Dast Andaz در از زبون خودش ۶ ماه پیش - خواندن ۱ دقیقه برگی از دفترچه خاطرات یک بچهببعی! امروز از تک تک گوسفندهای طویلهمان پرسیدم چرا اسم جایی که ما در آن زند...
Omid در از زبون خودش ۸ ماه پیش - خواندن ۱ دقیقه حکایت زندگی ما... ... با خودم می گفتم: «من کی هستم ؟ چرا اینجام؟» ...
Omid در از زبون خودش ۲ سال پیش - خواندن ۲ دقیقه قصه ی شمع و کبریت همه جا تاریک تاریک است . تیره ی تیره. مشکی مشکی. چه سکوت ترسناکی ست......
Omid در از زبون خودش ۳ سال پیش - خواندن ۳ دقیقه دفاعیه ای از پرنده ای که اصلا هم زشت نیست! ما کلاغ ها خیلی هم خوبیم...
Omid در از زبون خودش ۳ سال پیش - خواندن ۳ دقیقه ما رو دور ننداز! (نامه ای از یک کتاب) ما مثل فیلم ها مستقیم همه ی ماجرا رو به تو نشون نمی دیم! در عوض با این...
Omid در از زبون خودش ۳ سال پیش - خواندن ۲ دقیقه سیلی دردناک اگر گفتید من که هستم؟ بدنم مثل یک پلنگ زرد و خال خالی است، صورت و رویم...