دکترای کامپیوتر - پدر رباتها :)
ماشینهای خودآگاه
بخش اول - خودآگاهی یا Consciousness
یک روانشناس به نام Gordon Gallup در سال 1970 برای اندازهگیری میزان خودآگاهی یک حیوان آزمایشی ارائه داد به نام «آزمون آینه». آزمایش به این شکل است که یک آینه جلوی حیوان قرار میدهند و میبینند آیا حیوان میتواند متوجه شود که این تصویر همان تصویر «خودش» است یا نه. برای این کار گالوپ ابتدا مقداری رنگ (بیبو) به پیشانی حیوان میمالید. حیوانی که خودآگاهی داشته باشد معمولا واکنش متناسبی بروز میدهد، مثلا انگشتش را به سمت پیشانیاش میبرد یا بدنش را میچرخاند تا لکهی رنگ را بهتر ببیند.
جالب اینجاست که حیوانهایی مثل شامپانزه، اورانگوتان، دلفین، فیل و پنگوئن و البته انسان توانستهاند در این آزمون قبول شوند! کودک انسان تا قبل از 1.5 تا 2 سالگی ممکن است نتواند به این خودآگاهی برسد.
آزمون آینه - آزمونی که گاردون گالوپ روانشناس، طراحی کرد تا خودآگاهی را در موجودات بررسی کند.
مفهوم «خودآگاهی»
خودآگاهی، مفهومی پیچیده و گنگ هست و یافتن تعریف واحد و منسجمی از آن سخت است. آزمایش گالوپ شاید بتواند تعیین کند چه موجودی خودآگاهی دارد اما نمیتواند خلافش را ثابت کند. مثلا خودآگاهی یک فرد نابینا با این آزمایش قابل بررسی نیست.
فیلسوفها هم نظرات مختلفی در این باره دارند، مثلا دکارت معتقد است، خودآگاهی درون یک غده در مغز قرار گرفته! یا نظریاتی از باب بیولوژی وجود دارد که باز هم قابل تعمیم به ماشینها نیست.
فرای نظریهی فروید دربارهی ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه، یک مثال ساده از رفتار ناخودآگاه (در مقابل رفتار خودآگاه) کارهای روزانه است که بصورت اتوماتیک انجام میدهید و در حین انجام آن، به آن فکر نمیکنید.
مثال
مثلا ما مسیر خانه تا محل کار را ممکن است بطور ناخودآگاه رانندگی کنیم، در حالی که داریم به چیزهای زیاد دیگری فکر میکنیم، آهنگ گوش میدهیم و یا با بغل دستیمان صحبت میکنیم. اما به محض اینکه به مکان جدیدی برسیم که غریبه است و نمیدانیم باید کدام طرف برویم، صحبتمان را با همسفر خود قطع کرده و صدای موزیک را هم کم میکنیم.
بسیاری از کارهای تکراری ما این شکلیاند. اما توانایی رفتارهای ناخودآگاه ما محدودند و برای انجام کارهای پیچیده تر مثلا «گفتگو» یا «یاد گرفتن» ما باید آگاهی خود را به کار بیاندازیم.
بخش دوم
در جستجوهایم برای تعریف خودآگاهی به شخصی بهنام دکتر David Gamez رسیدم. استاد علوم کامپیوتر دانشگاه Middlesex انگلستان که موضوع دکترایش هم همین بوده: Conscious Machines
داوید مقالهی مهمی نوشته که در آن 4 جنبهی مختلف برای آگاهی ماشینها تعریف کرده:
Gamez, David. "Progress in machine consciousness."
1. ماشین خودآگاه، ماشینی است که "رفتاری" از خود بروز میدهد که به خودآگاهی مرتبط است.
در این تعریف، کاری به فرایندهای درون سیستم که منجر به چنین رفتاری شده نداریم. و اگر یک ماشین بتواند رفتارهای خودآگاه انسان را از خود نشان دهد، ماشین خودآگاه خوانده میشود. این رفتارها میتواند در حد تقلید یا کپی رفتارهای انسان باشد. میتوانید تصور کنید یک ربات زامبی هم (بدون ادراک) با این تعریف ممکن است کماکان خودآگاه محسوب شود.
برخی دانشمندان معتقدند "هیچ معیاری به جز «رفتارهای خارجی» برای ارزیابی خودآگاهی یک ماشین وجود ندارد". تست تورینگ هم، ارتباط نزدیکی با این تعریف دارد زیرا در آن تنها رفتار سیستم برای ارزیابی هوشمندی آن ملاک قرار میگیرد.
2. ماشینی که ویژگیهای "شناختی" یا cognitive دارد که به خودآگاهی مرتبط است.
دانشمندی بهنام الکساندر در سال 2003، ۵ مکانیزم اصلی "شناختی" مربوط به خودآگاهی یک ماشین را برشمرده:
- ۱- تجسم (Deception): ماشین عناصر و اشیای محیط پیرامونش و "جای" آنها را درک میکند.
- ۲- تخیل (Imagination): ماشین بخشهایی از محیط را "بخاطر میآورد" یا آنرا در آینده تصور میکند.
- ۳- توجه (Attention): ماشین میتواند "تجسم" و "تخیل"ش را روی بخش خاصی از محیط اطرافش "متمرکز" کند.
- ۴- برنامهریزی (Planning): ماشین میتواند دنبالهای از حرکات و کارها را برنامه ریزی کند و آنها را کنترل کند.
- ۵- احساس (Emotion): سیستم میتواند "حس کند" که در حال حاضر در چه وضعیتی است و حرکت بعدی که باید انجام دهد چیست.
Aleksander, Igor, and Barry Dunmall. "Axioms and Tests for the Presence of Minimal Consciousness in Agents."
3. ماشینی که از "معماری" استفاده میکند که به نوعی مربوط به عوامل خودآگاهی در انسان است. (مثلا خودآگاهی در انسان از غدهای در مغر به اسم "تالاموس" ناشی میشود و مثلا ربطی به مخچه ندارد.)
گیلیو تونونی، نئوروساینتیست و روانپزشک ایتالیایی میگوید:
"خودآگاهی یک کمیت بنیادی است که در نوزادها و حیوانات وجود دارد. بنابراین باید بتوان یک خودآگاهی مصنوعی ساخت!"
Tononi, Giulio. "An information integration theory of consciousness."
4. خودآگاهی پدیداری: طبق این تعریف به ماشینی که دارای "تجربیات پدیداری" باشد ماشین خودآگاه میگوییم. در واقع "آگاهی پدیداری" به جنبه های کیفی و سابجکتیو و تجربهایِ آگاهی، اشاره دارد که به آن «کوالیا» هم میگویند. تجربیاتی نظیر این که «قرمزی گوجه فرنگی چگونه است»؟
اگرچه این تعریف، سطح عمیقتری از آگاهی را مدنظر قرار داده، اما برخلاف 3 تعریف قبلی که هر کدام تا حدودی قابل اندازهگیری و سنجشاند، این تعریف، بسیار "بحث برانگیز" است. و آنقدری دقیق نیست که با آن بتوان یک ماشین خودآگاه را شناخت یا آن را طراحی کرد.
توماس متزینگر (فیلسوف هلندی)، معتقد است "مطالعات خودآگاهی هنوز به مرحله پارادایم نرسیده" و امید است در آینده تعاریف روشنتری از خودآگاهی یافته شود تا به تعریف و توسعهی ماشین خودآگاه کمک کند.
نتیجهگیری
طبق تعاریف بالا میتوان گفت:
- ۱. در حال حاضر خودآگاهی نوع 1 (رفتاری) تا حدودی برآورده شده و هوش مصنوعی در همین راستا دارد قدم برمیدارد تا آن را بهبود ببخشد.
- ۲. خودآگاه نوع 2 (شناختی) هم در خیلی از سیستمها وجود دارد. و کارهای زیادی انجام شده برای ایجاد تخیل، احساس و ... در ماشین ها.
- ۳. تلاشهایی برای تولید معماری ماشین خودآگاهی هم انجام شده. شاید با تغییراتی در شبکههای عصبی رایج، بیشتر بتوان در این مسیر حرکت کرد.
- ۴. اما تعریف چهارم هنوز آنقدر گنگ است که ادعای زیادی راجع به آن نمیتوان کرد.
پ.ن. نوشتن راجع به این موضوع را در همینجا فعلا متوقف میکنم. چون نیازمند مطالعه در چندین زمینه مختلف از جمله فلسفه و روانشناسی بیولوژی و غیره است. یکی از منابع مرتبط در این زمینه کتاب «ماشین احساس» از ماروین مینسکی است:
Minsky, Marvin. "The Emotion Machine."
پ.ن. مطالبی که در مینویسم یا ترجمه میکنم معمولا در کانال تلگرامی زانکو قرار میدهم:
https://t.me/zankoo_ai
جواد امیریان
مطلبی دیگر از این انتشارات
انواع Map در Power BI
مطلبی دیگر از این انتشارات
چگونه داده کاو شوم(معرفی چند کتاب و دوره آنلاین)
مطلبی دیگر از این انتشارات
زبان ۲