مدیر و مشاور مدیریت ارتباط با مشتری و تحول دیجیتال؛ مقیم استرالیا؛ دانشآموختهی مهندسی صنایع، مدیریت استراتژیک و هنرهای بصری؛ کارشناس و متخصص مورد تایید مایکروسافت: maxsabet.com
چرا «مارکتینگ» به جای بازاریابی؟
واژهی خوشساخت و روشنفهم «بازاریابی» چه نقصانی داشت که نوخاستگان آنرا نخواستند؟
سالها پیش مدیریت میخواندم در دانشگاه علامه و سازمان مدیریت صنعتی، و پای درس و بحث بزرگانی مینشستم مثل دکتر اعرابی، دکتر خرم، دکتر الوانی، دکتر محمدیان، دکتر قاسمی و دکتر رحمانسرشت، اما حتی یک تن از ایشان، نه استاد و نه دانشجو، نگفت «مارکتینگ».
آنزمان «بازاریابی» واژهای جاافتاده، روشنفهم، خوشساخت، شریف و ریشهدار در زبان فارسی بود.
اما امروز...
نوخاستگان و بیریشهگان مدیریت و بازار، بیتأمل و گاه با افتخار، از «مارکتینگ» سخن میگویند.
آیا این، صرفاً مسئلهای زبانیست، یا نشانیست از تصوری ژرفتر دربارهی خویشتن؟
باور دارم که هر زبانی، بهویژه فارسیِ ما، اگر با احترام و اعتماد بهکار گرفته شود، توانمند، گویا و شریف است.
زبان، فقط ابزار مکالمه نیست؛ میراثیست که به ما رسیده، و میراثی است که برای آیندگان بهجا میگذاریم.
امیدوارم واژگان و زبانمان را با احترام بهکار بگیریم، نه از سر تعصب، که از سر حرمت به ریشههای خودمان.
مطلبی دیگر از این انتشارات
سه کاربرد اساسی مدیریت ارتباط با مشتری: استراتژیک، عملیاتی و تحلیلی
مطلبی دیگر از این انتشارات
پنج سوءتفاهم رایج دربارهی مدیریت ارتباط با مشتری
مطلبی دیگر از این انتشارات
مدیریت ارتباط با مشتری در میان برترین ابزارهای مدیریتی