شاعر _ نویسنده _ فعال محیط زیست / تلگرام : https://t.me/ab0lghasemekarimi
داستان کوتاه آموزنده_11
اين يک داستان واقعي است که در ژاپن اتفاق افتاده است .
شخصي ديوار خانه اش را براي نوسازي خراب مي کرد.
خانه هاي ژاپني داراي فضايي خالي بين ديوارهاي چوبي هستند.
اين شخص در حين خراب کردن ديوار در بين آن مارمولکي را ديد که ميخي از بيرون به پايش کوفته شده است .
دلش سوخت و يک لحظه کنجکاو شد .وقتي ميخ را بررسي کرد تعجب کرد اين ميخ ده سال پيش هنگام ساختن خانه کوبيده شده بود !!!
چه اتفاقي افتاده؟
مارمولک ده سال در چنين موقعيتي زنده مونده !!!در يک قسمت تاريک بدون حرکت .
چنين چيزي امکان ندارد و غير قابل تصور است .
متحير از اين مساله کارش را تعطيل و مارمولک را مشاهده کرد .
تو اين مدت چکار مي کرده؟چگونه و چي مي خورده؟
همانطور که به مارمولک نگاه مي کرد يکدفعه مارمولکي ديگر با غذايي در دهانش ظاهر شد .!!!
مرد شديدا منقلب شد .
ده سال مراقبت. چه عشقي ! چه عشق قشنگي !!!
مطلبی دیگر از این انتشارات
گردآوری:داستان کوتاه آموزنده_44
مطلبی دیگر از این انتشارات
گردآوری:داستان کوتاه آموزنده_83
مطلبی دیگر از این انتشارات
گردآوری:داستان کوتاه آموزنده_103