شاعر _ نویسنده _ فعال محیط زیست / تلگرام : https://t.me/ab0lghasemekarimi
گردآوری:داستان کوتاه آموزنده_54

پسری با اخلاق و نیک سیرت اما فقیر به خواستگاری دختری رفت. پدر دختر گفت: «تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد پس من به تو دختر نمیدهم.»
پسری پولدار اما بدکردار به خواستگاری همان دختر میرود. پدر دختر با ازدواج موافقت میکند و در مورد اخلاق پسر میگوید: «انشاءالله خدا او را هدایت میکند.»
دختر گفت: «پدرجان، مگر خدایی که هدایت میکند با خدایی که روزی میدهد فرق دارد؟»
مطلبی دیگر از این انتشارات
گردآوری:داستان کوتاه آموزنده_71
مطلبی دیگر از این انتشارات
گردآوری:داستان کوتاه آموزنده_87
مطلبی دیگر از این انتشارات
داستان کوتاه آموزنده_9