تامین مالی درآمد محور (RBF)

در این نوشته حاضر سعی کرده ام نکات مهمی که مدل تامین مالی مبتنی بر درآمدی که شرکت لایتر کپیتال[1] توسعه داده است و توسط این شرکت بارها استفاده شده توضیح دهم.

در سالهای اخیر به دلیل محیط بهتر برای توسعه نرم افزار ،برای استارتاپها رسیدن به اولین مشتری‌ای که پول پرداخت می کند خیلی راحت تر شدهاست. هرچند رسیدن به عرضه عمومی سهام برای شرکت های فناور بدون استفاده از تامین مالی صندوق های سرمایه گذاری خطر پذیر نادر است اما همچنان شرکت هایی که بدون استفاده از تامین مالی خطرپذیر به درآمدهای میلیون دلاری میرسند رو به افزایش است. با وجود چنین درآمدهایی شرکت های بیشتری به تامین مالی مبتنی بردرآمد روی آورده اند، البته این روش جایگزین روشهای تامین مالی خطرپذیر نیست و بسیاری از موارد، روشی که ترکیبی از روش های [2]VC و [3]RBF باشد ، روشی کارامد برای شرکت ها است.

این نوع تامین مالی در قالب قرض به شرکت های فناور پرداخت می شود و غالبا به صورت یکجا در موعد عقد قرارداد پرداخت می شود و به صورت ماهانه از به صورت درصدی از درآمد ماهانه تیم(بین 1 تا 9 درصد) شروع به بازپرداخت می‌گردد که مجموع بازپرداخت برابر با عددی مابین 1.3 تا 2.5 برابر مبلغ قرض اولیه است که این عدد[4] از پیش تعیین و توافق شده است. موقع بالغ شدن استارتاپ که زمانی بین 3 تا 5 سال بعد از پرداخت قرض است هر مبلغ پرداخت نشده از مبلغ مقرر در تعهد شرکت قرار خواهد گرفت.

در این نوع روش تامین مالی از آنجایی که درآمد بالای استارتاپ به معنی بازپرداخت سریعتر cap و در نتیجه نرخ بازده داخلی بهتر برای سرمایه گذار است، منافع سرمایه گذار و استارتاپ همراستا هستند. همچنین به دلیل ماهیت قرض این نوع روش تامین مالی هیچ نوع سهامی به سرمایه گذار تعلق نمی‌گیرد و همچنین صندلی هیات مدیره نیز در اختیار کارآفرین باقی می‌ماند و از منظر حفظ مالکیت کسب و کار برای کارآفرین، این روش بسیار خوب به نظر می‌رسد. در سالهای اخیر استفاده از این روش تامین مالی رو به استفاده است و 70 درصد از بازار این نوع روش تامین مالی در اختیار لایتر کپیتال است:

تعداد قرارداد های RBF در امریکا
تعداد قرارداد های RBF در امریکا

مزایای تامین مالی درآمد محور را میتوان در موضوعات زیر خلاصه کرد:

1- این روش تامین مالی ارزان تر از روش vc است، معمولا vc ها دنبال 10-20 برابر کردن سرمایه خود در سرمایه‌گذاری هایشان هستند و محاسبات مالی بر این مبنا را انجام می‌دهد، در حالی که بانک ها به دنبال بازگشت سرمایه 8 تا 10 درصد سالیانه هستند و مدل RBF در واقع بر فضای خالی این دو نوع سرمایه گذاری تمرکز کرده است.

2- در این روش مالکیت کسب و کار برای کارآفرین حفظ می‌شود و هیچ نوع نقل و انتقال سهامی در کار نیست و پس از بازپرداخت کامل وام ، کارآفرین تعهد دیگری نخواهد داشت.

3- در این نوع مدل تامین مالی، سرمایه گذار صندلی هیات مدیره نخواهد داشت و از این رو کنترل کارآفرین بر روی کسب و کار خود حفظ خواهد شد.

4- از آنجایی که با رشد سریعتر استارتاپ بازپرداخت وام سریعتر اتفاق خواهد افتاد، انگیزه های سرمایه گذار و کارآفرین در راستای رشد حداکثری استارتاپ همگرا خواهد بود.

5- بسیاری از موسسات مالی در ازای وام به کارآفرینان، خود آنها را به صورت شخصی در ازای این وام متعهد می کنند در حالی که سرمایه گذاران RBF روی موفقیت استارتاپ شرط بندی می‌کنند و در قبال وام ، خود کسب و کار متعهد خواهد بود.

6- به دلیل ماهیت این نوع روش تامین مالی ، معمولا دسترسی به سرمایه بسیار آسانتر و سریعتر خواهد بود و طی چند هفته به نتیجه خواهد رسید و در مقایسه با مذاکرات چند ماهه برای تامین مالی از VC گزینه مناسب‌تری است.

7- در صورتی که استارتاپها در مراحل اولیه رشد از این روش تامین مالی بهره ببرند ، انتخابهای خود را برای آینده محدود نخواهند کرد و درصورتی که بخواهند، می‌توانند از VC جذب سرمایه کنند یا شرکتشان را بفروشند و یا بدون تامین مالی به کار خود ادامه دهند.

چه شرکت هایی بهتر است از تامین مالی درآمد محور استفاده کنند؟

· همانطور که از نام این روش پیداست، شرکت‌ها در درجه اول باید درآمد داشته باشند! لایتر‌کپیتال داشتن درآمد ماهانه تکرار شونده 15 هزار دلار را برای مذاکره با استارتاپ الزامی می‌داند. داشتن درآمد به معنای سود ده بودن استارتاپ نیست، این روش حتی برای تیم هایی که Burn rate آنها بالاتر از صفر است و به نقطه سر به سر نرسیده‌اند، کارامد است.

· چک های سرمایه گذاران RBF مبالغ بالایی نخواهد داشت، یک عدد سرانگشتی برای این اعداد 3-4 برابر درآمد ماهانه تکرار شونده استارتاپ است. برای مثلا شرکتی که 100 هزار دلار درآمد ماهانه تکرار شونده دارد میتواند حداکثر 400 هزار دلار را از این روش تامین کند.

· بر خلاف روشهای تامین مالی مبتنی بر سهام، بازپرداخت ماهانه قسمتی از درآمد در این روش اجباری است و ممکن است این بازپرداخت ها، شرکت را در مضیقه مالی قرار دهند. از این رو در تامین مالی ازاین روش توجه به این نکته ضورری است که در جریان مالی استارتاپ به میزانی تامین مالی انجام گیرد که شرکت توان بازپرداخت ماهانه را بدون مشکل دارا باشد.

· مجموع بدهی‌های شرکت نباید بیشتر از 33 درصد درآمد سالانه باشد، این نسبت قانون 33 درصد نام دارد.

[1] Lighter Capital


[2] Venture Capital


[3] Revenue Base Financing


[4] Cap