من مینویسم نیز برای شما کتاب، مقاله، تولیدمحتوا و...کتابم "سادگی و سکوت در هنر ژاپن" من طراحی لباس و پارچه و باتیک میکنم من آموزش میدهم من یادگرفتن و سفر و خرید را دوست میدارم
آموزههایی از کتاب "قدرت موفقیت شخصی" /برایان تریسی
قضاوت نکنید تا قضاوت نشوید؛ قضاوت نکنید، فقط با حقایق کار داشته باشید.
سرزنش را قطع کنید؛ احساس منفی با سرزنش میآید؛ با تغییر واکنش و باور، احساس منفی را عوض کنید؛ با جمله "من مسئولم" سرنوشت را عوض کنید.
انتقاد مخرب، بدن و احساسات شخص را مثل بمب نابود میکند. هر چقدر از بچهها انتقاد کنیم و به او سرکوب بزنیم، بچهها توانایی تشخیص ندارند و آن انتقاد روی ضمیر ناخودآگاهشان مینشیند و بچهها همانند آن رفتار میکنند.
کمبود محبت، دومین ترمز که باید رها کنیم. محبت، رابطه مستقیم با شخصیت بچه دارد.
والدین باید ابتدا خودشان را دوست داشته باشند؛ سپس، والدین باید بچه را نیز، دوست داشته باشند و خیلی خیلی با بچه باشید. اول خودتان عزتنفس داشته باشید تا آن را به کودکانتان بتوانید منتقل کنید.
احساس گناه، بزرگترین حس سرکوبکننده شخصیت است و همیشه حس از دست دادن را ایجاد میکند. این حس، ریشه در 3 تا 5 سالگی بچه دارد و والدین چون خودشان حس گناه دارند به بچهها هم حس گناه میدهند؛ و از این راه بچهها را کنترل میکنند: چرا به من زنگ نمیزنی؟ مامانتو دوست نداری؟
بخشش؛ باعث برطرف شدن حس گناه و رهایی میشود. انسان برتر حس خشم و عصبانیت ندارد. حس حقارت و نالایق بودن و انتقاد از خود (خودانتقادی) و تحریک شدن با حس گناه ریشه تمام قربانیشدنها است.
همه شکست دارند. نباید اون رو با خودتان مرور کنید. و رهایش کنید و به باقی زندگیتان بچسبید و رنج را باید تمام کرد و نگرانی، سرچشمهاش ترس است.
چون شما تلاش کردید و شکست خوردید، معنی آن این نیست که شکستخورده هستید.
تلاش کردن بهتر از تلاش نکردن است.
قدرت عشق +قدرت پیشنهاد، دو قدرتی است که حالت بدن را تغییر میدهد و از عادات بد به عادات خوب و خواستههایمان هدایتمان میکند.
عادات خوب سخت به وجود میآید و عادات بد راحت به دست میآید و عادات خوب طولانیمدت در ما نهادینه میشود.
تصویر ذهنی ایدهآل از خودتان ایجاد کنید تا رفتارها و حرکات و ذهنتان را بازسازی کند. تجسم، باعث ایده گرفتن است؛ واضح، شفاف و روشن بودن تصویر ذهنی سریعتر ما را به واقعیت میرساند.
و تأکید مثبت؛ با من باید شروع شود: "من پولدار هستم"
قانون انباشتگی، میگوید که هر کاری که میکنید انباشتگی مثبت و منفی ایجاد میکند و هیچ کاری هدر نمیرود.
روزی یک ساعت کتاب بخوانید. با این روزی یک ساعت مطالعه در روز شما متخصص میشوید. توی ماشینتان کتاب صوتی گوش کنید. ماشینتان را تبدیل به دانشگاه روی چهارچرخ کنید.
با آدمهای مثبت رفتوآمد کنید. زندگی وقتی بهتر میشود که خودتان را بهتر کنید. از الگوی و مرجع خوب پیروی کنید و آن را پیدا کنید.
در روز 2 بار فقط ضمیر ناخودآگاهتان قادر به جذب و آماده جذب آگاهی میشود:
1- قبل از خواب 2- بعد از بیدارشدن
در این حالت اهدافتان را تجسم کنید.
پس، هر بار که بیدار شدید بگویید: "حس بینظیری دارم، حس بینظیری دارم، حس بینظیری دارم".
"اولین ساعت روز سکان اون روزه." هنری فورد
وقتی بیدار میشوید، ساعت طلایی= 30 الی 60 اولیه روز، مغزتان کاملا آمادگی یادگیری چیزهای جدید دارد.
قبل از خواب، در ذهنتان اهدافتان را مرور کنید تا در خواب تصویرسازیاش قویتر شود.
بخش مهم برنامهریزی ذهنی این است که برچسبهای گذشته را بکنید.
اگر موردهای منفی گذشته یادتان آمد، درجا نقدش کنید. بگویید: «درسته، این برای گذشته بود؛ اون موقع من آدم متفاوتی بودم. اون مال گذشته بود و الآن من آدم جدیدی هستم و این آدم جدیده و روش امروز اینه».
به عبارتی دیگر هر دفعه اشتباه کردید، بگویید: "دفعه بعد درست انجام میدم و این باعث نقدشدن اشتباه میشه و آینده در مسیر درست قرار میگیرد".
ایدههای خودتان را به دیگران یاد بدهید؛ تا همان شوید. و هر بار که به دیگران میگویید، ويژگی خودتان هم میشود. و آموزش دیگران باعث حکشدن در ذهن ما میشود.
هر چه که به مدت طولانی در ذهنتان نگه دارید، میتواند به موفقیت برسد. برای رسیدن به اهداف باید خودتان را از درون متقاعد کنید تا به هدف برسید و باید به آسایش فکری که پیشنیاز موفقیت است، برسید و آن را به دست آورید.
این تکنیکها را با نوشتن ترکیب کنید و اولین تکنیک برای آرامشرسیدن، نوشتن است.
تکنیک نوشتن از سه جهت: شنیدنی، بینایی، لمسکردنی اهداف را در ذهنمان تجسم و واقعی میکند.
فرق بین بازنده و برنده این است که بازنده به باختهای قبلی فکر میکند.
توانایی یادگیری را میتوان بالاتر برد. هرچه از ذهنتان بیشتر کار بکشید، باهوشتر میشوید. و بیشتر یاد بگیرید، بیشتر عمر میکنید؛ که این رابطه مستقیم بین کوچکشدن مغز و آلزایمر دارد.
عزتنفس بالا، اعتمادبهنفس بالا، کلید اصلی تمام خوشبختیهای ما است.
زمان میبرد تا احساس منفی را از ذهن پاک کنیم.
تعیین هدف احتمال موفقیت ما را تا 10 برابر افزایش میدهد.
4 دلیل اصلی برای عدم تعیین هدف:
- عدم درک اهمیت تعیین هدف: هدف، آرزو و رویا نیست.
- نمیدانند چجوری اجراش کنند.
- ترس از انتقاد و نقدشدن: اهدافتان را مخفی نگه دارید؛ و به کسی نگویید.
- ترس از شکست: هدفی را مشخص کردید و هی میگویید: اگر به هدفم نرسم چی؟ اگر شکست بخورم چی؟ تنها راه برای ترس از شکست این است که بگویید "من میتوانم، من میتوانم، من میتونم، من میتونم، من میتونم" درسهایی که از شکست میگیرید را بنویسید؛ تا ناخودآگاه، شما را تبدیل به کسی کند که میخواهید.
- ترس از تغییر: ما نگران ترسهای کنترلنشده که از بیرون میرسد، هستیم.
قدرت موفقیت شخصی: 1- توجه 2- علاقه 3- کارسخت
برای موفقیت سه چیز باید وجود داشته باشد:
- کاری انجام دهید که واقعا به آن اشتیاق داشته باشید و آن را دوست داشته باشید.
- کاری باشد که شما توانایی بهترین در آن داشته باشید؛ یعنی جز 10 درصد بالای جامعه باشید.
- کاری باشد که درآمد خوبی داشته باشد و سودآور باشد.
اهداف یک ساله بنویسید؛ و براش ضربالاجل بنویسید. ده تا کافی است، بیشترش نکنید. و آن را جایی نگه دارید تا نبینید. چه هدفی بیشترین تأثیر را در زندگی شما دارد، آن هدف، هدف قطعی زندگی شما است. و بعد 3 تا مانع رسیدن به این هدف را بنویسید. و بعد مهارتی که برای رسیدن به این هدف نیاز است را بنویسید. سوال بعدی این است، که به کمک و همکاری چه کسانی نیاز دارید؟ سوال بعدی، چه کار همین الآن میتوانید انجام دهید که به اهدافتان برسید؟ اهدافتان چه امتیازی به دیگران، میرساند؟
ما از تجربههای شکست ده برابر بیشتر از تجربه پیروزی به دست میآوریم.
تنهایی، فعالکردن اَبَر ذهن ناخودآگاه است.
مهمترین عامل موفقیت شخصی این روزگار قابلیت انعطاف پذیری است. آماده پذیرش چیزهای جدید و امتحان کردن باشید.
در مقابل وسوسه کارهای کوچک که اول انجام دهید، مقاومت کنید. کارهای کوچک مثل خرگوش میماند.
فرمول 1+40: در تمام روز کار کنید؛ انگار تفنگ روی سرتان گذاشتند و باید کار مداوم کنید.
انرژی ذهنی و روانی، بالاترین نوع انرژی است و افراد خشمگین آن را ندارند!؟
در هر شرایطی زندگیتان یک نکته مثبت را به خودتان یادآوری کنید؛ تا انرژی ذهنیتان بالا رود.
بزرگترین هدف زندگیتان باید غلبه بر احساس منفی باشد.
بهترین راه کمرنگشدن انرژی منفی گفتن جمله "من مسئولم" است.
6 عامل تنش و فشار:
1. فقدان هدف و مفهوم در زندگی: دانستن اهمیت زندگیمان
2. کارهای ناتمام: در ضمیر انسان میل شدید به تمام کردن وجود دارد.
چون احساس بازندهبودن برای کارهای ناتمام به ما میدهد.
3. ترس از شکست: با مرگ ترس آن کار را انجام بدهید و به سمت خطر حرکت کنید؛ تا آرام شوید و خطر کمتر شود. با عبارت "من میتونم انجام بدم" ترس از بین میرود.
4. ترس طردشدن: ترس از دستدادن را، بیشتر، والدین در کودکان ایجاد میکنند.
5. انکار واقعیت: هسته بیماریهای روانی. انکار میکنیم، چون میترسیم، چیزی درباره خودمان بپذیریم. میترسیم که بپذیریم که نشان دهد ما ضعیف هستیم؟! اتفاقی که در گذشته افتاده را انکار نکنید. متضاد انکار، قبولکردن است و انکار هزینه دارد و زود باید هزینه آن را پرداخت.
6. عصبانیت: عصبانیت در مقابل احساس حمله دیگران به وجود میآید. با مسئولیتپذیری کارهای خودتان را در برابر عصبانیت بیمه میکنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی کتاب مخمصه ی حیوانات
مطلبی دیگر از این انتشارات
برنامه ریزی، مسئله ای حیاتی در زندگی!
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی کتاب بیرون ذهن من