نوشتههای این کاربر میتواند وقت شما را تلف کند. دربارهی او: http://vrgl.ir/9MfDq
اگه بگم آدمهای خودخواه و لذتطلب باید بچه بیارن باور میکنی؟
راستش من موقع تصمیم برای بچهدار شدن به چیزهای مختلفی فکر کردم.
به این که قراره یک موجودی رو به این دنیا بیارم که آگاهی داره.
موجودی که مستقل از شرایط بیرونی و درونی، رنج در تار و پود زندگیش خواهد بود.
به ریسکهایی که داره، آیا سالم به دنیا میاد و سالم بزرگ میشه؟
به اینکه آیا نیازهای جسمی و فکری و روانیش رو میتونم برآورده کنم یا نه.
به زمان و انرژی و توجهی که ازم میگیره.
به کارهایی که بهجای بچهدار شدن میتونم انجام بدم.
به شرایط روحی و فکریِ خودم و همسرم، آیا میتونیم پدر و مادر نسبتا خوبی باشیم؟
به اینکه بچهام توی ۲۰ سالگی ممکنه چه چیزهایی بهم بگه،
ممکنه از به دنیا اومدنش ناراضی باشه،
ممکنه از خصوصیاتی که من و مادرش در وجودش پرورش دادیم ناراحت باشه،
ممکنه کشوری که توش به دنیا اومده و ... رو دوست نداشته باشه.
ولی اصلا فکر نمیکردم بچه اینقدر دوستداشتنی و شیرین باشه.
توی محاسباتم این موضوع رو اصلا لحاظ نکرده بودم.
با خودم قرار گذاشته بودم که به طور جدی براش وقت بذارم، ولی فکر نمیکردم «طبیعت، این وقت گذاشتن رو اینقدر برام ساده کرده باشه.»
فکر نمیکردم عشقی که هشت سال پیش تجربه کرده بودم رو دوباره تجربه کنم.
فکر نمیکردم یک نگاه سادهی پسرم اشک شوق رو به چشمم بیاره. (تا حالا دو بار این کارو کرده.)
فکر نمیکردم دلم برای وقت گذروندن باهاش پر بکشه،
فکر نمیکردم جاذبهی وجودش اونقدر زیاد باشه که معنا و اولویتهای اصلی زندگیمو متزلزل کنه.
دارم به پست دیروزم فکر میکنم،
اونجا نوشته بودم که اگه بر مبنای DNA منحصر به فردمون زندگی کنیم خیلی قدرتمند میشیم،
تنها در این صورته که غیر قابل رقابت میشیم، به شادیهای عمیق دست پیدا میکنیم، و بسیار مفید خواهیم بود.
ما حیوونهای اجتماعی هستیم،
از این خصوصیتمون برای ساختن تمدن عظیممون استفاده میکنیم،
برای افزایش شادی و پیشرفت شخصی از دوستامون کمک میگیریم،
دربارهی شبکهسازی چیزمیز میخونیم،
مهارتهای ارتباطیمون رو تقویت میکنیم،
و از این خصوصیت ژنتیکیمون (بدون خجالت و بدون درآوردن اداهای روشنفکری) برای زندگیِ بهترِ خودمون و ساختن دنیای بهتر بهره میبریم.
به نظرم میشه از خانواده هم چنین استفادهای کرد،
رابطهی زن و شوهری،
رابطهی والد و فرزندی،
رابطهی برادری و خواهری،
و بقیهی روابط فامیلی،
فرصتهای زیادی توی این روابط وجود دارن.
اگه بتونیم «هوشمندانه و بهجا» ازشون استفاده کنیم، به خاطر موافقتشون با طبیعت بهرههای چندین برابری خواهند داشت.
برای من، ازدواج شروع بهبود همهی جنبههای زندگیم بود،
امیدوارم به دنیا اومدن پسرم سرعتِ این بهتر شدن رو افزایش بده. :)
(اگه توضیحات بیشتری دربارهی این موضوع میخواین پیشنهاد میکنم این نوشتهی رایان هالیدی رو بخونین.)
و اگه میخوای به خوندن ادامه بدی این نوشتهها رو پیشنهاد میکنم:
مطلبی دیگر از این انتشارات
گری وی
مطلبی دیگر از این انتشارات
دربارهی یک ویدیو تو کانال وحیدآنلاین (برای داداش سینا)
مطلبی دیگر از این انتشارات
چگونه خودمان را تغییر دهیم؟ (یا چگونه اراده قوی داشته باشیم؟)