تبلتی ۲: تراژدی یک دانشجوی کامپیوتر

فرض کنین من دانشجوی ترم یک هستم، این ترم مبانی دارم و در تلاشم که تمرینی که استاد داده رو انجام بدم و فرض کنید که قبلا هم خیلی با کامپیوتر سر و کله نزدم و در حد یه کاربر خیلی ساده بودم. یعنی دیگه ته ته‌اش یه اینترنتی میرفتم و یه فیلمی میدیدم و گاهی با ورد کار می‌کردم که خب حاضر و آماده کامپیوتری سر کوچه واسم نصب کرده بوده! وضعیت‌های پایین ممکنه رخ بده:

  • کامپیوترم ضعیف و کنده و سریع هنگ می‌کنه در نتیجه من کلافه میشم و تمرین استاد رو انجام نمیدم. حالا شاید خیلی درسخون باشم میرم از دوستم میگیرم تمرینو حفظ می‌کنم. اگرم نباشم که هیچی. در نهایت تا آخر ترم همین جوری میرم جلو و هی تمرین‌های انجام نداده‌ی من جمع میشه رو هم و احتمال خیلی زیاد آخرش هم درس رو میفتم.
خیلی حرفه آدم مبانی بیفته!
  • میرم کامپیوتر جدید میخرم ولی ویندوز نداره پس باز نمی‌تونم کاریش کنم. میرم میدم برام ویندوز میریزه میارم. استادمون گفته باید ویژوال استودیو بریزین. میذارم next next next می‌کنم می‌بینم یه چیزی میگه که سردر نمیارم. «پنیک» می‌کنم میبرم کامپیوتری اونم سر در نمیاره، آخرش دوباره ویندوز میریزه واسم شاید بشه شاید نشه. میذارم نصب شه باز هم نمیشه و من باز بی‌خیال میشم و همون مواردی که توی مورد قبلی گفتم ...
بله لپتاپ هم کامپیوتره!
همون طوری که کامپیوتر دسکتاپ هم کامپیوتره.‌
مسخره‌است که از یکی بپرسی «کامپیوتر داری؟» در جوابش بهت بگه «نه لپتاپ دارم!»
تازه ممکنه بهت بگه «لب تاب» یا «لب تاپ» یا «لپ تاب» که این از اون هم مسخره‌تره!
#بی‌سواد‌نباشیم!
Laptop Computer=کامپیوتری که روی ران پا قرار میگیره
Desktop Computer=کامپیوتری که روی میز قرار میگیره
و هر دوشون هم در صورتی که کامپیوتر عادی باشن ( و برای محاسبات خیلی پیچیده ساخته نشده باشن) PC هستن به معنی Personal Computer!
آخه بعضیا فکر می‌کنن لپتاپ لپتاپه ولی فقط به کامپیوتر دسکتاپ میگن PC.
یه تقسیم‌بندی دیگه هم البته داریم که صرفا در حد برندینگه. اونم اینه که به کامپیوترهای ویندوزی میگن پی سی، به کامپیوترهای اپل نمیگن پی سی.
  • کامپیوترم رو میبرم پیش یکی از همکلاسی‌هام که درسش هم خیلی خوبه برام ویژوال استودیوم رو درست می‌کنه و من کلی خوشحال میشم و میرم خونه حالا کلی طول میکشه نیت کنم ویژوال استودیو رو باز کنم. باز می‌کنم و نمیدونم چه جوری باید باهاش کار کنم در نتیجه با خودم میگم برای امروز بسه.
  • چند روز بعدش بالاخره نیت می‌کنم میرم از یکی از دوستام میپرسم باید چی کار کنم و اتفاقا خودش هم بلد نیست. با هم میریم از یکی از هم‌کلاسی خفنامون می‌پرسیم. میگه من اصلا با ویژوال استودیو کار نمی‌کنم! من رو کامپیوترم ویندوز ندارم. مایکروسافت آشغاله بیاین لینوکس بریزین. هیچی از حرفاش نمی‌فهمیم. بهش میگیم حالا نمیشه با همین بهمون یاد بدین؟ میگه بیاین Dev-C++ نصب کنین. فایل نصبش هم برامون همون لحظه دانلود می‌کنه بهمون میده. خوشبختانه خیلی زود نصب میشه و چیز خاصی هم ازمون نمیپرسه. خب... حالا باید چی کار کنیم؟
  • بازش می‌کنم میخوام کد بزنم ولی از بس تمرین‌ها رو انجام ندادم اصلا بلد نیستم. قیافه‌ی این برنامه‌هه رو هم دوست ندارم. ویژوال استودیو حداقل خوشگل بود! نهایتا یکی از تمرین‌هایی که استاد قبلا حل کرده رو عینا تایپ می‌کنم از تو جزوه‌ام. تو دکمه‌ها میبینم زده compile میزنم یه عالمه ارور میده. اسکرین‌شات میفرستم تو گروه‌های دانشگاه میگم «کسی میدونه اشکال این برنامه چیه؟ خود استاد نوشته نمیدونم چرا کار نمی‌کنه!». یه سری میان چرت و پرت میگن، یه سریا اعتنا نمی‌کنن. آخرش یکی میاد کد رو میخونه میگه «داداش/خانم شما سینتکس ارور داری به جای سمیکولون دونقطه گذاشتی!». منم میگم خود استاد این جوری نوشته! نمیخوام قبول کنم که هیچی بلد نیستم. طرف هم میگه امکان نداره، درستش کن ران میشه. حالا من موندم که اونی که گفت دقیقا یعنی چی؟ سمیکولون چی هست اصلا؟ کجا رو باید چی کار کنم؟؟ بعد میگه «خب نوشته تو کدوم خط‌ها برنامه‌ات ارور داره دیگه!». منم باز کلافه میشم و خیلی سرد از طرف تشکر می‌کنم و بی‌خیالش میشم.
  • استاد میگه جلسه‌ی بعدی هرکی مشکل داره تو برنامه‌نویسی بیاد با هم حلش کنیم. منم هم خوشحالم هم به شدت نگران. جلسه بعد با دوستم میریم پیش استاد و بهش میگیم استاد ما نتونستیم با ویژوال کار کنیم اومدیم رو این. استاد میگه «من تا حالا با این کار نکردم نمیدونم چیه همون ویژوال استودیو رو بیارین!». منو میگی میخوام گریه کنم. ویژوال استودیو رو میارم و استاد یه پروژه میسازه و مراحل رو بهمون توضیح میده و ما هم سرمون رو تکون میدیم و به خودمون قول میدیم رفتیم خونه تمرین کنیم. حالا فرض کنین که تو مرحله‌ی کامپایل مشکل میخوریم و ویژوال استودیو میگه فلان لایبرری رو تشخیص ندادم تو سیستمت. استاد میگه «این نسخه‌ی ۲۰۱۷ زیاد خوب نیست مشکل داره. نسخه‌ی ۲۰۱۳ بریزین. جلسه‌ی بعد یادآوری کنین براتون سی‌دی‌ش رو بیارم». ما هم کلی تشکر می‌کنیم و میریم تا جلسه‌ی بعد. سی دی استاد رو میگیریم و نصب می‌کنیم و همه چی درست میشه.
  • هفته‌ی دیگه میانترم داریم از توابع بازگشتی و من اصلا نمی‌دونم چی هست! میرم تو گروه میپرسم اگه میشه یکی بیاد بهم توضیح بده. بالاخره یه بنده خدایی پیدا میشه ولی هرچی توضیح میده چیزی نمیفهمم چون قبلیاش رو نفهمیدم. ازش خواهش می‌کنم یه جوری توضیح بده که بفهمم ولی وقتی میفهمه مفاهیم پایه‌ای‌تر رو نفهمیدم دلسرد میشه و میگه برو اول اونارو یاد بگیر. منم بی‌خیال میشم..
  • میرم سر جلسه میانترم. انتظار داشتم استاد سوال حفظی بده و من یه چیزی پر کنم ولی دیدم که برنامه‌نویسی خواسته! گفته «برنامه‌ای به زبان سی پلاس پلاس بنویسید که ۳ عدد صحیح از ورودی استاندارد از کاربر بگیرد و سری فیبوناچی را به صورت بازگشتی تا جمله‌ای به شماره‌ی میانگین سه عدد دریافتی محاسبه کرده و با فرمت مناسب در خروجی استاندارد نمایش دهد.» شاکی میشم. خوشبختانه چند نفر دیگه هم مثل منن و همه با هم غرغر می‌کنیم و استاد کلافه میشه و میگه همینه که هست. سعی می‌کنم یه چیزی بنویسم. می‌نویسم:
include iostrem;
using namespace sdt;
int main();
{
cin<<x,y,z


دیگه چیزی به ذهنم نمیرسه و همینو تحویل استاد میدم. استاد رو همه‌اش خط میکشه. خط به خطش! منم شاکی میشم! این جا دو حالت داریم معمولا: ۱) من پسرم و شروع می‌کنم با استاد جر و بحث کردن و آخرش استاد به من میگه «سر کلاس من بیای میندازمت!» منم یه کلفتی به استاد میگم و در و میکوبم و دیگه نمیام سر کلاسش. ۲) من دخترم و استاد بهم میگه «به نظر من شما شانس زیادی برای این کلاس ندارین» من هم به شدت بهم برمیخوره و با چشم خیس میرم از کلاسش بیرون. در هر حال شروع می‌کنم پیش زمین و زمان به استاده بد و بیراه گفتن و درس رو هم حذف می‌کنم.ترم بعدش تحقیق می‌کنم با یه استاد نمره‌بده برمیدارم و پاس میشم. ورودی‌های جدید که اومدن بهشون میگن با اون استاد عقده‌ایه بر ندارن! ولی مشکل تازه شروع شده:

  • ساختمان داده برمیداریم نمی‌تونم پروژه بزنم. کپی می‌کنم از یه جا ولی هرچقدر سعی می‌کنم بفهمم چی کار کرده متوجه نمیشم. میرم به یکی میگم بیا بهم توضیح بده چی کار کرده. اونم چند بار بهم توضیح میده و باز من متوجه نمیشم و میگم باشه حالا همینارو بهش میگم دستت درد نکنه. استاد هم میفهمه کپیه و نمره‌ام رو کم میده.اگرچه استاد خودش صراحتا میگه حتی با کپی بودن هم مشکل نداره به شرطی که بفهمیم چه جوری کار می‌کنه ولی من همونش هم بلد نبودم!
  • طراحی الگوریتم هم بهتر از این نمیگذره بهم.
  • نصف بچه‌ها رفتن سر کار یا پروژه آزاد میزنن ولی من هیچی بلد نیستم که برم جایی کار کنم. به این نتیجه رسیدم که برنامه‌نویسی مال من نیست. برم سراغ شبکه. بهتره یه کلاس خوب برم.
  • یه ترم فقط میرم دنبال یه کلاس خوب برای شبکه. با شونصد نفر مشورت می‌کنم.
  • واسه هوش مصنوعی استاد پروژه امتیازی میده و نمره‌ی خوبی هم براش میذاره ولی من نمیتونم انجام بدم و کلی دلم میسوزه.
  • طراحی کامپیوتر سیستم‌های دیجیتال واقعا اذیتم می‌کنه. اصلا نمیفهمم چرا باید اینو داشته باشیم!
  • هیچی از درس سیستم عامل نمیفهمم و فقط حفظش می‌کنم که پاس شه فقط...
  • واسه شبکه های کامپیوتری استاد بهمون تمرین امتیازی میده میگه این کد رو با پایتون ران کنین ولی من همون سی پلاس پلاسش هم بلد نیستم چه برسه بخوام برم پایتون کد بزنم!
  • واسه ریزپردازنده میگن استاد فلانی ازمون میخواد هم با AVR کار کنیم و با زبان C روش برنامه بنویسیم و روی بورد ببندیم بیاریم هم با اسمبلی 8086 بهمون هر جلسه تمرین میده. سعی می‌کنم باهاش برندارم بلکه یکی دیگه این درس رو ارائه بده. ترم بعدش با خوشحالی می‌بینم یه استاد دیگه هم ارائه داده ولی قبل این که برش دارم سال‌بالایی‌ها بر میدارن و به ما نمیرسه. دیگه به اجبار باهاش برمیدارم. حتی نمیفهمم استاد سر کلاس چی میگه! دیگه کم کم از اواسط ترم به این نتیجه میرسم که نرم سر کلاس خیلی بهتره. حضور غیاب که نمیکنه! حالا آخر ترم یه گلی به سرم می‌گیرم. در آخر هم این درس رو میفتم.
  • استاد آزمایشگاه سیستم عامل برگشته میگه باید توی لینوکس کد C بزنین و یه برنامه‌ی همروند بنویسین به عنوان پروژه! خب من چه خاکی به سرم بریزم؟ میگم: «استاد تورو خدااا!». استاد میگه هرکی ننویسه نمره‌اش رو از ۱۲ حساب کنه. همین جوریش تابستونا رو هم واحد می‌گرفتم زودتر از ۹ ترم فارغ‌التحصیل نمیشدم حالا این استادا هم دارن بازی در میارن.
  • خیلی اتفاقی یکی از دوستام میگه بیا این «همایش رایگان آموزش فوتوشاپ» رو بریم. میرم و خیلی علاقمند میشم و بعدش هم میرم کلاس و قید شبکه رو هم میزنم. چند تا کار واسه فامیل و دوست و آشنا انجام میدم. دستم که خوب راه افتاد میرم یه جا کارآموزی و یه مقدار کار با وردپرس یاد میگیرم و میشم کارشناس تولید محتوا. خب خیلی خوب شد و این جا هم استخدام شدم ولی درسامو چی کار کنم؟
  • میشم ترم ۱۰ و هنوز درسام مونده. سنوات مجاز تحصیلم تموم شده...

ادامه‌ی قصه رو میتونین با دانش خودتون کامل کنین و در کامنت قرار بدین


https://virgool.io/@ashkantaravati/tablet-engineers-pbonw8mwvgq7