(امیرمهدی مهرگان) او منتظر است تا که ما برگردیم، ماییم که در غیبت کبری ماندیم!
ما رو دور ننداز! (نامه ای از یک کتاب)
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام. این نامه رو می نویسم تا شاید با من آشتی کنی. من یک کتاب داستانم. همونی که دیروز پرتش کردی گوشه ی اتاق تا بعدا به انباری ببری و اتاقت رو خلوت کنی.
تو اصلا یه بار در شهر من رو باز کردی؟ دیدی اصلا چه شکلیم؟ نه، تو یه نگاه کوچولو هم به من ننداختی! کاش حداقل یه بار وارد شهر من می شدی، نیم نگاهی به شهر من مینداختی، اگه شهر زشتی داشتم، اون وقت هر کار که می خواستی با من می کردی. این کار زشت رو فقط با من هم نکردی، چند کتاب دیگه رو هم دیدم که همین بلا رو سرشون آوردی!
احتمالا تو نمی دونی کتاب چیه یا شاید هم کتاب رو درست نشناختی. برای همین این نامه رو به هر زحمتی که هست می نویسم و تو رو با کتاب های مختلف آشنا می کنم. شاید با این کار دیگه ما کتاب ها خاک نخوریم. هر کتاب واسه خودش دنیایی داره، شهری داره و ماجراهایی. بمون همینجا تا تو رو با کتاب های مختلف آشنا کنم.
اول از خودم که یه کتاب داستانم شروع می کنم. ما کتاب داستانا، شهرمون از شهرهای کتاب های دیگه پر ماجرا تره. اگه یه وقتی وارد کتاب داستانی بشی ، با آدم های مختلفی آشنا میشی و قطعه از ماجراهاشون رو لمس می کنی. گاهی هم ممکنه با حیوونا و گیاهای مختلف و حتی با اشیاء بی جون همراه بشی و در غم و شادیشون شریک. هر ماجرای ما کتاب داستان ها پندی داره و به تو چیزی یاد میده. از خوندن ما و وارد شدن به شهرمون غافل نشو! ما مثل فیلم و سریال ها مستقیم همه ی ماجرا رو به تو نشون نمی دیم! در عوض با این کار باعث میشیم تو آزادانه و هر جور که دلت می خواد ماجرا ها رو تصور کنی!
کتاب های دیگه ای هستن که درباره ی تاریخ حرف می زنن. وقتی وارد کتاب های تاریخ بشی، در واقع وارد ماشین زمان شدی که تو رو به عقب می بره.
توی کتاب های تاریخ تو از گذشته و اجداد خودت و دیگران آگاه می شی. این کتاب ها هم ماجرا های ریز و درشتی دارن اما اگه راستگو باشن ، همیشه ماجراهاشون واقعیه(بعضی از کتاب های دروغگو هستن! البته سوء تفاهم نشه، گفتم "بعضی از کتاب ها" نه همه ی کتاب ها). توی این کتاب ها علاوه بر این که علمت بیشتر میشه، می تونی از تجربه های تلخ، شیرین،بد و خوب افراد مختلف استفاده کنی.
بعضی از کتاب ها علمی هستن. کتاب های علمی مثل کتاب های داستان ماجراهاشون زیاد نیست ولی بیشتر از ما کتاب داستانا به تو آگاهی هدیه می کنن. توی کتاب های علمی مدام یاد میگیری و یاد میگیری. هر کتاب علمی ممکنه فقط یه موضوع خاص رو یاد بده. مثل انسان و موجودات زنده ی دیگر،نجوم، ریاضی،ادبیات و نحوه نوشتن، ساخت و ساز، رایانه، تکنولوژی، پختن غذا و... گاهی هم ممکنه همه یا چند تا از این موضوع ها باهم توی یه کتاب علمی گنجونده بشن!
توی شهر کتاب های علمی معلمای دلسوز و مهربون همیشه تو رو همراهی می کنن. همیشه سعی کن قدر این معلما رو بدونی و از این کتاب ها بهترین بهره و استفاده رو ببری؛ در هر زمان و هر مکان. به قول معروف: ز گهواره تا گور دانش بجوی.
یه شعر گفتم، از کتاب های شعری هم بگم. توی کتاب های شعری هم ممکنه مثل کتاب های علمی و تاریخ چیز میز یاد بگیری و هم ممکنه مثل کتاب های داستان با شخصیت های مختلف همسفر بشی. در هر صورت چون این کتاب ها با آهنگ و دکلمه و لطیف حرف می زنن، حس خوبی رو به آدم انتقال می دن.
کتاب های مختلف زیاد دیگه ای هم وجود داره؛ فرصتش نیست که توضیح بدم. در هر صورت ما رو فراموش نکن. باور کن که ما جز خیر، خوبی و آگاهی به تو نمی دیمو مطمئن باش!
مطلبی دیگر از این انتشارات
دفاعیه ای از پرنده ای که اصلا هم زشت نیست!
مطلبی دیگر از این انتشارات
برگی از دفترچه خاطرات یک بچهببعی!
مطلبی دیگر از این انتشارات
قصه ی شمع و کبریت