ایدهپرداز، روانشناس، نويسنده و استراتژيست كسب وكار. من در زمینههای روانشناسی، سرمایهگذاری، کسبوکار، بازاریابی، نویسندگی و محتوا مینویسم. سایتم: aliheidary.ir
پیشنهاد کتاب برای تعطیلات نوروز امسال
ماجرای این پست به نوعی دغدغه یا علاقه برمیگردد؛ علاقهای که فارغ از انواع و اقسام شهرتطلبی در شبکههای اجتماعی است. چون وقتی کتاب معرفی میکنید، مطالب و پستهایی راجع به کتاب مینویسید یا دوربین را روشن میکنید تا درباره کتابی که تازه خواندهاید توضیحاتی بدهید، به نظر میرسد سختترین کار را برای بالا بردن فالوئر انتخاب کردهاید.
بنابراین آنها که عموما در این مسیر قدم برمیدارند، بیشتر از هر چیزی به کتاب و کتابخوانی علاقه دارند. نوعی عشق و ذوق و شوق است که آنها را به این مسیر کشانده و نوعی مسئلهمندی و دغدغه است که در بعضی فعالان دیگر شبکههای اجتماعی نمیتوان یافت.
من در این پست کتابهایی را از ابعاد مختلف و به انگیزهی اینکه آنها را در تعطیلات نوروز ۱۴۰۱ بخوانید، معرفی میکنم:
- «مغازه خودکشی». خط آخر این کتاب آنچنان تکاندهنده است که با خودم گفتم کاش هیچوقت تمامش نمیکردم و به انتهایش نمیرسیدم. فکر میکنم این کتاب متفاوتترین پایان را بین تمام کتابهایی که در زندگیام خواندهام داشت.
- کتابهای بسیاری را مجددا مرور کردهام اما سهگانه «ارباب حلقهها» نوشته پروفسور تالکین را چند بار است که بازخوانی میکنم و بعید میدانم که روزی برایم تکراری شود.
- «ناطور دشت»! حقیقتا تفکرات یک نوجوان در سن بلوغ، نحوهی مواجهه او با مسائل و روشهای حل بحران و مشکلات مختلف بسیار جالب به نظر میرسد. به خصوص که قهرمان داستان تا حدی معمولی و در برخی اوقات یک ابله هست. ما با یک نابغه طرف نیستیم، با فردی رو به روییم بیشتر شبیه خودمان.
- «خداحافظ تسوگومی» نوشته یوشیموتو و «چانی ونجک» نوشته جوزف بویدن در بازار نشر چندان شناخته شده نیستند. اما این دو کتاب جداً فوقالعاده بودند.
- به این جمله توجه کنید: «زمان همه چیز را میدهد و همه چیز را پس میگیرد؛ همه چیز در تغییر است اما هیچ چیز تباه نمیشود»؛ این جملهای از شخصیت جوردانو برونو از کتاب «پاپ و مرد مرتد» نوشته مایکل وایت است. این جمله، مشت نمونهی خروار است. پس پاپ و مرد مرتد را بخوانید.
- همیشه توصیه کردهام اگر فیلمی میبینید که از روی کتابی ساخته شده است. حتما کتاب را هم بخوانید. این در مورد داستان «انجم شاعران مرده» هم به خوبی صدق میکند. «انجمن شاعران مرده» نوشته کلاین بام. البته اقتباس سینمایی این اثرِ بىنظیر قبل از انتشار کتاب پخش شد و فکر میکنم سایه بزرگ اسکار شدیدا جلوى تابش موفقیت این اثر فوقالعاده را گرفت.
- این جملهی تکاندهنده را بخوانیم: ادگار گفت:«وقتی لب فرو میبندیم و سخنی نمیگوییم، غیرقابل تحمل میشویم و آنگاه که زبان میگشاییم، از خود دلقکی میسازیم»؛ از کتاب «سرزمین گوجههای سبز» نوشته هرتا مولر. کتابی که اگر دوباره هم بخوانمش برایم مثل شعر تازه است. به طور خاص کتاب سرزمین گوجههای سبز و به طور کلی خواندن آثار هرتا مولر را توصیه میکنم.
- کتابی که با خودم گفتم کاش هرگز تمام نمیشد! اولین کتابی که بعد از اینکه فراموشی به سراغم بیاید باز میخوانم «صد سال تنهایی» مارکز است، چون ترک آن خانواده عجیب بعد از آن همه ماجرا در شش نسل، کار سادهای نبود.
- «جنایت و مکافات»؛ سریال بسیار خوبی هم از روی آن ساخته شده است. داستایوفسکی برترین نویسندهی تاریخ از نظر من است. تمام آثار او را باید خواند. اما داستایوفسکیخوانی را با چه اثری شروع کنیم؟ قطعا جنایات و مکافات. جنایات و مکافات، تمام شالودهی فلسفی و فکری او را برملا میکند و کلیدِ درک سایر آثار او را در اختیار ما میگذارد.
- «قصههای مجید» را حتما بخوانید. هوشنگ مرادی کرمانی به تنهایی نشان میدهد که «آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند» او همچنین ثابت میکند که ما میتوانیم نویسندههایی در قوارهی جهانی داشته باشیم. نویسندهای که اتفاقا پز روشنفکری نمیگیرد و حرفهای دهانپرکن نمیزند اما آثارش مایههای حیات را در خود آشکار میکنند. بعضی قسمتهای داستان به قدری شبیه زندگی من بود که به مادربزرگم موقع تماشای سریال میگفتم حتما نویسنده ما را میشناسد.
- «واقعه مرگ تو همه چیز را در من فرو پاشید.همه چیز مگر قلبم را»؛ از کتاب «فراتر از بودن» از کریستیان بوبن. حتما این کتاب را بخوانید. پراحساس و متفکر. کمتر چنین ترکیبی پیدا میشود.
- «ای بیگانه که خلوت ما را میشکنی! همچنان که در خانه ما به روی تو باز است، تو نیز بزرگواری کن و ما را از شنیدن عقاید خویش معاف دار. ما از دوزخ بیگانگی گریختهایم، تا از برخورد با هر آنچه خوشایندمان نیست در امان باشیم. اگر به خانه ما فرود میآیی، خلوت ما را مقدس شمار!» از کتاب «مثل خون در رگهای من»، از نامههای احمد شاملو به آیدا. من البته از طرفداران شاملو نیستم اما این کتاب را خواندم و لذت بردم. نامههای احمد شاملو به آیدا را بخوانید چه اهل شعر و شاملو هستید چه نیستید!
- بازخوانی بابا لنگدراز و شازده کوچولو و آنشرلی یک آزمون است! اگر باز آنها را خواندید و همچنان لذت بردید، یعنی کودک درون شما هنوز با صلابت نفس میشکد! یعنی معصومیت شما هنوز از دست نرفته است!
- کتاب «بلندیهای بادگیر» یک شاهکار ادبی و بینظیر برای تمام توصیفاتش (احساسات و موقعیتها) با نمایش تاریکی و خشونت جاری در دنیا و زندگانی. کتاب را بخوانید تا متوجه شوید که ادبیات زندگی است و چیزهای به ظاهر پیشپاافتاده در زندگی هستند که نور و تاریکی، بد و خوب و قهرمان و ضدقهرمان را مشخص میکنند، هنر نویسنده در توصیف همین روزمرگیهای سرنوشتساز بوده است نه نظریهپردازیهای فلسفی.
- «اگر زندگی رنج بردن است پس برای زنده ماندن باید ناگزیر معنایی در رنج بردن یافت»؛ از کتاب «انسان در جستوجوی معنا». تنها کتابی که هم نسخه صوتی و هم نسخه متنی آن را تجربه کردهام. هر دو تجربه عالی بود. اگر انسان در جست و جوی معنا را نخواندهاید پس در جستجوی معنا نیستید!
- «سنت عادت نیست. این را به خاطر داشته باشید! هرچیز که بدون هیچ تغییری، در طول زمان، تکرار میشود و تکرار میشود، عادت است نه سنت. آنچه از گذشته میآید و متناسب با زمان، دگرگونیهایی مثبت میپذیرد و ریشهها و اتصالات ابتدایی یا قدیمی یا کهن خود را حفظ میکند، سنت است. تمام تعاریف دیگر سنت را دور بریزید و خود را خلاص کنید! من عاشق سنتها هستم، به شرط آنکه بهراستی سنت باشند نه عادات شبهسنت»؛ از کتاب «آتش بدون دود» اثر نادر ابراهیمی. آتش بدون دود را بخوانید تا دود از کلهتان بلند شود!
- «وقتی نیچه گریست»؛ رابطه یا شاید حتی زندگی، یک سوتفاهم است. چه کسی گفته است ظاهر نمایانگر باطن است، حتی اگر صداقتی در کار باشد؟ ما وضعیت و شکل ظاهری همه پدیدهها را میبینیم و مبنای درک قرار میدهیم اما هر آنچه از آن پدیده صادر میشود و در آن جاریست ناشی از شور و شعوری در بطن اوست. ما سر و پا چشمیم و او، سر و پا روح. ما مو میبینیم و او پیچش مو.
- صددرصد «در جستوجوی زمان از دست رفته» اثر مارسل پروست را بخوانید. گران است اما گرانی زندگی را به شما نشان میدهد! دربارهی زندگی است اما در محتضرترین لحظات نوشته شده است.
- «دو قرن سکوت» اثر دکتر عبدالحسین زرینکوب را بخوانید.به نظرم همه ما ایرانیها باید تاریخ دقیق تحولات پیشین تمدن کشورمان را بهصورت ریشهای بدانیم.
- «والدین سمّی» نوشته سوزان فوروارد را هم بخوانید. کتابی است که سعی میکند به همهی کسانی که به نحوی از والدین خود صدمه خوردهاند کمک کند تا با این زخمها رودررو شده و با راهکارهای کتاب، خود را از بند گذشته رهایی دهند.
- نهایتا «دزیره» را هم بخوانید: از آن ماری سلينكو. لحن ساده و صمیمی و داستان جذاب کتاب و نیز فیلم معروفی که با شرکت مارلون براندو در نقش ناپلئون از آن تهیه شد، آن را جزو کتابهای پرخواننده و پرفروش کرد. ویژگی اصلی کتاب شرح حال ساده و بهویژه خصوصیات اخلاقی، روحی، جسمی و بلندپروازیهای ناپلئون است که، با دقت و ظرافت تمام، بدون ادعای تاریخنگاری، در این کتاب آمده است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
«خودت باش» توصیهٔ مزخرفی است، چه دختر باشی چه پسر
مطلبی دیگر از این انتشارات
دربارهی تولستوی؛ آزادیخواهی که زندان تزار گنجایش عظمتش را نداشت
مطلبی دیگر از این انتشارات
عمان، کویت جدید ایرانیها برای مهاجرت؟!