد به نام چشم‌انداز ۲۰۳۰ ملت که تقریبا نام دیگرش می‌شود ریبرند کردن خود در جهان سیاست و فرهنگ و فناوری. طرحی که می‌خواهد مسیرهای درآمدزایی و اقتصاد این کشور را متنوع و جمعیت جوان و در حال زیاد شدن کشور را فعال‌تر کند و در نهایت عربستان را به سمت مدرنیزاسیون ببرد.

خطر تجربه شکست چین
سال ۲۰۱۶ بود که لیگ فوتبال چین هم راه مشابهی را در پیش گرفت. با دستمزدها و قراردادهای نجومی بازیکنان پابه سن گذاشته و مطرح اروپایی را جذب می‌کرد تا سری میان سرها در بیاورد. سوپرلیگی که حالا و هفت سال بعد از آن پروژه جاه‌طلبانه حرف زیادی برای گفتن حتی در آسیا ندارد.

اما گویا برای عربستان ماجرا خیلی فرق می‌کند. عربستانی که یکی از ثروتمندترین صندوق‌های سرمایه‌گذاری عمومی دنیا را دارد که مالک ۷۵ درصد چهار باشگاه اصلی این کشور یعنی النصر و الهلال و الاتحاد و الاهلی است. همان چهار باشگاهی که قرار است در ماه‌های آینده بازیکنان مطرح اروپایی بین آن‌ها تقسیم شوند تا مسیر تبدیل شدن لیگ حرفه‌ای عربستان به یکی از ده لیگ برتر فوتبال دنیا هموار شود.

لیگ عربستان در حال حاضر ۵۸ امین لیگ معتبر دنیای فوتبال است. با یک گردش مالی ۱/۲ میلیارد دلاری. عرب‌ها می‌خواهند به جمع ده لیگ برتر دنیا بپیوندند و بازار مالی آن را هم به ۸ میلیارد دلار برسانند. یک جاه‌طلبی تمام عیار که بودجه‌اش و نقشه‌ راهش فراهم شده اما چالش‌های زیادی هم بر سر راه تحقق آن وجود دارد.

عربستان و دنیای تکنولوژی
عربستان با همان صندوقی که روی بازیکنان فوتبال و لیگ خود سرمایه‌گذاری می‌کند چند سالی است که وارد سرمایه‌گذاری‌های خطرپذیر در حوزه فناوری هم شده است. از خرید و سرمایه‌گذاری در حوزه‌هایی چون هوش مصنوعی گرفته تا شروع به ساخت یک اکوسیستم استارتاپی با تعریف کردن صندوق‌های خطرپذیر و به کار گرفتن نیروی کار بین‌المللی. اما سمبل جاه‌طلبی‌های عربستان در دنیای فناوری شهری است در شمال غربی این کشور. شهری که می‌خواهد مدرن‌ترین و فناورانه‌ترین شهر دنیا در دهه آینده باشد.

نئوم یک پروژه جاه‌طلبانه است که محمد بن سلمان (ولیعهد عربستان) می‌خواهد در این کشور پیاده کند. شاید بهتر است بگوییم در حال پیاده‌سازی آن است. یک شهر هوشمند، سبز و آینده‌محور که قرار است یک میلیون نفر جمعیت داشته باشد، آخرین مظاهر فناوری در آن به کار رود و از همه مهم‌تر در آن خبری از کربن و آلودگی نباشد. نئوم قرار است با تکیه بر مفاهیم نوآورانه‌ای که در سال‌های گذشته صرفا در حد تحقیق و ابداع و دستاورد نظری مطرح بودند، یک محیط شهری واقعی را با رویکردی تمام‌فناورانه بسازد. آن‌هم درست در صحرای عربستان و در جوار دریای سرخ.

شهری که در آن ماشینی وجود ندارد، فاصله دسترسی همه شهروندان تا هر نیازی که دارند کمتر از پنج دقیقه است و هوش مصنوعی و دیگر فناوری‌های لبه، موتور محرکه زندگی شهری آن هستند. فناوری‌هایی که محصولات واقعی آن‌ها احتمالا برای اولین بار در مقیاس یک شهر در نئوم به کار گرفته خواهند شد. نئوم را می‌توان یکی از اولین مدل‌های واقعی از شهرهای آینده (ترکیبی از شهرهای هوشمند، اینترنت‌شهر و شهر کربن‌صفر) نامید که در حال تحقق است. آن‌هم نه در قلب سانفرانسیسکو، توکیو یا هلسینکی، بلکه در بیابان‌های عربستان.

عربستان و دیگر کشورهای عربی ورای مسابقه بر سر ساختمان‌های بلندمرتبه و چشم‌وهم‌چشمی در انبوه‌سازی دهه‌های گذشته، حالا به درک آینده‌نگرانه‌تری از اقتصاد نوآوری در منطقه خاورمیانه رسیده‌اند. آینده‌ای که در آن سوخت‌های فسیلی به پایین‌ترین حد از اهمیت خود در طول تاریخ خواهند رسید و این سرمایه‌گذاری‌های جسورانه در شرکت‌های چندملیتی و پروژه‌هایی مشابه نئوم است که برندگان و بازندگان آن را مشخص می‌کند.

از فوتبال تا فناوری فعلا عربستان در حال رو کردن کارت‌های خود برای سهم داشتن از یک آینده پررقابت است. البته که در یک کشور با کمترین درجه از دموکراسی هر لحظه اماکن وقوع تحولاتی است که می‌تواند یک‌شبه همه این رویاها را بر باد دهد اما فعلا رویای شیرین شبه‌قاره عربی خوب می‌تازاند.