یه علاقه مند در حوزه فناوری اطلاعات و علم های روز ، در حال یادگیری ...
شروع دوباره با یک متن انگیزشی
شروع اولین پستم در ویرگوله که ممکنه چند سال دیگه بهش بخندم ولی الان میخوام در ساعات بیکاری که در آسایشگاه پادگانم هستم فقط بنویسم ، حتما فکر میکنی چطور در پادگان، اره همنطور که فکرشو میکنین...
جدا از همه چیز مقدمه زندگیم جالبه، مثله همه زندگی های دیگه که مشکل خاص خودشونو دارن و فکر میکنن مشکل اونا سخترین مشکل دنیاست منم مشکل ترین مشکل دنیا داشتم یعنی وقت گذارندن بیهوده در خدمت مقدس سربازی درست در زمانی که با دوستانم یک شرکت فناوری اطلاعات راه اندازی کردیم و یه سرمایه گذاری هم در بیت کوین ( دستگاه ماینر) کرده بودیم، هیچ چیز یک کارشناس ارشد فناوری اطلاعات که بیاد کارهای بیهوده کنه و دو سال زندگی صرف خدمت کنه اذیت نمیکنه ( البته این مورد همه اذیت میکنه) ، بعد کلی ماجرا که بابت انتقال خدمتم داشتم در آخر یه جایی افتادم که فکرشو نمیکردم ، بقول معروف : چی فکر میکردیم، چی شد .... همه چیز بهم خورد ، تمامی پلن های زندگی که چیدم جلوی چشمام خراب شد و این شد اولین کما زندگیم ( کما اصطلاح رایج بین سربازا در سربازی ), چهار ماه با بدبختی گذروندم تا اینکه از پله های پادگان افتادم تاندوم کتفم پاره شد و بدبختی پشت بدبختی....
تا اینکه یک روز در دوران استعلاجی جراحی کتفم تو خونه که اینستاگرام چک میکردم با این دکلمه زیبا مهران مدیری از هملت شکسپیر روبه رو شدم : « آیا شریف تر آن است که ضربات و لطمات این روزگار نامساعد را متحمل شویم یا آنکه سلاح نبرد به دست گرفته و با انبوه مشکلات به جنگ برخیزم؟ مردن ، خفتن ، خفتن و شاید خواب دیدن، آه!!! مانع همین جاست، آن زمان که این کالبد خاکی را بشکافیم ، درون آن رویا های مرگباری بینیم، ترس از همین رویاهاست که عمر مصیبت بار اینقدر طولانی میکند، زیرا اگر انسان یقین داشته باشد که با یک خنجر برهنه خود را آسوده کند، کیست که در مقابل ظلم ظالم، تفرعن جابر ، تکبر متکبر، دردهای عشق شکست خورده ، و رنج هایی که لایقان صبور از نالایقان می بینند تن به تحمل دهد؟؟؟؟!!!! تفکر و تعلق ما همه را ترسو می کند و عزم اراده هرگاه با افکار احتیاط آمیز توام گردد رنگ باخته و صلابت خود را از دست می دهد و به مثابه همین این خیالات بلند عمر مصیبت بار اینقدر طولانی میشود »
این دکلمه آغاز زندگی جدیدم بود که بهم فهموند من باید با شرایط مقابله کنم نه اینکه خودمو تسلیم شرایط کنم ، پس شروع به کشیدن پلن های جدیدم با توجه به شرایطم کردم و تا الان که دارم مینویسم نمیگم شرایط وفق مرادمه ولی سلاح نبرد به دست گرفتم و با انبوه مشکلاتم به جنگ رفتم ... در ادامه پست هایم شیوه های برنامه ریزی و کارهایی که قراره انجام بدم تو این یک سال باقی مانده میگم.
حالا حالا ادامه دارد ...
خوشحال میشم نظراتون بشنوم، و اینکه عذر خواهی میکنم بابت نوع نگارش متنی که انتخاب کردم، خواستم ساده روان باشه.
مطلبی دیگر از این انتشارات
کامپیوتر چجوری کار میکنه؟ - مقدمه ای از شروع برنامه نویسی
مطلبی دیگر از این انتشارات
جزیره کاتلین یا قهوه جاوا، مسئله این است!
مطلبی دیگر از این انتشارات
همه چیز درباره زبان برنامه نویسی گوگل Golang