کتاب از رویاهایت به من بگو سیدنی شلدون


من این کتاب رو به صورت الکترونیکی از فیدیبو تهیه کردم و خوندم و اولین کتابی هست که توی سال 1402 خوندم . کتاب یک رمان جنایی هست ، شخصیت اصلی یه دختر جوون به نام اشلی پترسون هست که توی یک شرکت کامپیوتری کار میکنه و پدرش یک جراح قلب ماهر و مشهور هست .

ابتدای کتاب با معرفی سه تا دختر شروع میشه که یکی از اون ها اشلی هست و شما انتظار دارید داستان که پیش میره به یه طریقی این سه تا دختر به هم برسن و زندگی شون به هم ربط پیدا کنه اما هیچ وقت نمیتونید حدس بزنید که هر سه این دخترها یک نفر هستن و وقتی در ادامه متوجه این موضوع میشید هم خیلی تو ذوق تون میخوره و هم جا میخورید چون انتظار همچین چیزی رو نداشتید و از این لحاظ میتونم بگم که نقطعه ی عطفی هست برای داستان .

تمام مردهایی که به نوعی با این سه دختر در ارتباط هستن به طرز فجیعی کشته میشن و شما انتظار دارید که با یه قاتل سریالی طرف باشید و به واسطه ی این قتل ها ، دخترها با هم آشنا میشن اما بعد متوجه میشید که تمام قتل ها کار اشلی بوده و اون یک بیمار روانی چند شخصیتی هست و اون دو دختر دیگه به نام های تونی پرسکات و آله ته پیرز در اصل شخصیت های دیگه ی اشلی هستن .

آله ته یه دختر ایتالیایی خجالتی هست و نقاشی میکنه . تونی یک دختر سرزنده و شاداب انگلیسی هست که صدای زیبایی داره .

من تا همین جا هم فکر کنم که داستان کتاب رو لو دادم و به همین خاطر دیگه بیشتر توضیح نمیدم تا اگر کسی خواست داستان رو بخونه از مزه نیفته . ماجرای کتاب به نظرم خیلی معمولی هست و چیز خاصی برای گفتن نداره ، تنها نقطه قوت داستان این هست که شما اصلا متوجه نمیشید که این سه دختری که در ابتدای داستان معرفی شدند در اصل یک نفر هستن و به هیچ عنوان نمیتونید حدس بزنید که قتل ها کار اشلی هست و منتظر یه قاتل زنجیره ای حرفه ای هستید .

من این کتاب رو شب ها وقت خواب با موبایل ام خوندم .

اگر دنبال خوندن کتاب های قوی و خوب هستید خیلی این کتاب رو بهتون توصیه نمیکنم .