داستان سرایی برند، ضروری‌ترین استراتژی برای بازاریابی

داستان سرایی در ذات تمام انسان‌ها وجود دارد. داستان‌ها از تاریخ و جهانی که در آن زندگی می‌کنیم، با ما سخن می‌گویند. نقاشی انسان‌های اولیه روی دیوار غارها، سنت‌های شفاهی و مکتوبی که از تمدن‌های بشری و ادیان جهانی برای ما به جا مانده است، همه و همه به‌نوعی داستان‌سرایی به حساب می‌آیند. شاعران و نویسندگان زیادی در سراسر جهان داستان‌هایی برای ما به ارث گذاشته‌اند تا بتوانیم با خواندن آن‌ها جهان هستی را درک کنیم و بدانیم ما در کجای این جهان پهناور هستیم. داستان‌ها را می‌توانید در جاهای مختلفی مانند فیلم، تلویزیون، تئاتر، استنداپ، کتاب، اخبار، سخنرانی‌ها، خوابی که شب قبل دیده‌اید، شایعاتی که می‌شنوید و... پیدا کنید. به عبارت دیگر، ما همواره در حال داستان‌سرایی هستیم. بنابراین اگر برندها می‌خواهند مانند یک انسان رفتار کنند و شخصیت داشته باشند، آیا نباید به داستان‌سرایی بیشتر اهمیت دهند؟ در این مقاله به بررسی ضرورت داستان سرایی برند برای استراتژی بازاریابی می‌پردازیم.

آیا برندها هم به داستان‌سرایی نیاز دارند؟

در گذشته برندها فقط نشان‌دهنده لوگو، تبلیغات و هویت بصری بودند. اما در حال حاضر، آن‌ها بیش از هرچیز به هدف، معنا، تجربه و در یک کلام داستان کسب‌ و کار اهمیت می‌دهند. به‌طوری که از نام برند و ویدیوهای شرکتی گرفته تا تمام بسترهای ارتباطی، برندها در حال روایت داستان خود هستند. برای مثال داستان سرایی برندها کاملا در طراحی تجربه مشتری (CX) و پست‌های شبکه‌های اجتماعی آن‌ها مشهود است.

برای درک این موضوع، داستان کوکاکولا را به خاطر بیاورید. این برند با شعارهای معروف خود از کالیفرنیا تا هند، از دهه ۱۹۷۰ تا ۲۰۱۰ داستان‌های مشترکی از گسترش شادی و ایجاد ارتباطات بیان کرده است.

کوکاکولا از داستان‌سرایی به عنوان یک استراتژی کلیدی بازاریابی بهره برد و داستان‌های زیادی را برای دیگران تعریف کرد. بنابراین اگر به تبلیغات آن‌ها نگاه کنید، متوجه می‌شوید که این برند بر محصولات و مزایای خود تمرکز نکرده؛ بلکه با داستان‌های خود، احساسات مخاطبان را نشانه گرفته است.

چرا داستان سرایی برند یک عنصر مهم در استراتژی بازاریابی است؟

هر برندی نه فقط به یک قصه‌گو، بلکه به یک قصه‌گوی بااستعداد نیاز دارد. همه می‌توانند داستان بگویند، اما تنها تعدادی از افراد استعداد داستان‌سرایی یا قصه‌گویی دارند. بنابراین برند شما به یک داستان‌سرا نیاز دارد تا بتواند هدف و اصالت برند را به جذاب‌ترین شکل ممکن برای مخاطبان بیان کند و با آن‌ها ارتباط بگیرد. داستان‌ها یک استراتژی خوب برای جذب مشتریان به دنیای کسب‌وکارتان هستند. دلایل زیر شما را برای داستان سرایی برند قانع می‌کند:

داستان‌ها احساسات را برمی‌انگیزند

هر داستانی به نسبت خود، احساساتی را در مخاطب بیدار می‌کند و باعث می‌شود مردم چیزی را درون احساس کنند. اگر تمرکز استراتژی بازاریابی محتوایی شما روی افزایش فروش باشد، با داستان‌سرایی می‌توانید رکورد خود را بزنید. چون تحقیقات ثابت کرده است تنها ۲۰ درصد تصمیمات خرید منطقی و ۸۰ درصد باقی‌مانده احساسی هستند. همچنین شانس به اشتراک‌گذاری مقالات احساسی بسیار بیشتر از سایر مقالات است. در واقع بازی با نوع خاصی از احساسات می‌تواند احتمال ویروسی شدن (viral) داستان را افزایش دهد.

داستان‌ها روی مغز انسان اثر می‌گذارند

بر اساس مقاله‌ای در نیویورک تایمز، داستان‌ها مغز ما را تحریک می‌کنند و دارای قدرتی برای تغییر شیوه عملکرد ما هستند. وقتی به داستان‌ها گوشی می‌دهیم، درگیر چیزی می‌شویم که به آن «اتصال عصبی» می‌گویند. این پدیده به ما امکان می‌دهد داستان را همان‌طور که برایمان تعریف می‌شود، ببینیم و حتی تجربه کنیم. مغز هنگام گوش دادن به داستان دوپامین ترشح می‌کند. دوپامین انتقال‌دهنده عصبی است و به ما در تنظیم حرکت، توجه، یادگیری و واکنش‌های احساسی کمک می‌کند. از طرفی این هورمون مسئول اصلی ایجاد لذت در ماست و باعث می‌شود اتفاقات را تا ۲۲ برابر بهتر به خاطر بسپاریم.

تعامل مخاطبان با داستان‌ها بیشتر است

قطعا شما می‌خواهید کسانی که وارد صفحات سایت شما می‌شوند، از محتواهای آن استفاده کنند. به همین دلیل باید برای ماندگار کردن مخاطب در وب‌سایتتان، او را درگیر نگه دارید. سایت Groovehq با انجام یک آزمایش ساده میزان تاثیرگذاری داستان‌سرایی در حفظ مخاطب را بررسی کرد. این سایت پس از انتشار دو مقاله (یکی با داستان‌سرایی و دیگری بدون آن) دریافت که مخاطبان ۵۲۰ درصد زمان بیشتری را صرف خواندن مقاله حاوی داستان کرده‌اند.

ارتباط مخاطبان با برند صمیمانه‌تر می‌شود

بسیاری از برندها فراموش می‌کنند که مخاطبان آن‌ها افراد واقعی با زندگی واقعی هستند. در نتیجه محتواهایی تولید می‌کنند که تنها برای ربات‌ها جذاب خواهد بود. با استفاده از داستان سرایی برند در بازاریابی محتوایی، می‌توانید جلوی این مشکل را بگیرید. با داستان‌سرایی می‌توانید خود را به مخاطب نزدیک‌تر کرده و پایه‌های اعتماد را در ذهن او شکل دهید. همه ما می‌دانیم که اعتماد در تصمیمات خرید چقدر اهمیت دارد.

داستان سرایی، برند شما را از رقبایتان متمایز می‌کند

برای متمایز کردن خود از مخاطبان، هیچ راهی بهتر از بیان یک داستان منحصربه‌فرد و جذاب نیست. هیچ‌کس نمی‌تواند داستان شما را جعل کند یا حتی مثل آن برای خود بسازد. پس چرا از آن به نفع خودتان استفاده نکنید؟ شاید به همین دلیل است که شرکت‌ها با کمک داستان سرایی برند، ارزش محصول یا خدمات خود را حدود ۲۰ برابر افزایش می‌دهند.

با داستان سرایی برند می‌توانید تعلق خاطر ایجاد کنید

یکی از اساسی‌ترین نیازهای انسان نیاز تعلق خاطر است. همه انسان‌ها به‌طور ذاتی دوست دارند عضوی از یک خانواده، تیم یا جامعه باشند. برندهای باهوش با دعوت از مردم برای مشارکت در یک داستان بزرگ‌تر و دادن یک هویت مشترک به آن‌ها، به این نیاز انسان پاسخ می‌دهند. این استراتژی بازاریابی تاحدودی مشابه کار اینفلوئنسرها و بلاگرها است. در این استراتژی مخاطب با مشاهده داستان زندگی کسی که او را تحسین می‌کند، سعی در تقلید کردن شیوه زندگی او دارد.

برندهای ورزشی این کار را به بهترین شکل انجام می‌دهند. آن‌ها از محبوبیت قهرمانان و ستاره‌های ورزشی برای تبلیغ برند خود استفاده می‌کنند. واقعا چه چیزی لذت‌بخش‌تر از این است که با قهرمان خود عضو یک انجمن باشید؟ البته که این داستان‌های مبارزه‌ها و پیروزی‌های آن‌هاست که مردم را به خود جذب کرده، نه صرفا آن شخص خاص.

کلام آخر

برندها شخصیت و ارزش‌های یک سازمان را با خود حمل می‌کنند و به همین خاطر است که باید نام برند جنبه انسانی داشته و به‌یادماندنی باشد. از طرفی چون برند به ایجاد ارتباطات، اجتماع و وفاداری کمک می‌کند، باید داستان‌هایی را برای آن روایت کنید. آنچه دنیای بازاریابی را شگفت‌انگیز می‌کند، این است که ما با ارتباطات بازاریابی یکپارچه سروکار داریم؛ جایی که همه افراد بر ایجاد روابط تمرکز می‌کنند، نه فروش. این دقیقا همان داستان سرایی برند است که در این مقاله به آن پرداختیم.

مزیت این نوع بازاریابی این است که شما دیگر مجبور نیستید داستان سرایی برند خود را به یک تراکت کوچک یا یک تبلیغ ۳۰ ثانیه‌ای محدود کنید. بازاریابی در شبکه‌های اجتماعی این امکان را فراهم می‌کند که داستان خود را در فصل‌های کوچک‌تر و به‌طور سریالی برای مخاطبانتان روایت کنید. این شیوه بازاریابی با کمک ابزارهای متعددی که در اختیارتان قرار می‌دهد، به شما کمک می‌کند تا مشتریان خود را ردیابی کرده و قسمت‌های بعدی داستان خود را به آن‌ها ارائه دهید.



این مقاله از وبلاگ کانتنت‌فا در ویرگول منتشر شده است.
منبع