سلام سعیده جلالیان هستم. قبلا کارم فقط ترجمه بود. اما از سال 97 به دنیای تولید محتوا و فضای وب پا گذاشتم و همچنان در حال کشف آن هستم. خوشحالم که در این سفر جذاب من را همراهی می کنید :)
خلق پرسونا در 7 قدم ساده
در پست قبلی در مورد چیستی پرسونا و اهمیت او بر روی موفقیت کسب و کارمان گفتم، اما حقیقتاً بعد از دوره بازاریابی محتوایی آقای علیرضا ابراهیمیان بود که بیشتر از قبل با اهمیت پرسونا آشنا شدم. این موجود فرضی انقدر مهم است که بخش زیادی از سند استراتژی محتوایی ما را در بر می گیرد، اصلاً تا مخاطبتان را نشناسید نمی توانید سند محتوایی تدوین کرده و به تولید محتوا برای مخاطب خود بپردازید یا محصول جدیدی را در کسب و کار خود طراحی و تولید کنید.
حالا که بیشتر از قبل با حیاتی بودن شناخت پرسونا آشنا شدم، تصمیم دارم تا روش خلق پرسونا را به شما آموزش دهم.
اجازه دهید ابتدا تعریف کوتاهی از پرسونا داشته باشم تا آن دسته از دوستان که هنوز مطلب پرسونا چیست را مطالعه نکرده اند، بدانند که قرار است از چه کسی صحبت کنیم:
پرسونا یک یا چند شخصیت تخیلی هستند که می توانند اکثریت خواسته های معمول کاربران بالقوه یک محصول را به کاربر نشان دهند و از طریق تحقیقات کمی و کیفی زیادی ایجاد شده اند. پرسونا در واقع به این سوال مهم جواب می دهد که "ما یک محصول را برای چه کسی طراحی کرده ایم؟"
اصلاً چرا پرسونا مهم است؟
رسیدگی به داده های تحقیقاتی متعدد برای طراحی محصول بسیار سخت است، به خصوص زمانی که ما نیاز به توجه به داده ها در کل فرآیند داریم. بنابراین Persona یک شخصیت نسبتا واقعی تر و ملموس تر خواهد بود، اگرچه این شخص واقعی نیست، اما معمولی ترین تصویر از بسیاری از پرسوناهای واقعی ما به شمار می آید.
پرسونا می تواند نیازهای کاربران را به ما یادآوری کند و به ما کمک کند تا یک مدل تجربه کاربری بهتر بسازیم تا در نهایت کاربران واقعی هنگام استفاده از محصول احساس راحتی بیشتری کنند. بنابراین پرسونا بسیار مهم است و می تواند توسعه کسب و کارمان را ساده کند.
خلق پرسونا با این 7 قدم ساده
خوب حالا که فهمیدیم تعریف پرسونا چیست و چه اهمیتی دارد، باید به سراغ طراحی آن برویم که در ادامه روش خلق پرسونا رو برای شما توضیح می دهم:
قدم اول: روش تحقیقات خود را مشخص کنید.
برای خلق پرسونا اولین کار این است که بدانیم مشتریان اصلی یا مخاطبین ما چه کسانی هستند؟ یعنی محصولی که ما تولید می کنیم به درد چه گروهی از مردم می خورد؟
بعد از آن وارد فاز اصلی این روند، یعنی پیدا کردن سلایق، مهارت ها، نیازها و خواسته های همان گروه از مردم می شویم، اما نباید به صورت فرضی پیش برویم، بلکه باید با یک سری اطلاعات واقعی کار خود را شروع کنیم. یکی از رایج ترین ابزارهای تحقیق برای شناخت پرسونا کمک گرفتن از پرسش نامه است که می تواند به سه حالت پرسش نامه آنلاین، پرسش نامه آفلاین و مصاحبه رو در رو باشد.
جمع آوری اطلاعات از مخاطبین با کمک پرسش نامه های آنلاین و آفلاین سرعت بالاتری دارد، اما اطلاعاتی که بدست می آوریم مختصر هستند. اما در مصاحبه رو در رو ما این شانس را داریم که دیتای بیشتری از پرسونا بدست بیاوریم، هرچند باید وقت بیشتری برای این کار در نظر بگیریم.
امروزه در دنیا از روشهای متفاوتی برای مصاحبه به منظور شناخت پرسونا استفاده می کنند، در یکی از این روش ها گروه 6 الی 12 نفری از گروه های مخاطب متفاوت را دور هم جمع می کنند و چند موضوع بحث در خصوص همان کسب و کار یا شرکت به آن ها داده می شود. بعد از آن به افراد اجازه می دهند تا به صورت آزاد در مورد موضوعات داده شده کسب و کار صحبت کنند.
در این مرحله صاحب کسب و کار یا فردی که قرار است پرسونای آن شرکت را آماده کند، به کل صحبت ها گوش می دهد و نکات و نظرات مخاطبین را بدون اینکه وارد بحث آن ها شود ثبت می کند. البته در حال حاضر شاید برای بعضی از کسب و کارها امکان برگزاری این سری جلسات دورهمی حضوری وجود نداشته باشد، اما می توانیم با کمک ویدئو کنفرانس این برنامه را اجرا کنیم و در آخر از همه بخواهیم تا فرم پرسش نامه را هم پر کنند.
با این ابزار و این روش می توانیم به اطلاعات ارزشمندی از دیدگاه ها، نظرات، علایق، ترس ها، نیازها و خواسته های پرسوناها در رنج سنی، جایگاه اجتماعی، تحصیلی، شغلی، باورها و عقیده های متفاوت برسیم.
قدم دوم: پرسونای خود را از بین افراد مصاحبه شونده پیدا کنید.
بعد از اینکه مصاحبه را به هر کدام از روش های گفته شده انجام دادید، باید اطلاعات بدست آمده را مورد بررسی قرار بدهید تا پرسونای خود را از بین آن ها پیدا کنید و بدانید چند نفر از آن ها پرسونای شما هستند. چون طبیعتاً تمام آن افراد جزو گروه های مخاطب شما نبوده اند و این مهم تنها بعد از آماده کردن سوال ها یا موضوعات در پرسش نامه و بررسی پاسخ های داده شده امکان پذیر است.
قدم سوم: فرضه سازی کنید.
کار مهمی که باید در این مرحله انجام دهید این است که با کمک نتیجه گیری های صورت گرفته بر اساس تحقیقات انجام شده تفاوت بین گروه های مخاطب بلقوه را پیدا کنید. چون احتمالا با چند گروه مخاطب که در واقع مدل پرسونای شما می شوند سر و کار خواهید داشت.
پس از مشخص کردن تفاوت ها، لازم است در مورد اینکه چرا این نابرابری ها بین آن گروه از مخاطبین بالقوه وجود دارد، فرضیه سازی کنید. بعد از این قدم است که می توانید تصویری انتزاعی یا فرضی از نوع خاصی از مخاطب خود طراحی کنید.
قدم چهارم: در مورد نیازها، خواسته ها، علایق و سلایق پرسونا تحقیق کنید.
منظور از تحقیق کردن این است که بدانید پرسونایی که به صورت فرضی آن را طراحی کردید، چه چیزهایی دوست دارد و از چه چیزهایی خوشش نمی آید؟ خواسته های درونی او چه هستند؟ در چه شرایطی ممکن است پرسونا از محصول کسب و کار ما استفاده کند؟
این ها مهمترین سوالاتی هستند که باید بعد از طراحی پرسونا به آن ها جواب بدهید و برای رسیدن به جواب این سوالات باید تا جایی که ممکن است به پرسونا نزدیک شوید. مثلاً اگر کسب و کار اینترنتی دارید، از طریق چت آنلاین و یا کامنت های مخاطبین خود می توانید به جواب این سوالات برسید.
قدم پنجم: الگوهای مصرف کنندگان را طراحی کنید.
با طبقهبندی اطلاعات بهدستآمده از قسمتهای قبلی، حالا میتوانید بررسی کنید که آیا آداب رفتاری صحیح پرسونا را پیدا کرده اید یا خیر؟ و با توجه به پایگاه داده ها آیا هنوز نوع دیگری از پرسونا برای کسب و کار شما وجود دارد که الگوی رفتاری و خواسته های متفاوتی داشته باشد؟
قدم ششم: تصویرسازی پرسونا را شفاف تر کنید.
همانطور که در ابتدا گفتم، Persona یک مدل ملموس از تصویر معمولی مشتریان بالقوه است. ما باید توضیحات بیشتری را برای شفاف سازی تصویر پرسونا اضافه کنیم. توضیحات بر اساس دادههای بهدستآمده انجام میشود، در عین حال باید اطلاعات شخصی بیشتری مانند هویت، جنسیت، کار و آداب و رسوم روزمره را که میتواند بر استفاده از محصول تأثیر بگذارد، برای آن در نظر بگیریم. مثلاً باید بدانیم پرسونا در مورد چه چیزی فکر می کند؟ و کسب و کار ما چگونه می تواند این نیاز را برآورده کند؟
قدم هفتم: سناریوی خرید پرسونا از محصول خود را طراحی کنید.
در پایان ایجاد یک Persona، ما باید سناریوهایی را طراحی کنیم که در آنها پرسونا نیاز دارد تا از محصول ما استفاده کند. باید ببینیم این مخاطب فرضی ما چه روندی را در این سناریو طی می کند تا از محصول استفاده کند. هدف از این کار طراحی شرایطی مملوس تر و واقعی تر است تا در حالت طبیعی هم بتوانیم طبق همین سناریو به رفع نیازهای پرسونای خود بپردازیم.
ویژگی های یک پروسونای خوب
یک پرسونای خوب می تواند در تحقیقات UX (تجربه کاربری) از کسب و کار ما پشتیبانی کند، چون هدف اصلی از خلق پرسونا ایجاد یک محصول با تجربه کاربری عالی است. علاوه بر این، با وجود پرسونا، کسب و کار ما می تواند به تغییر نیازهای کاربر سریع تر واکنش نشان بدهد.
برای رسیدن به خلق چنین پرسونایی با این ویژگی های عالی، باید توصیه های زیر را رعایت کنید:
- بر روی داده ها و نتایج تحقیقات به اندازه کافی فکر و تحقیق کنید.
- وضعیت فعلی مصاحبه شوندگان را نشان بدهید، نه انتظاری که از آنها در آینده دارید.
- بیشتر واقع گرا باشید تا ایده آل گرا
- تا جایی که می توانید به مخاطب نزدیک شده و او را درک کنید.
نکته پایانی
پرسونا هم محدودیت های خاص خود را دارد، به عنوان مثال، به دلیل اینکه شخصیت او را بر اساس نیاز کاربران طراحی کرده ایم، نمی تواند شخصیت واقعی کاربران را به خوبی منعکس کند و زمانی که داده های Persona به اندازه کافی واقعی نباشند، می تواند جهت طراحی این موجود فرضی را منحرف کند. این نکته ای است که در هنگام خلق پرسونا باید به آن توجه زیادی داشته باشیم.
در آخر این نکته را هم یادآور می شوم که طراحی پرسونا تنها یک راه از ده ها راه حل برای تحقیقات UX در توسعه محصول است. با این حال خوشحال می شوم تجربیات خودتان در طراحی پرسونای کسب و کارتان را با خوانندگان این مطلب به اشتراک بگذارید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
پخش موزیک انلاین در پایتون
مطلبی دیگر از این انتشارات
بهترین زبان برنامه نویسی چیه؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
آیا کُدها از چپ به راست نوشته میشوند؟ (برداشتی اشتباه در برنامهنویسان مبتدی)