یک عدد برنامه نویس علاقه مند به یادگیری، خلق کردن و یاد دادن، همین
تراپی؟ نه ممنون اینستاگرام رو پاک میکنم !
الو، کلمه ها میاد ؟
سلام و از این داستانا، قراره تو این پست (یا هر چی بهش تو ویرگول میگن) یه داستانی بگم از یه معتاد که تا کمر تو سوشال مدیا بود. مثل این تریاکیا همش چایی میخورد، پیک نیکش گوشی بود و تریاکش اینترنت، در عرض یکسال بالای شصت هزار تا توییت داشت، خیلی از توییتریا رو تو اینستاگرام هم داشت و توییت هاشو اونجا استوری میکرد، خشابش همیشه خدا پر بود مثل مسلسل استوری و توییت شلیک میکرد ! (حقیتش این بند دوبرابر این بود پاکش کردم با یه مشت آمار حوصلتون سر نره)
صغری کبری چیده بسه همینطور که احتمالا تا الان حدس زدین این معتاد خودمم که این فضا و سبک استفاده مزخرف رو تا حد بسیار زیادی کنار گذاشتم و احتمالا فقط کسایی که تا دسته معتاد این فضا شدن میفهمن چه دوشواری داره مدت طولانی نبودن و داستان های بعدش که در ادامه به یه سریش میپردازم، راستی الان که اینو مینویسم سه چهار ماه شده که هیچ اکانت فعالی در اینستاگرام و در توییتر ندارم و هنوز زندم و دارم نفس میکشم نقش زندگی رو توی این قفس میکشم (شاعر شدم به به)
قبل از ادامه خودمو معرفی کنم اصلا، اسمم محمد تقی عه ولی صدام میکنن تقی، فکر کنم معارفه تا همینجا کافی باشه
سه تا نکته رو قبل از ادامه بگم که داستان نشه اول اینکه اکثر مواردی که میگم برای اکثر افراد هست و استثناعات یک در ملیونی هم هست مثل این داستان که میگن سیگار عمر رو کم میکنه بعد یارو با شلوار کردی میپره وسط میگه ولی بابابزرگ شوهر عمه پسر داییم سیگار میکشید صد سال هم عمر کرد این یه مثال نقض حساب میشه ولی قرار نیست اصل ماجرا رو ببره زیر سوال، پس لطفا تو کامنت ها از این مدل مثال های ننویسید و توجه داشته باشین مخاطبم بیشتر افرادی هستند که فضای مجازی وقتشون رو تا دسته میگیره و کارهای مهم تری هم برای انجام دارن، نکته دوم اینکه لحن مطلب همینطور که تا اینجا دیدین خودمونی هست و یه جاهایی جلوتر تند هم میشه، پس پیشاپیش از عزیزان بابت به کار بردن برخی مثال ها عذر خواهی میکنم نکته سوم هم اینکه این مطلب رو طبق دانش و تجربه کوتاه و دید شخصی خودم نوشتم پس ممکنه شما نظر متفاوتی داشته باشین که خب خوش به حالتون کمکی از دستم بر میاد؟
چی شد که اینجوری شد؟ سرگرمی یا کار !
از اینجا شروع کنیم که تقی چی شد رفت تو این فضا، تقی اولش برای آموزشی های گرافیک (صرفا فتوشاپ) وارد اینستاگرام شد (اون موقع هنوز فیلتر نشده بود) و طی یه سری داستان در طی یکی دو سال وارد مسیر برنامه نویسی شد و توییت های برنامه نویسی رو تو استوری های چند تا برنامه نویسی دید و خوشش اومد و رفت نصب کرد. (این مسیر هم یه داستان درهمی داره بعدا شاید راجبش یه چی نوشتم)
احتمالا خیلی از شما ها هم مثل تقی با یه هدفی وارد این فضا شدین ولی یهو وقتی که پشتتون عرق کرده و به صندلی چسبیده در حالی که چشاتون داره آفتاب مهتاب میره و تمام عضلاتتون دارن ناله میکنن به خودتون اومده باشین و متوجه شده باشین که چند ساعته دارین اسکرول میکنید و استوری و ریلز میبینید (میدونم استوری اسکرولی نیست) شاید هم دارین یه رشته توییت میخونید و دعوای بین یه عده رو داخل منشن ها دنبال میکنید ممکنه هم یه ویدئو سعی کن نخندی از دو تا یوتوبر با کاوری که نیششون تا پس کلشون بازه با چالش خوردن خیار شور کپک زده توجه شمارو جلب کرده باشه و الان دارین تماشاش میکنید یا کلی مثال جورواجور دیگه که وقت شمارو با یه سری سرگرمی پفکی که تا چند دقیقه بعدش اصلا یادتون نمیاد چی بوده یا اینکه قراره ساعتها مغز شمارو درگیر کنه میگیره.
این داستان به شدت آشنا دلایل خیلی ساده و زیادی داره که دوتاشو میگم
اول اینکه این پلتفرم ها برای سرگرمی ساخته شده (به ویژه اینستاگرام)، شما اگه همه مدرس های الگوریتم و فلان و بیسار اینستاگرام رو بگیرین بکنید تو یه گونی بعد سرشو گره بزنید و حسابی بچلونید میرسین به اینکه برای دیده شده باید محتوای کم عمیق، عموم پسند، سریع و صد البته سرگرم کننده تولید کنید وگرنه الگوریتم شمارو بالا نمیبره
دوم اینکه وقتی مغز شما عادت کرده اکثرا برای تفریح وارد این محیط بشه پس تا نرم افزار رو باز میکنید مغزتون میره تو فاز تفریح و اصلا نمیادش که بره یادبگیره (تنبل بازی در میاره)، پس خیلی زود به لطف شیوه طراحی این نرم افزار های حواسش مثل چی پرت میشه و بعد از چند دقیقه اصلا یادتون نمیاد چی شد اومدین اینجا، حالا گیریم شما به محتواتون رسیدین، مغزتون اصلا کششو نداره که بخاد یادبگیره چون عادت نداره به یادگیری تو این فضا و اگه هم چیزی وارد شه زود خارج میشه
اگه شما به خیلی از پیج های آموزش برنامه نویسی نگاه کنید اکثر پست های پر بازدید عناوینی مشابه "هفت ابزار رقصاندن کدها در ادیتور" یا "یک دستور کوتاه برای پروانه زدن کامپیوتر تر پایتون" شاید هم "ساخت یه اسلایدر جذاب که کداشو از Code pen کپی کردم" دارن، کسی که تو این زمنیه یه کم کار کرده خیلی خوب میدونه که این مدت پستها محتوای ارزشمندی نداره و یه سری اطلاعات عمومی احتمالا فان در قالبی جذاب هستن که اکثرا هم توسط افرادی که چند ساله میخان از شنبه شروع کنن لایک میشه یا توسط همکارانشون تو همون فضا کامنت قلب و آتیش میگیره که معمولا میخان فالوئر جذب کنن و پکیج درآمد دلاری در یک شب یا آموزش فریمورک جی کوئری با روش استاد شیفو رو بفروشن !
یه موردی که احتمالا الان به نظرتون بیاد که بگین خب پس اینا چیه، پیج های فروشگاهیه که خب اونا هم برای دیده شدن محتوای فست و فان تولید میکنن و شاید الان با خودتون بگین اگه کسی تو اینستاگرام نباشه که نون اینا آجر میشه، تکرار میکنم که مدنظرم افرادی هست که دارن وقتشون رو توی این فضا هدر میدن و کار مهم تری برای انجام دادن دارن، تا دلتون بخاد هم آدم بیکار تو اینستاگرام هست که با رفتن چهار نفر چیزی نشه (منطقی باش، اگه صد نفر هم اینو بخونن دو نفر تهش عمل میکنن زوری که نیست)
بند اضافه : قبل از ادامه جهت اینکه سوء برداشت نشه بگم که همه جا همه مدل آدمی هست، افراد حرفه ای و درست کار هم داخل این فضا زیادن که دارن فعالیت میکنن و حرفهای هم هستن دم همشون هم گرم، واقعا هم تو یه دقیقه و این فضا نمیشه خیلی محتوای عمقی گذاشت، اما کاش چهار تا محتوای تخصصی جاهای دیگه هم بزارن !
بیشتر از این نمیخام راجب خود محتوا داخل این فضا صحبت کنم چون نه تولید کنندش بودن و نه تخصصشو دارن نه قصد انتقاد دارم
با بر و بچ چه کنم :|
برگردیم سراغ تقی که بعد از مدتی داخل توییتر کلی دوست و رفیق پیدا کرده بود و با کلی آدم و اکیپ جدید آشنا میشد، ارتباطات داخل توییتر یه چی تو مایه های سریال ترکیه ای عه همه تو همن، خدا نکنه یه روی بخان یکی جاج کنن که کل تایم لاین میپاچه به هم، البته اینا بیشتر داخل فضا صمیمی و خاکستری توییتر هست تو فضا تخصصی و سیاسی کمتر از این چیزا میبینید ولی به هر حال بخشی از این فضا هست که اکثرا درگیرش میشن
احتمالا اگه مدت زیادیه داخل این فضا هستین با افراد زیادی آشنا شدین و خوب میدونید که آدما اینجا راحت تر از فضای واقعی میان و میرن، آشنایی های مجازی به شدت سست تر و سطحی تر از دوستیها و آشنایی های حضوری هستن، خود این موضوع خیلی بحث داره و میشه با کلی دیدگاه مختلف کلی راجبش نوشت، اینجا فقط میخام بگم که اگه موندین که مثلا اینجا با افراد زیادی آشنا شدین و باهاشون گرم میگیرن و شاید حتی حس میکنید که درکتون میکنن و آدمای مثل خودتون رو پیدا کردین کافیه پروفایلتون رو عوض کنید تا نصفشون گمتون کنن و یکماه برین تا اکثرشون فراموش کنن همچین کسی هم وجود داشته، رفتاری که احتمالا خودتون هم در قبال اونا دارین
و اما تقی هم از این قاعده خارج نبود و متوجه این داستان شده بود پس تو طول این مدت کسایی که بهش نزدیک تر بودن تلگرامشون رو داشت یه چنل تلگرام هم زده بود که یه کم قبل از رفتن زد و لینکشو توییت و استوری کرد، چند نفری که طولانی تر باهاشون در ارتباط بود شماره هاشون رو گرفته بود و چند نفری رو هم حضوری ملاقات کرده بود (یه نفر فقط)، در نهایت موقع رفتن یه خداحدافظی کرد و درجا رفت (این درجا رفتن خیلی مهمه اون آخرا بهش میرسیم)
بند اضافه : بعضی وقتا این آشنایی های مجازی بدم نیست و افرادی هستن که میتونن کمک کنن، مشابه چیزی که تو لینکدین شبکه سازی بهش میگن (کار ندارم الان توش کارای دیگه هم میکنن) اما توییتر فضای صمیمی و عمومی تری داره پس با حفظ حدود و حریم اصلا بد نیست با افراد جدید آشنا شیم، کلا هم از کسی توقع نداشته باشین نه مجازی نه حضوری خودتون عذاب میکشید (یه مدل دیگه دوستی دیگه هم هست که الان داری بهش فکر میکنی، تقی نه تجربه خاصی توش داره نه به کسی توصیش میکنه گردن گیرش هم خرابه هر چی شد پای خودت)
عههه، این راست چین چپ چین word دهن مارو سایید، ول کن دیگه جان مادرت
پس کجا بریزم بیرون :/
تقی اونجا میتونست خودشو بریزه بیرون، اونجا میشد خیلی راحت تر راجب هر چی بنویسی، کلی آه و ناله کنی و همیشه هم کلی آدم هستن که همراهیت کنن، اگه هم کسی اعتراض میکرد بقیه میپریدن بهش که اینجا فضای فلانه و اومده اینجا برا خودش اکانت خودشه به تو چه و از این مدل حرفا، من روانشناس نیستم قرار نیست نظر خاصی در این زمینه بدم ولی واضحه گند زدن به حال خودت و بقیه تو یه فضای عمومی که همه جور آدمی هست از خصوصیات معمول آدم افسردگی، درونگار، برونگرا یا هر چی بهش میگن نیست، اول از همه حال خودت بدتر میشه بعد حال بقیه رو خراب میکنی بعد بقیه حال بقیه رو خراب میکنن و همینجوری یه زنیجیره ناله میسازه، تهشم وقتی حالت بهتر میشه توییت و پست و استوری (و هر چی که هستو) پاک میکنی و یه عده افسرده نمای ناله کن جا میزاری، (البته که به همین راحتی نیست ولی اگه روش کار کنی میتونی با یه توییت گله و شکایت از سربازی اجباری و افسردگی و تغییر اخلاق و کلی داستان دیگه کلی ناله کن و تعداد زیادی همدرد و روشنفکر پیدا کنی چند نفر درست حسابی حمایت کنن شانس ایجاد دعوای بین التایملاینی رو داری)
یکی از چیزایی که راجب این فضا هست همین حس آزادی نسبیش هست که میتونی خودت رو راحت تر وا بدی، نظر خاصی در این زمینه ندارم حقیقتا ولی به نظرم بهتره که آدم خودشو کنترل کنه و جلوی هر کی وا نده، کلا اگه بزاری احساسات کنترلت کنن بدجور به چخ میری، یه مورد دیگه هم هست اینه که وقتی یه حس بدیو به بقیه میدی اون حس بهت برمیگرده یه جوری حتی اگه چیز بدی نباشه مثل شوآف و قمپز در کردن (حتی دیدم که فردی سر همین چیزا دچار حادثه شده و یا عزیزش رو از دست داده) به شخصه از گذاشتن عکس چیزی که خریدم یا کاری که میخواستم شروع کنم یا هدفی که چیده بودم و تو مجازی جارش زدم تجربه های خوبی ندارم و معمولا اون کار به سرانجامی نمیرسه پس تصمیم گرفتم که کلا از بعد شخصی چیزی نزارم از بعد کاری هم فقط نتیجه رو نمایش بدم و بس دیگه مقدمه چیدن و گفتن از مسیر و آه و ناله و این داستانا موقع انجام کار چیز بیخودیه (شرایط و روحیات هر فردی فرق میکنه اینو نمیشه نادیده گرفت)، به هر حال این بند یه مقدار شخصی تر بود ولی فکر کنم همتون اینو یه جورایی تجربه کرده باشین
مگه فکر هم میکنی ؟
تقی بعد از یه مدتی به یه بات تبدیل شده بود که بدون فکر کردن هر محتوایی میومد رو قبول و بازنشر میکرد شاید صرفا چون افرادی که دور و برش بودن اون رو قبول و بازنشر کرده بودن، خیلی هیجانی عمل میکرد و قبل از اینکه بخاد فکر کنه داستان چیه احساسی عمل میکرد، خیلی وقتا هم بعد یه مدت هم از گندی که زده بود با خبر میشد و سریع پاکش میکرد
یکی از چیزایی که فضای مجازی ازت میگیره قدرت تحیلیه، وقتی رگباری بهت پست و توییت شلیک میشه، میشه گفت موجی میشی و بدون فکر کردن هر چی که میا رود قبول و بازنشر میکنی، نمونه های زیادیش رو میتونید ببیند که به احتمال زیاد خودتون کم و بیش به شکل های گوناگون جزوی ازش بودین، اغلب اینجور محتوا ها هم یه جوری احساسات رو انگولک میکن و جمعیت زیادی بهش واکنش نشون میدن معمولا هم سیاسی هستن
یه درخواست زیر دارم، خدایی وقتی پستی چیزیو میبینید، فارغ از همه چی فقط یه دقیقه فکر کنید ببین اصلا تو کتتون میره یا نه و اون گارد لعنتی نسبت به وضعیت فعلی رو بگیرین پائین، بعضیا یه چرت و پرتایی رو لایک میکنن آدم خندش میگیره !
حالا چجوری رفت ؟
کلی چیز دیگه هست که میشه راجب ماجراهای مجازی نوشت ولی فکر کنم تا همینجا کافیه، تا اینجا به محتوای کم عمق، دوستی های مجازی، حواس پرتی، ناله کنا و یه سری موارد دیگه اشاره شد، قرار نیست جمع بندی کنم اونش با خودتون، یه مقایسه و دو دوتا چهار تا کنید ببنید واقعا دارین از این فضا استفاده سود آوری میکنید یا نه، در ادامه مطلب کاری که تقی برای ترک کرد رو قراه بگم که یه مقدار شخصی طور تره و ممکنه این نسخه به درد شما نخوره !
تقی قبلا هم سعی کرده بود از این فضا بره، یه بار کمتر از یه ماه فقط از توییتر رفت، یه بازه ای هر شب توییت میزد از فردا ترک میکنم و فرداش باز پلاس بود، هر وقت توییت خداحافظی میزد همه میدونستن زود قراره برگرده
یکی از دلایلی که تقی نمیتونست بره اون وابستگی که به این فضا داشت بود، وقتی خداحافظی میکرد، منتظر منشن های بقیه میموند و تو اون مدت انگیزه رفتنش از بین میرفت یا ناخودآگاه برمیگشت به اون فضا، دفعه آخری که موفق هم شد اول از همه یه چنل تلگرام زد یه متن آماده کرد و با لینک چنل توییت کرد منشن هارو هم بست، بعد توییت رو استوری کرد و درجا قبل از اینکه بخاد نوتیفیکشنی بیاد از تمام دستگاه های فعال خارج شد (همون logout خودمون) اپ هاشو هم پاک کرد و تمام، اولش سخت بود و همش دستش به گوشی میرفت ولی عادت کرد به جاش بشینه کتابی چیزی بخونه یا آموزشی ببینه، شبا هم میرفت بیرون قدم بزنه و هنوز کلی وقت اضافه داشت، بعد از 21 روز قرار بود برگرده ولی گفت بزار ادامه بدم تا 40 روز شه بشه و روز چهلم برگشت، ولی بدون هیچ اطلاعی اکانت هاشو اکانت با جاش پاک کرد و تمام، الان دیگه هیچ چی نداره که بخاد برگرده، صفر صفر مثل روز اول، اما چی شد که دیگه نخاست برگرده ؟
چی گیرش اومد اصلا وقتی رفت ؟
اون مدتی که رفت یه سری کتاب خوند که مهم ترینش "کار عمیق" بود، این کتاب نکات بسیار زیادی راجب کار عمیق و تاثیر گذار داره و به بارها اشاره شده که فضای مجازی و اون نوتیف های لعنتی باعث ایجاد حواس پرتی و کم شدن توانایی در انجام کار عمیق میشه، البته که یه سری استثنا هم هست که داخل خود کتاب توضیح داده توصیه میکنم حتما بخونید توی یه بند نمیشه خلاصشو نوشت از اون کتاباس
جدای از اون توی این مدت کلی وقت اضافه برای یادگیری داشت، میتونست بدون اینکه نگران منشن های توییت یا لایک های استوری باشه بشینه پشت سیستم و کارشو کنه، یکی از عادت هایی که پیدا کرده بود این بود که وقتی میخاست پشت سیستم (مثال الان) کار خاصی کنه گوشیو سایلنت میکرد و میزاشت یه جا که دستش بهش نرسه (یه بارم گوشیمو گم کردم) در ضمن اعصابش آروم تر بود و راحت تر میتونست تمرکز کنه !
خلاصه که تقی فعلا از این وضعیت راضیه و تصمیم گرفت راجبش داخل ویرگول بنویسه، کلی راه دیگه هم مونده و اینا هنوز اولشه
تو تموم کردن اصلا خوب نیستم و نمیدونم چی بنویسم که این تموم شه، از اینکه تا اینجای مطلب رو خوندین ازتون خیلی خیلی ممنونم، اگه جایی یه کم تند شد مجدد عذرخواهی میکنم باز هم میگم که این برای یه عده افراد ممکنه متفاوت باشه و من فقط چیزی که خودم دیدم رو نوشتم.
اگه خواستین داخل چنل تلگرامم هم میتونید عضو شین، چیز خاصی توش نمیزارم در هر صورت
لینک چنل : https://t.me/taqiam
تقیم، یا علی
آپدیت : الان 15 روز از انتشار مطلب گذشته (28 بهمن 1402) و خوشحالم به درد خیلی ها خورده، یه آماری هم دیدم حیفم اومد اینجا ننویسم
بیشترین نرم افزار حذف شده در سال 2023، اینستاگرام بوده !، سرچ کنید منابع زیادی میاد این لینک هم یکیشه !
مطلبی دیگر از این انتشارات
Cloud Design Patterns - Leader Election pattern
مطلبی دیگر از این انتشارات
توابع کار با رشته در PHP
مطلبی دیگر از این انتشارات
خداحافظی با هزینههای سنگین! رقیبی قدرتمند برای کوپایلوت