کتابایی که من خوندم (4) جزء از کل

در اولین نگاه، یه کتاب 600 و خرده ای صفحه ای رو می بینین که چه گالینگورشو داشته باشین چه نداشته باشین بازم حتی اینکه دست تون بگیرین و بخوندیش سخته از بس سنگینه! ولی اگه شروع کنین به خوندن و پیش برین می بینین سنگینی، جملات، کلمات، ماجراها، پرسش هایی که مطرح میشه و خلاصه کل داستان، خیلی خیلی بیشتر از سنگینی کتابه!

جزء از کل کتابی نیست که با یه بار خوندن درکش کنید .. کتابی نیست که برای اینکه شروع کنین به خوندن نیازی به این داشته باشید که یه خلاصه ازش بدونین .. نمیشه.. واقعا نمیشه از این کتاب خلاصه داد! باید شروعش کنین و با جریانش همراه شین تا بفهمین چی به چیه...

کتاب جلد جالب داره .. در ظاهر چشم هست ولی اگه به درونش و مردمک چشم دقت کنین جمجمه یه آدم رو می بینین!
کتاب جلد جالب داره .. در ظاهر چشم هست ولی اگه به درونش و مردمک چشم دقت کنین جمجمه یه آدم رو می بینین!


برای تموم کردن این 600 و خرده ای صفحه، نیازی به انگیزه ندارید که مثلا خودتونو مجبور کنین روزی چند صفحه شو بخونین یا ... . خوندن پشت جلد کتاب کافیه تا بخریدش و شروع کنید به خوندن! واقعا خیلی کتاب جذابیه!

تعریف جزء کل رو خیلی از یکی دوستای کتابخونم شنیدم! از اول سال تحصیلی بهم بخونمش! ولی خب شاید حجم زیاد کتاب بود که باعث شد موکولش کنم به تابستون! اول می خواستم بعد امتحانای نوبت اول بخرمش... قیمتش تو کتابفروشی که رفتم هم انصافا خوب بود! ولی تازه جاناتان مرغ دریایی رو تموم کرده بودم و حوصله یه کتاب دیگه که مجبور باشی برای خوندن و درک کردنش کلی فکر کنی نداشتم! موقع عید هم تصمیم گرفتم به جای یه کتاب بزرگ، کلی کتاب غیرِ بزرگ (مثلا 200 یا 300 صفحه ای) بخونم .. که خوندم (9 تا کتاب تو عید خوندم) ... و بعد عید هم که وقتِ سر خاروندن نبود (هرچند چند تا کتاب از کتابای اگاتا کریستی به علاوه هاکلبری فین رو خوندم) ...

تو همین حوالی بود که یه روز، توی کتابخونه خونه مون، یه کتاب با عنوان " موج سوم" دیدم.. عنوانش به نظر آشنا بود، فکر می کردم قبلا توی یکی از کتابای فارسی یه داستان ازش دیدم که منبعش همین باشه ... می خواستم برش دارم ببینم چیه که جلد کتاب کناری میخکوبم کرد! چقدر آشنا بود!؟ برش داشتم و دیدم بعله! کتاب جز از کل هست! فکر نمی کردم داشته باشیمش! خیلی ذوق کردم!

شاید فکر کنین همون موقع برداشتم و شروعش کردم ولی نه! با توجه به اینکه نزدیک امتحانا بود گذاشتمش برای تابستون!

و بالاخره، بعد از گذشت دو هفته از تعطیلات شروعش کردم... و دیروز تموم شد! (فکر نکنین خوندش یه ماه طول میکشه! از یه جایی به بعد به خاطر مشغله ها فقط جمعه می تونستم کتاب بخونم)

نظر اول شدیدا حقه! شما هیچ چاره ای جز پا گذاشتن به دنیای یخ زده اش ندارید!
نظر اول شدیدا حقه! شما هیچ چاره ای جز پا گذاشتن به دنیای یخ زده اش ندارید!


بعد از تموم شدنش حس عجیبی داشتم! کلی سوال تو ذهنم پرسه میزد، کلی ابهام و حس یه زندانی که آزاد شده! این آخری به خاطر طولانی شدن فرایند خوندن کتاب بود! یه جورایی دلم می خواست یه جلد دوم هم داشته باشه ... کتاب خیلی کتاب خوبیه ها! و جذاب.. ولی درکش سخته و در کل سنگینه .. صد در صد ارزش خوندن داره.. صد در صد باید بیشتر از یه بار بخوندیش ( البته نه بلافاصله .. من خودم تصمیم گرفتم چند سال بعد دوباره بخونم) ... و صد در صد قلمِ استیو تولتز ستودنیه! نبوغش هم قابل تحسینه که به عنوان اولین اثرش همچین کتابی نوشته!