۵ دردی که هر فریلنسر تازه‌کار تجربه می‌کنه.



شروع راهی که کسی از سختی‌هاش نمی‌گه

وقتی تصمیم می‌گیری فریلنسر بشی، یعنی انتخاب می‌کنی مسیری بری که هم آزادی بیشتری داره و هم مسئولیت‌های پنهانش خیلی زیاده. مخصوصاً وقتی طراح سایت هستی و تازه می‌خوای وارد بازار کار بشی، همه‌چی شبیه یه رویای خوشگل به نظر می‌رسه. این‌که پروژه بگیری، تو خونه بشینی کد بزنی یا با المنتور طرح بزنی، بدون این‌که رئیس بالا سرت باشه...

اما واقعیت خیلی زود چهره‌ی دیگه‌شو نشون می‌ده. تو این مقاله، قراره با هم ۵ تا از دردی‌هایی که هر فریلنسر تازه‌کار باهاش درگیر می‌شه رو مرور کنیم؛ دردهایی که کمتر کسی درباره‌ش حرف می‌زنه، ولی واقعی‌تر از هر چیز دیگه‌ان.

درد اول: ترس از قیمت‌گذاری

یکی از اولین مشکلاتی که هر فریلنسر باهاش روبرو می‌شه، اینه که نمی‌دونه چقدر باید قیمت بده. مخصوصاً وقتی پروژه‌ی طراحی سایت می‌گیری، با کلی سؤال ذهنی روبرو می‌شی:

  • اگه گرون بگم مشتری می‌ره؟
  • اگه ارزون بگم فکر می‌کنه کارم بی‌کیفیته؟
  • بقیه چند می‌گیرن؟

این ترس، خیلی وقت‌ها باعث می‌شه خودتو دست‌کم بگیری. شاید یه سایت کامل طراحی کنی، قالب بزنی، حتی اگر از قالب آماده المنتوری استفاده می‌کنی کلی زحمت بکشی... ولی آخرش به خاطر یه قیمت پایین، حس کنی همه‌ی زحمتت بی‌ارزش بوده.

راه‌حل؟
از یه جایی به بعد باید خودتو باور کنی. باید بدونی کارت چقدر می‌ارزه، حتی اگه اولش پروژه‌های کم‌درآمد بگیری. با تجربه، قیمت‌گذاری هم بهتر می‌شه.

درد دوم: نداشتن بازخورد درست

وقتی طراحی سایت تموم می‌شه و پروژه تحویل می‌دی، منتظری مشتری بگه: «وای! عالیه!» اما خیلی وقت‌ها فقط می‌گه: «اوکیه، مرسی.»

این بازخورد نه خوبه، نه بد. یه جور خنثی بودنه که اعتمادبه‌نفست رو می‌گیره. تو زمان گذاشتی، طرح زدی، المنتور رو خط‌به‌خط چرخوندی... اما تهش حتی نمی‌دونی واقعاً رضایت داشت یا فقط خواست زودتر تموم بشه.

چرا این دردناکه؟
چون ما آدما برای ادامه مسیر نیاز به انرژی داریم. فیدبک مثبت مثل بنزینه. اگه نباشه، به شک می‌افتیم که نکنه خوب نبود؟

چی کار کنیم؟
کم‌کم یاد می‌گیری چطور از مشتری‌ها بخوای بازخورد دقیق‌تری بدن. با سؤالات درست، راهنمایی کردن، و مهم‌تر از همه با ارتقاء سطح کارت.

درد سوم: تنهایی در تصمیم‌گیری

وقتی فریلنسر می‌شی، یعنی همه‌چی با خودته. خودت باید انتخاب کنی چی یاد بگیری، چطور مشتری پیدا کنی، چطور قرارداد ببندی، چقدر قیمت بدی، کی مرخصی بری!

حتی اگه تیمی نداری، باید نقش برنامه‌ریز، بازاریاب، طراح، پشتیبان و حسابدار رو همزمان بازی کنی. این تنهایی می‌تونه به شدت خسته‌کننده و فشارزا باشه.

مثال شخصی:
من خودم روزهایی رو یادمه که برای یه پروژه‌ی ساده‌ی طراحی سایت، با خودم ساعت‌ها کلنجار می‌رفتم که «پیشنهاد بدم؟ ندم؟ نکنه خراب شه؟»

چطور کمتر اذیت شیم؟
با ساختن شبکه‌ی دوستان فریلنسر، ارتباط با گروه‌های تلگرامی، دیسکورد، یا حتی یه مربی یا همراه، این تنهایی کمتر حس می‌شه.

درد چهارم: بی‌نظمی در درآمد

یکی از سخت‌ترین بخش‌های فریلنسری همینه: «پول همیشه نیست!»

یه ماه ممکنه دو تا پروژه خوب بگیری، اما ماه بعد هیچی نباشه. مخصوصاً اول راه، که هنوز اسم و رسم نداری و نمی‌دونی از کجا مشتری جذب کنی. این بی‌ثباتی، استرس زیاد و حتی ناامیدی میاره.

واقعیت تلخ:
ممکنه طراحی سایتی که روش یه هفته وقت گذاشتی، پولش سه هفته بعد بیاد. یا اصلاً مشتری جواب نده...

راه‌حل‌ها:

  • از اول قرارداد بنویس.
  • همیشه بیعانه بگیر.
  • منابع درآمد متنوع ایجاد کن (مثلاً فروش قالب آماده یا قالب آماده المنتوری)

درد پنجم: شک به خودت

یکی از دردی‌ترین حالت‌ها اینه که وسط کار احساس می‌کنی «شاید این راه اصلاً برای من نیست!» مخصوصاً وقتی پروژه‌ای خراب می‌شه، مشتری ناراضی می‌شه یا کدی درست کار نمی‌کنه.

یه جور ناامیدی پنهان میاد سراغت: «من که طراحی بلدم، چرا نتیجه نمی‌گیرم؟ چرا حس می‌کنم هنوز هیچی بلد نیستم؟»

این حس برای همه هست. حتی حرفه‌ای‌ها.

راه رشد فقط از دل این شک‌ها می‌گذره. اونایی موفق می‌شن که با این حسا کنار میان و باز ادامه می‌دن.

جمع‌بندی: دردت واقعی‌ـه، ولی تموم نمی‌مونه

اگه الان فریلنسر تازه‌کاری و فکر می‌کنی فقط تو با این چالشا روبرویی، بدون که تنها نیستی. همه‌ی ما یه‌جایی این مسیر رو با ترس و شک شروع کردیم.

باید ادامه بدی، یاد بگیری، و هر روز یه قدم جلوتر بری.

یادته از چی شروع کردی؟ حتی اگه با یه قالب آماده المنتوری شروع کرده باشی، حالا مسیر رشد تو همین‌جاست. همین جاهایی که سخته، همینه که تو رو قوی‌تر می‌کنه.

#فریلنسر_تازه‌کار #طراحی_سایت #قالب_آماده_المنتوری #مشکلات_فریلنسرها #شروع_فریلنسری